پایگاه اطلاع رسانی روزنامه همدان پیام
 
تاریخ چاپ : جمعه ، 14 ارديبهشت 1403

کد خبر : 104948

 
نوشته حسین سناپور درباره اهانت‌ها به محمود دولت‌آبادی

از هرچه کم می‌آوریم، در فضای مجازی توهین می‌کنیم
تاریخ خبر : 1398-11-03
     
 
 
     
متن خبر :

 در روزهای گذشته متن‌هایی در فضای مجازی منتشر شده است که حاوی توهین و فحش به محبوبترین نویسنده‌ی زنده‌ی حال حاضر ایران، که حداقل 2 تای این متن‌ها از داستان‌نویسان مشهور مهاجر ایران بوده است.
من با متن‌هایی که کسان دیگری نوشته‌اند کاری ندارم، اما تأسف خوردم از نوشته‌های این 2 داستان‌نویس باسابقه‌ی مهاجر. می‌توانستم این چند کلمه را خصوصی خطاب به خودشان بنویسم، اما چون موضوع عمومی است و مسأله‌ هم شخصی نیست و محدود به این چند متن و این چند وقت هم نیست، ناگزیر باید در همین فضای عمومی هم این چند کلمه گفته می‌شد.
آقای دولت‌آبادی هم مثل هیچ‌کس دیگر بری از خطا و بیرون از دایره‌ نقد نیست و اتفاقاً در گذشته نشان داده که نه فقط در مقابل همه‌ی آن منع‌ها که حکومت در قبال کتاب‌هاش داشته، که در مقابل انتقادها هم صبور است و اغلب درصدد پاسخ هم برنمی‌آید. کسی دیگر هم لازم نیست طبعاً به جای ایشان جواب بدهد و من هم چنین قصدی ندارم. اما فضای پر از توهین (که این روزها هم به‌ویژه در سیاست به‌وفور یافت می‌شود) متعلق به یکی دو نفر و امروز نیست.
متأسفانه حتی در میان اهل فرهنگ و به‌ویژه نویسند‌گان‌ ما هم پیش از این دیده شده که از ذکر مواردش می‌گذرم، چون مناقشه‌برانگیز خواهد بود. اما منهای این روزها و منهای جوان‌ترهای ادبیات‌مان، در این سال‌ها کم‌تر ردی در حرف‌های نویسنده‌ها از چنین فحش‌ها و توهین‌هایی دیده بودم. انگار در این روزها از هرچه داریم کم می‌آوریم، به میزان فحش‌هامان داریم اضافه می‌کنیم.
به گمان من، فرق نمی‌کند فحش‌دادن‌ هر کسی از روی عصبانیت باشد یا مرعوب‌کردن، هر چه باشد کاری است لات‌مآبانه. کاری است ناشی از ناتوانی در مجاب‌کردن یا انتقادکردن. کاری از قبیل چاقوکشیدن یا دست‌به‌یخه‌شدن. همین است که فحش‌دادن از آدم‌هایی با مقام اجتماعی بالاتر بعیدتر است، و حیرت‌آورتر و مشمئزکننده‌تر از همه فحش‌دادن اهل ادب و فرهنگ است. فحاشی به هر دلیلی که باشد و هر عملی هم که از طرفِ مخاطبِ فحش سر زده باشد، باز توجیه‌کننده‌ فحاشی نیست. فحاشی هم‌سطح‌کردن خود با لات‌ها است، با بی‌ادب‌ترین اقشار جامعه. فحاش می‌خواهد نشان بدهد که احترامی برای شنونده‌اش قائل نیست، اما پیش از آن به هر کسی که آن را شنیده و به خودش بی‌احترامی می‌کند. او نفس کلام را بی‌اعتبار می‌کند و کلام را تا سطح چاقو و مشت پایین می‌آورد.
حال اگر نویسنده و نویسنده‌هایی چنین کنند، چه قضاوتی درباره‌شان می‌توان کرد؟ اگر این نویسنده‌ها اعتباری هم داشته باشند و انتظار ازشان بیش‌تر از نویسنده‌های بی‌اعتبار باشد چه؟
به گمان من نویسند‌گی در ایران هیچ‌وقت چنین کم‌اعتبار نبوده است. فکر می‌کنم عجیب نیست اگر با این فحاشی‌ها نامعتبرتر هم بشود.»
■ پی‌نوشت: رسم‌الخط حسین سناپور در این نوشتار که برای ایسنا نوشته حفظ شده است. سناپور نویسنده داستان‌های پرمخاطبی مثل «ویران می‌آیی»، «نیمه غایب» و «با گارد باز» است.

 
 
نشر و نقل مطالب فقط با ذکر نام روزنامه همدان پیام بلامانع است.