یادش بخیر 27سال پیش خبر کلنگزنی و شروع ساخت کارخانه ذوبآهن در اسدآباد با چه شور و شوقی توسط خبرنگاران استان به رسانههای کشورمان راه یافت.
دلیل امیدواری و خوشحالی مردم استان بخصوص خانوادههایی که در آن سالها چند جوان تحصیلکرده و بیکار داشتند، از ساخت یک واحد صنعتی بزرگ در یک گوشه استان این بود که چنین حرکتها در ابتدای راه توسعه صنعتی در استان میتواند موجب تشویق سرمایهگذاران و تأسیس واحدهای بزرگ صنعتی و اشتغالزا باشد و خیل جوانهای جویای کار را از سرگردانی نجات دهد. برخی گزارشها و آمارهای نیمهرسمی در دهه 70 حاکی از نرخ 17درصدی بیکاری در استان همدان بود و متأسفانه در چنین شرایط اراده پویایی هم برای هدایت سرمایههای سنگین به بخش صنعت در استان وجود نداشت.
آن زمانها گفته میشد، تعریف درست و کارسازی برای محورهای تعیین شده توسعه در استان به عمل نیامده و حتی جریان مخالفی با این استدلال که توسعهبخش صنعت در همدان به محیطزیست و زیستبومهای بکر و ارزشمند منطقه عاری از آلودگیهای صنعتی استان آسیب وارد خواهد ساخت و یا اینکه ورود نیروهای غیربومی برای اشتغال در واحدهای صنعتی بزرگ و تخصصی در استان موجب به هم خوردن تعادل هنجارهای اجتماعی خواهد شد، مانع ورود و حضور صاحبان سرمایه و طرحهای قابل اعتنای صنعتی به استان میشد و درنهایت چنین رویکردها و نظریهپردازیهای غلط، باعث عقب ماندن بخش صنعت استان از قافله توسعه در جایجای کشورمان شد و هنوز هم کماکان صنعت استان همدان برای بالندگی و جمع کردن پیلههای دستوپاگیر توسعه، چوب همان تنگنظریها را میخورد .
به هر تقدیر قصه پر غصه و دور و دراز ذوبآهن اسدآباد به آنجا کشید که پس از فرازو نشیبهای فراوان و دست به دست شدن پرونده پولی و سرمایهگذاری آن بین چندین شخصیت حقیقی و حقوقی، سال 1390 در آستانه بهرهبرداری و تولید شمش چدن و آلیاژهای موردنیاز کارخانجات بزرگ صنعت ذوبآهن کشورمان قرارگرفت، اما گویا پشتصحنه مدیریت و هدایت این واحد صنعتی نو تأسیس به سمت استقرار کامل و سرعتگیری و ثبت هویت تولیدی خود، تفکر مثبت و همسویی وجود نداشت و از همان ابتدا بگو مگوها و اختلافنظرهایی بین سرمایهگذاران و سهامداران اصلی کارخانه در جریان بود و راه تنفس کارخانه را بسته گذاشت.
در نتیجه چنین شد که دوران تولید و حیات کارخانه ذوبآهن اسدآباد به 3 یا 4ماه هم نکشید و آتش شور و شوق کارگران و کارکنان نیمهتکمیل از فعالیت یک واحد صنعتی بزرگ و منبع درآمدی پایدار برای بخشی از مردم منطقه تبدیل به خاکستر سرد یأس و ناامیدی شد.
واقعیت این است که همیشه این هدفگذاری درست است که یک تصمیم فردی یا جمعی را به نقطه موفقیت میرساند و چنانچه هدفگذاری از همان ابتدای کار برای دستیابی به سود و گنجی باد آورده باشد، قطعاً به تفرقه و شکست خواهد انجامید.
به نظر میآید طرح تأسیس یک واحد صنعتی بزرگ و دندانگیر به نام کارخانه ذوبآهن اسدآباد در 30 سال پیش خدمت واقعی به صنعت کشور و مردم منطقه نبوده است، اما سرمایههای قابلتوجهی از منابع دولتی و بانکی و مشارکت محدود بخش خصوصی در حیطه تأسیس این واحد تولیدی به عمل آمده و به هر طریقی با پولهای 30 سال پیش در حالحاضر حتی نمیشود یک باب دکان در مرکز شهر اسدآباد روبهراه کرد.
حیف است چنین موقعیت و چنین فرصت و چنین امکان بیشتر از این در پس و پیش جاده دسترسی به محل کارخانه ذوبآهن اسدآباد در حدود 15کیلومتری شمالشرقی این شهرستان رها بماند و رو به فرسودگی بیشتر برود .
خوشبختانه در خبرها آمده است که با پیگیریهای 10ساله مسئولان شهرستان و استان و همچنین نمایندگان ادوار شهرستان اسدآباد در مجلس شورای اسلامی و از سویی نیز نظر مساعد سهامداران، قرار است ذوبآهن اسدآباد با روغنکاری و بازسازی ماشینآلات و تأسیسات و همچنین تغییر برنامه خطوط تولید، اواسط یا حداکثر اواخر فصل پاییز امسال وارد مدار تولید و حیات صنعتی خود بشود. این خبر خوب ممکن است باعث تحرک و تعاریف تازهای در توجه جدیتر به لازمه سرعتبخشی به توسعه صنعتی در استان بشود.
بدون شک احیا و راهاندازی کارخانه ذوبآهن اسدآباد حالا با هر عنوان جدید پس از وقفهای چندین ساله، خدمت و گام تازه و بزرگی برای شکوفایی اقتصادی و تحکیم پایههای صنعتی و همچنین امیدواری نیرو و جوانهای دانشآموخته و جویای کار شهرستان و استان، بعد از راهاندازی صنایع پتروشیمی اکباتان محسوب میشود و گرههای کور بسیاری را خواهد گشود.
|