با مروری بر تاریخ ملتها در مییابیم بعضی رخدادها و بحرانها مسیر وقایع سیاسی و اجتماعی را با دگرگونی همراه ساخته که در این زمینه با توجه به موضوع این نوشتار میتوان به زلزله سال 1955 شهر لیسبون پایتخت پرتغال اشاره کرد که در آن زیباترین شهر اروپا از بستر نرم خاک بر خاکستر گرم فرونشست و دهها هزار کشته برجای گذاشت اما این واقعه تلخ دستمایه تحولات بنیادین فرهنگی در آن سرزمین شد که مجال شرح آن نیست، اما این اشاره با هدف مروری کوتاه بر بحران کرونا است که بهرغم هزینههای سنگین مادی و معنوی میتواند برای کمک به رفع پارهای معضلات موجود و در عینحال حیاتی ایران ما یک فرصت باشد.
سال 98 در حالی رو به پایان است که این سال آبستن رخدادهای تلخی در کشور بود، سالی که روزهای نخستش با بارشها و سیلهای ویرانگر همراه بود و اینک آخرین ماهش با بحرانی با نام ویروس کرونا یا همان "COVID 19" در حال جنگ تمام عیاری است.
براساس آخرین اعلامها ویروس کرونا تقریباً در بیشتر استانها جهش داشته بهطوریکه توجه به پیامدهای آن موجب هشدارهای جدی از سوی مسئولان تصمیمساز کشور شده است؛ تا آنجایکه سطح این هشدارها تداعیگر دوران دفاع مقدس است و از عوامل مقابلهکننده بهعنوان سربازان خط مقدم و خطشکنان مبارزه نام برده میشود که این عبارات بیانگر درجه اهمیت موضوع است.
بهدرستی میتوان اذعان داشت در برهه حساس کنونی تقریبا بخش قابل توجهی از انرژی کشور معطوف پیشگیری و مقابله با این میهمان ناخوانده شده است، مخلص کلام اینکه تمامی برنامههای درحال اجرا که امروز ابعاد مختلف جامعه را درگیر خود کرده برای یک چیز است «حفظ جان»، جان شیرینی که حفظ آن در دین مبین ما در زمره واجبات است و امروز، میزان اهمیت آن بهحدی خودنمایی میکند که علاوه بر مقام معظم رهبری، مراجع معظم تقلید بر رعایت موازین بهداشتی تأکید و حتی برخی از آن بزرگواران صرف بخشی از سهم امام(ع) را به رفع این بحران مجاز دانسته و در این راستا برخی از مهمترین آیینهای عبادی و سیاسی جامعه از جمله نماز جمعه بهطور موقت برگزار نمیشود که همه و همه برای حفظ جان انسانهاست.
از زاویهای دیگر تثبیت امنیت روانی، جانی، انسانی، اجتماعی و ... آنقدر مهم است که در چنین بزنگاههایی همه طیفها و سلایق فعال در عرصههای سیاسی و اجتماعی، فرهنگی و مذهبی کشور با وحدت و یکپارچگی در کنار هم قرار میگیرند و همچون ید واحد با بسیج امکانات و ظرفیتها عزم خود را نهتنها معطوف عبور از بحران میکنند بلکه در تلاشند آن را به فرصتی برای دستیابی به یافتههایی کنند تا بتوان میزان تاب آوری جامعه در مقابل تکرار چنین رخدادها را به سطح مطلوب برسانند.
نیم نگاهی به دادههای ناشی از کرونا، مبین آن است که متأسفانه بهرغم پویش ملی و اقدامات انجام شده برای پیشگیری و مقابله تا نیم روز 19 اسفندماه شمار مبتلایان در کشور به بیشاز 7 هزار و160 نفر و تعداد جانباختگان 237 نفر بوده است.
اگرچه در اینگونه موارد حتی یک مورد فوتی هم زیاد است اما در مقام مقایسه با بعضی رخدادهایی که امروز گریبانگیر جامعه است و گاهی بیخیال از کنار آن میگذریم آمار بالایی نیست.
روی سخن این اندک نوشتار سوانح رانندگی است که اگر نیمی از انرژی معطوف شده برای مقابله با ویروس کرونا صرف آن شود شاید امروز شاهد مرگومیر دهها هزار نفری و مصدومیت صدها هزار نفری همنوعان خود نبودیم و در این راستا در زمره کشورهای دارای رکورد جای نمیگرفتیم.
در این زمینه آمارهای موجود مبین آن است در 9 ماهه گذشته سال 98 بیشاز 296 هزار و 480 نفر در کشور بر اثر سوانح رانندگی مصدوم و یا جان خود را از دست دادهاند که از این شمار بیشاز 13 هزار و 600 نفر را جانباختگان تشکیل میدهند. آماری که اگرچه نسبت به سنوات گذشته پایینتر است اما در مقام مقایسه جهانی بسیار قابل تأمل و تأسف است.
آن روی دیگر این آمار نشاندهنده پیامدها و هزینههای سرسامآور ناشی از معلولیتها و آسیبهای روحی و روانی ناشی از سوانح رانندگی است که بر روی دست جامعه میماند و بررسی کارشناسی آن قطعاً نشان خواهد داد اینگونه رخدادها اگر کمتر از بلایایی همچون ویروس کرونا نباشد، شاید همتراز و یا بیشتر از آن باشد.
سخن آخر اینکه اگرچه ممکن است قیاس بعضی رخدادها با یکدیگر ازنظر کارشناسی و علمی واقعبینانه نباشد، اما آنچه نقطه اشتراک این رخدادها است «جان انسانهاست» که طلب میکند تصمیمسازان و مجریان همانند ویروس کرونا، برای آن نسخه ملی بپیچند و همانطور که امروز توجه به موازین بهداشتی درحال نهادینه شدن در اذهان تکتک افراد است، با اتخاذ سازوکارهای راهبردیتر و ایجاد یک زلزله فرهنگی قوانین و مقررات را در اذهان نهادینه و به یک باور ملی تبدیل کنیم زیرا حفظ جان از واجبات است.
|