معمولا اگر در هرکجای دنیا قیمت طلا و ارزهای خارجی بهطور نامتعارفی روند افزایشی بهخود بگیرد و لحظه به لحظه گران شود، نشانه این واقعیت است که ارزش پول ملی آن کشور بهشدت درحال سقوط است و قشرهای مردم نیز ناگزیر با هر توان مالی طلا و ارزهای معتبر را جایگزین نقدینگیهای خود میکنند.
اگر چه شکل و شمایل اقتصادی کشور عزیزمان ایران نیز در این برهه تاریخی همین شرایط سخت را نشان میدهد، ولیکن انجام بسیاری هزینههای غیر ضرور توسط ما ایرانیها در این وضعیت اقتصادی از حساب و کتاب دودوتا میشود چهارتا خارج است و جای پرسشهای فراوان باقی میگذارد که فقط کارشناسان اقتصادی و جامعهشناسان بسیار خبره میتوانند جوابگوی آن باشند! نخست اینکه واقعا طلای گرمی حدود یک میلیون و 350 هزار تومانی امروز( 17مهرماه در همدان) را بدون احتساب سود فروشنده و اجرت ساخت و هچنین درصد ارزشافزوده و مالیات آن را چه کسانی میتوانند بخرند و آیا واقعا طلاجات با چنین قیمتهایی مشتری مصرفکننده دارد؟! بحث جداگانهای میطلبد که در حوصله این نوشتار نیست!
پرسش دیگر این است که گیریم همانطور که ابتدای مطلب اشاره شد، در حالت بیوزنی ارزش پول ملی، مردم برای اطمینان از پشتوانه مالی خود، نقدینگیها را تبدیل به طلا و ارز کرده و آن را در جایی قرص و محکم نگهداری میکنند! ولی آیا یک خودروی( ماشین) شخصی صفر یا کارکرده نیز که بهقول هر فروشنده و خریداری، جای هیچ دارایی واقعی را نمی گیرد و آب است و آتش، میتواند ارزش سرمایهگذاری داشته باشد که با چندین برابر قیمت واقعی، کم یا زیاد خرید و فروش شده و پول بالای آن داده میشود؟!
در جامعه امروز ما و در این شرایط دشوار اقتصادی که دغدغه جمعیت کثیری از خانوادهها تأمین معاش روزانه است، کار بسیاری از خانوادههای دیگر نیز شده است انتخاب و خریداری کالای لوکس و تجملاتی برای دکور فضای خانه و یک دست میز صندلی شیک غذاخوری برای بسیاری از خانمهای ایرانی از نان شب هم در خانه واجبتر مینماید!
البته از جهاتی نیز جای بسی خوشحالی دارد که بهرغم افزایش چندین برابری قیمت هر کالای قابل خریدنی در جامعه، باز هم هیچ جنسی از خوراکی و پوشاکی و تجملاتی و سرمایهای و غیرسرمایهای منقول و غیرمنقول بدون مشتری و خریدار نیست و زمین نمیماند و اگر در هر کشوری و بین هر ملتی در چنین مواقع سختی و عسرت، مردم فقط بهاندازه قوت و واجبات خود هزینه میکنند و بهدلیل رکود شدید اقتصادی و کسبوکار برعکس کشور خودمان، قیمت همه چیز از خانه و ماشین و لوازم خانگی و پوشاک و غیره و غیره روزبهروز پایین میآید و فروشگاههای مختلف حراجیهای واقعی برگزار میکنند، ولیکن این گوشه دنیا و بین مردم ما چنین رویه اقتصادی برعکس تمام عالم است و خودمان مسبب اغلب بهمریختگیها در حوزه قیمتها و اقتصاد کوچه و بازار هستیم.
خدا را شکر اکنون اگر ارزاق و بنشن و اسباب سور و سات برای بسیاری از خانوادههای کمدرآمد، گران و دستنایافتنی است، ولیکن فقرای ثروتمندی هستیم! اما با عنایت به این تبصره اخلاقی و فرهنگی که چون ما ایرانیان در موارد بسیاری هیج تفاوتی بین ضرور و غیرضرور قائل نیستیم و طلا و مطلا برایمان یک قیمت دارد، ناگزیر و با دخالتهای ندانسته خودما ، پولمان باد میکند و از ارزش میافتد!
چند روز پیش توی یک فروشگاه بزرگ اجناس پلاسکو در بازار همدان، بین یک خانم محترم و مغازهدار بحث بر سر قیمت و سماجت بر سر تخفیف توسط فروشنده به خریدار بود، که ای آقا! مردم این روزها ندارند و شما فروشندهها با سود کمتر باید رعایت حال مردم را در دستور کار قرار دهید! و آقای فروشنده رکگو و بی ملاحظه هم پاسخ خانم مشتری را این گونه داد که ای خانم! اگر ماشاءا... تمام مشتریهای ما مثل شما باشند که جای هیچ تخفیف و سود کم نیست، چون با النگوهای یک دست شما میشود یکجا این مغازه بزرگ و تمام اجناس آن را خریداری کرده و به اسم مشتری سند زد!! البته خانم حاضر جواب هم پاسخ دندان شکنی به مغازهدار حق به جانب داد که باید با آب طلا نوشت و توی همان فروشگاه بهدیوار نصب کرد، ولیکن در یادداشت ما جای بازگویی آن نیست!!
|