بر اساس سوابق موجود در حوزه آبوهوا و اقليم همدان، اوج بارندگيهاي سالانه در اين استان نيمه ارديبهشتماه است و از ماه وسطي فصل بهار كه بگذريم، ديگر ناي باريدن نزد تكهابرهاي پراكنده آسمان اين خطه كوهستاني نخواهد ماند.
از پديده آبوهوايي «ال نينو» هم كه اوايل زمستان گذشته زياد از آن گفته ميشد، تا اين هنگام از سال آبي جاري چيزي نديديم به جز اينكه خداي منان را هزار مرتبه شكر وضعيت بارندگيهاي امسال در مقايسه با خشكساليهاي اخير خوب بود و ميانگين حدود 400 ميليمتر بارندگي در همدان به ظاهر سال پرآب و خوبي را نشان ميدهد. در واقع همينگونه هم هست. وقتي معدود رودخانههاي فصلي استان طغيان ميكنند آن زمان كه چشمهسارهاي متروكه پس از سالها دوباره به جوش ميآيند يا چاههاي از دست رفته به هياهو افتاده و از آب زلال سرريز ميشوند، ميتوان گفت سال خوبي است و سالي كه نكوست از بهارش پيداست، اما آن بهاري نيكو است كه به پاييز پربركت آن هم صد درصد اطمينان باشد.
بايد بسياري از تغييرات و الگوهاي دگرگون شده را هم در نظر داشت. چگونه ميشود پس از سالهاي خشكسالي و سالهاي كمبارش، با يك بارندگي خوب همه چيز سر جاي اولش برگردد؟ چگونه ميشود وقتي خرجوبرج انسان بيشتر از درآمد و كار و كاسبي باشد، زندگي هم رونق بگيرد؟ بايد بپذيريم كه زمانه هم عوض شده و خيلي عادتها و روالها به هم ريخته است. زماني شده كه ديگر به راحتي نميشود آيينهاي كهن شب چلهاي را برگزار كرد. نه اينكه ديگر از قصههاي پرحرارت و شيرين پدربزرگها و مادربزرگها خبري نيست، نه اينكه ميوه و شبچرههاي اين سال و زمان، طعم قديميها را نميدهد؛ چراكه يلداها جاي خودشان نيستند و فقط اسمي از آنها باقي است. يلداي بدون برف و كولاك و سرما كه صفايي ندارد. زمستانهاي اين سال و زمانه را ميشود با ياد و هواي بهار و بدون شال و كلاه و دستكش هم سپري كرد. اما در عوض به روزها و هفتههاي اول سال نو و فصل بهار نميتوان چندان دلخوش بود؛ چراكه به خاطر همين تغييرات اقليمي و احوال ناخوش چهار فصل سال هر آن ممكن است سرمايي نابهنگام حرمت بهار و شكوفه و لطافت كوهسار و دمن را بشكند و كاسه و كوزهها را به هم بريزد. بنابراين آن ضربالمثل شيرين سالي كه نكوست از بهارش پيداست و اين حرفها هم ديگر به اوضاع و احوال اقليمي و آبوهواي زمان ما نميخورد. يعني اينكه نبايد با يك يا دو فصل نزولات نسبتاً خوب آسماني بيشتر از 30 سال كموبيش تداوم خشكسالي را فراموش كرده و لگام كار را به حال خود رها سازيم. شيپور فصل داغ و كمآب تابستان از هماينك به صدا درآمده است. بر اساس پيشبينيهاي هواشناسي توسط سازمانهاي معتبر بينالمللي، ميانگين گرماي تابستان امسال يك درجه سانتيگراد بيشتر از سالهاي گذشته است. اين يك درجه از آن درجههايي كه ما فكر ميكنيم نيست. يعني اينكه فاصله درجه حرارت بدن انسان سالم و انسان بيمار چيزي حدود يك درجه است. انسان 37 درجه دماي طبيعي بدن را تحمل ميكند اما به 38 درجه كه برسد تب كرده و به ناله ميافتد. اين يك درجه گرماي نامتعارف هواي تابستاني هم يعني همين. يعني اينكه بايد دستمالي دم دستمان باشد و مرتب با آب خنك خيس كنيم به پسِ گردن و سر و صورت بكشيم تا كمي احساس خنكي به ما دست دهد.
آب اين مايه حيات همه جا آخرين راه علاج و زندگي است. چند روز پيش براي ملاقاتي ضروري نزد يكي از پزشكان شهرمان بودم. بيماري مراجعه كرد كه تمام سروصورت او پف كرده و ناجور بود. آقاي دكتر در نخستین جمله به او توصيه كرد كه حتماً روزي چند ليوان آب بخورد تا سريعتر و روانتر به ساحل سلامتي و تندرستي برسد.
ارزش و معجزه آب بر هيچ موجود زندهاي پنهان نيست ولي چون تاكنون بيپروا به اين عنصر ارزشمند و غيرقابل انكار دسترسي داشتهايم، قدر آن را نميدانيم چه بسا اينكه هماينك براي يك ليوان آب به ظاهر معدني هزار تومان ميپردازيم. منابع از دست رفته آب در اعماق زمين كه به علت غفلت و بيسوادي اتفاق افتاده هرگز با بارندگيهاي اينچنيني به جوي برنميگردد و لازم است تا مشت آبي را كه براي زنده بودن و ادامه حيات بشري در كف داريم، خوب نگه داريم. انصافاً اين آب براي گِل كردن نيست.
|