پنجشنبه پنجم بهمن ماه ۱۴۰۲ مصادف با سیزدهم ماه رجب به میمنت میلاد پرسعادت و پربرکت مولای متقیان حضرت علی علیهالسلام ، روز پدر نام گذاری شده است . چه خوب که روز بزرگداشت مقام مادر که به یمن روز میلاد حضرت زهرا (س) در کشورمان برگزار می شود با روز پدر فاصله چندانی ندارد ، دوازدهم آذر ماه بود که روز مادر و روز زن گرامی داشته شد و بچه های ایرانی برای قدردانی از مادر عزیز خود سنگ تمام گذاشتند .
نگارنده که این مطلب را می نویسم ، خود یک مرد هستم و فرزندانی دارم که به وجود آنان افتخار می کنم ؛ اما خودمانیم ، می خواهم بگویم ، هرچه فکر می کنم ، همیشه روز مادر و زن در کشور ما چرب و چیلی تر بوده است .
برحسود و بخیل لعنت ، شاید حق مادران همین بوده و هست و حق پدر هم ، همینقدر ! . البته فقط نوع هدایای ویژه روز مادر و مقایسه آن با هدایایی که پدران در یک روز پدری خود از فرزند و اهل و عیال دریافت می کنند ، دلیل چنین قضاوتی نیست .
بهتر است این تبعیض و دوگانگی ها را بگذاریم به حساب حساسیت ها و دل نازکی های مادران که سالی یکبار به شاخه های گل و هدایای فرزندان دلبند خود ، دل خوش دارند و اگر هم خدای ناکرده فرزندی از روی سربه هوایی فراموش کند و یا با تأخیر هدیه روز مادر را تقدیم کند ، مادر به خود حق می دهد تا به نحوی و کنایه ای به گوش فرزند فراموش کار خود برساند که، هدیه روز مادر یادت نرود ! . پدر ها اغلب اینگونه نیستند ، پدر براستی سنگ زیرین آسیاب است .
پدر سرزنده گی و قدرت و مکنت فرزندان خود را دوست دارد و با موفقیت و ثروت فرزند احساس غرور و سعادت می کند ، اما خود در هر شرایط و وضعیتی باشد ، ته دلش ترجیح میدهد حتی به اندازه پول یک کادوی روز پدر ، دستش توی جیب خودش باشد . این سخن تعارف و ادعایی پوچ نیست ، پدر میپسندد و می داند به وجود آمده است تا نگاهش همیشه به آسمان باشد . ابر باشد و ببارد تا خانواده و اولادش سیراب شوند .
تنها انتظار پدرها از فرزند، آبرو داری آنان است و رفتار و کردار پدر ها نیز بین خلایق به گونه ای است تا باعث سرافکندگی و خدشه دار شدن غرور خانواده و فرزند نباشد.
پدر ها بیشترین رنج و دربدری و چالش با دیگران در بیرون از محیط خانه را پیش فرزندان کتمان می کنند، کمتر درد درونی را بزیان میآورند. پدر خیلی از زمین خوردگی ها و ناکامی از روزگار و کار و زخم زبان ها را نزد خانواده و فرزند بروی خویش نمیآورد تا مبادا برکه آرامش و دنیای تخیلات فرزندان متلاطم گردد . پدر کوهی از درد است تا فرزند دلبندش احساس راحتی و آرامش داشته باشد. پدر سرما و گرما را به جان میخرد تا نکند جوان رعنایش از گزند سرمای روزگار و گرمای ناسازگاریهای زمانه به خود بلرزد یا به تبی جان سوز دچار آید.
آن چه پدری است که سرنوشت و آینده فرزندان خود را خدای ناکرده قربانی سهل انگاری و ندانم کاری و وسوسه دوستان ناباب و زیاده خواهی های مجرمانه سازد!. نکند خدای ناکرده پدری فارغ از رنج و حسرت و آرزوهای زن و فرزند در گردآب بزه کاریها و هوس بازی های خانه خراب کن بیفتد و مسئولیت و وظیفه پدرانه خود را به باد های مسموم فراموشی و لاابالی گری بسپارد که هم خود و هم زندگی و سرنوشت زن و فرزند را به ورطه نابودی و هلاکت بکشاند .
اما جدای از چنین تصورات تلخ و تکان دهنده ، پدر اگر همفکری و همراهی و دوستی بی شائبه زن و مادر خانه را هم همراه خود داشته باشد می تواند از سنگلاخ مشکلات عبور کند و چون کوه در برابر ناملایمات زندگی بایستد .
پدری که دغدغه ناکوکی آهنگ همراهی زن خانه با خویش را داشته باشد ، در سربالایی های جاده زندگی سکندری خواهد خورد و ناخودآگاه پدر خوبی هم نمی تواند برای فرزندان خود باشد . پدر خوب و موفق نتیجه اراده محکم و پشتیبانی مادر خانواده است ، همانگونه که مادر خوب و موفق نیز حاصل عشق و علاقه و فداکاری های پدر خانواده نسبت به همسر و مشکلات زندگی می باشد .
پدر خوب و مادر خوب لازم و ملزوم هم هستند و فرزندان خوب و شایسته حاصل درک صحیح و مشترک پدر و مادر ها از فلسفه خانواده سالم می باشد؛ اگرچه هیچ پدر و مادری جدای از سرنوشت مختوم خویش نیستند ، چه آن مادری که عمر شیرینش سرانجام چون مدادی که براثر گذران زندگی پیش چشم ها کم کم تراشیده می شود تا تمام شود و بمیرد و چه آن پدری که مثل یک خودکار و بدون اینکه به نظر آید ، آنقدر می نویسد تا در جایی جوهرش به پایان برسد و از نوشتن ییفتد و جان بدهد !!!.
|