هر اتفاقی در بازار سرمایه خارج از اراده 3 گروه نیست: بازیگران و فعالان حقیقی (سهامداران خرد) بازار گردانان(سهامداران بزرگ حقوقی) و سیاستگذار(دولت و سازمان بورس).
حال باید دید که این 3 گروه چه اندازه ظرفیت تأثیرگذاری بر حرکت شاخص و تغییر در دامنه قیمتها را دارند و پدیده موجگونه نوسانهای لحظهای که اکنون دست به گریبان بازار است از اراده و نقش کدام از یک از 3 گروه ناشی میشود؟
۱- در روزهای گذشته، محافل اقتصادی و کارشناسان بازار بهصورت مکرر درباره تأثیرات پارهای رفتارهای منفی سهامداران خرد سخن گفتند و یکی از دغدغههای جدی سرمایهگذاران بازار، جوّزدگی و هیجانی عمل کردن این گروه از سهامداران نوپا بود که بهدلیل ناآشنایی نسبت به ویژگیها و منطق معاملات بورس، بهمحض سبز شدن شاخص به صفهای فروش هجوم میبرند.
پیامد رفتار شتابزده این گروه، عمدتاً بهصورت «التهاب موجگونه» در بازار بروز میکند و بیشتر تحلیلگران بهعنوان یک اتفاق زودگذر و «آفت مقطعی »به آن مینگرند.
۲- گروه دوم یعنی حقوقیها و سهامداران بزرگ، در گذشته بازیگر بلامنازع بازار بودند اما پس از میلیونی شدن جمعیت سهامداران خردهپا، قدرت انحصاری این گروه شکسته شده است. در قصه نوسان اخیر بازار، آنها بیشتر نقش تماشاچی را داشتند؛ زیرا آنها «استراتژی معاملات» خود را «بلندمدت» میچینند و بر همین اساس، حقوقیها از نوسانات روزمره چندان ضرر نمیکنند و ای بسا سود هم میبرند.
۳- حال میماند نقش عامل سوم یعنی سیاستگذار. دولت در مقام سیاستگذار بازار، مسئولیت خطیر در حفظ تعادل و هدایت سکان بازار سرمایه دارد. در سال جدید و با «فصل نوین تحول» در بورس، دولت از جهات مختلف سرنوشت اقتصادی خود را به این بازار گره زده است.
در اساس تحولی که در بازار سرمایه از آن سخن میگوییم 2 سر دارد؛ یک رشته آن به مردم و شهروندان ختم میشود که با انتقال سرمایه و دارایی خویش، وزن بازار سرمایه را به اوج رساندهاند و رشته دیگر این تحول، در دستان دولت است که با یک استراتژی اعلام شده و مشخص، بورس را تکیهگاه اقتصادی و «منبع تأمین نیاز مالی» بنگاههای تولیدی قرار داده است.
در یک کلام دولت دوازدهم بهصورت تمامقد وارد بازار شده است و راه چاره «رکود بزرگ دوران تحریم و کرونا»را در دستان معجزهگر بورس میجوید.
از شواهد مختلف نیز پیداست که طراحی این تحول در دست عضو کهنهکار سازمان برنامه، فرهاد دژپسند است. وزیر اقتصاد در اجرای استراتژی دولت روحانی برای تبدیل بورس از «بازار حرفهایها» به «عرصهای برای عامه مردم»، دست به تغییر مدیریت سازمان زد و «شاپور محمدی» را که مخالف طرح جدید دولتیها بود، کنار گذاشت و رشته مدیریت را به «حسن قالیبافاصل» سپرد.
«استراتژی تحول دولت» برای بازار بورس در 2 ماه اخیر بهصورت گام به گام پیاده شد. در رأس این طرح، سهام عدالت قرار دارد که چند وزارتخانه و سیستم بانکی با بسیج همهجانبه توانستند میلیونها شهروند را به بازار سرمایه بکشانند.
مراحل دیگر این استراتژی نیز عرضه سهام شرکتهای بزرگ(که ارزش آن در بودجه ۹۹ ۶۱هزار میلیارد پیشبینی شده) و نیز فروش سهام صندوقهای ETF بود که یکی پس از دیگری درحال عملیاتی شدن است.
2 اتفاق، «ورود سهام عدالت و عرضه سهام بزرگ دولتی» هر چند در یکماه اخیر، شوک سنگین بر بازار وارد کرد و سبب صفهای طولانی فروش در بازار شد، اما درنهایت اثرات منفی آن فروکش کرد و تا به اینجا سازمان بورس و مدیران اقتصادی و بانکی دولت کارنامهای قابل قبول از خود برجای گذاشتهاند.
اما چنان که اشاره شد، پدیده نوسان لحظهای و ملالآور روزهای اخیر از یکسو از رفتار سهامداران نوپا ناشی میشود و بخش دیگر بهصورت هوشمند به تصمیمهای سیاستگذاران برمیگردد.
آنچه مسلم است، دولتمردان همواره در پی چارهجویی برای مسأله مهم و غامضی بهنام «نقدینگی» هستند. حجم نقدینگی در بازار سرمایه طبق گزارش رئیس سازمان بورس به مجلس، اکنون به رقم شگفتانگیز ۵ هزار میلیارد رسیده است
نکته قابل تأمل این است که در منطق علم اقتصاد، عامل نقدینگی، درصورت هدایت به سمت بخش تولید و صنایع مولد، میتواند نقش «موتور محرک رشد اقتصادی» را ایفا کند اما درصورت فقدان استراتژی و راهبری درست خود به مانع بزرگ و عامل اختلال در بازار تبدیل میشود.
بهنظر میآید سیاستگذاران بازار، در این برهه راه مهار نقدینگی را در تزریق نوعی «نوسان هوشمند و هدایتشده» به بازار دیدهاند. نوسانی که در روزهای اخیر سبب گسست «ارتباط منطقی حرکت شاخص با دامنه قیمتها» شد.
دغدغه جدی آنجا است که سرخوردگی سهامداران نوپا بهدلیل نداشتن تجربه و شناخت، اقدام به خرید و فروش نوسانی میکنند و این حرکت موجب از دست رفتن سرمایه آنها و درنهایت به تحلیل رفتن نقدینگی منجر خواهد شد. بیشک دود سرخوردگی سهامداران نوپا در بلندمدت به چشم دولت و اقتصاد کشور وارد میشود.
* سیدحمیدرضا علوی- تحلیلگر بازار سرمایه
|