رابطه میان اعراب و ایرانیها در طول تاریخ دستخوش تغییرات زیادی بوده است.
در تاریخ ایران شاهد آن هستیم که حتی در زمان شاهان کشورگشا که وسعت ایران را تا شرق اروپا و غرب آسیا نیز میرساندند، توجهی به بسیاری از سرزمینهای عربزبان از جمله عربستان کنونی نداشتند. با اینحال پس از ظهور اسلام و چندین صده قدرتی که در دست اعراب بود، آنان همواره متوجه ایران بودند. البته باید گفت که اینگونه اختلافات همواره در میان کشورهای همسایه بوده، همانگونه که در تاریخ کشورمان قوم عثمانی همیشه بهعنوان رقیب و دشمن محسوب میشده است.
با اینحال، پس از اشغال فلسطین به دست صهیونیستها و اتفاقنظر کشورهای مسلمان به بازپسگیری سرزمین فلسطین از اشغالگران، نگاه اتحاد علیه دشمن مشترک را در سرزمینهای مسلمان قالب کرد.
این مسأله زنگ خطری برای کشورهای غربی بود. از یکسو برخی از این اختلافات قومی زمینه حضور و دخالت آنان را در منطقه فراهم میساخت، از سوی دیگر اتحاد کشورهای مسلمان برای ادامه حیاط اسرائیل بسیار خطرناک بود.
حال اینکه چرا وجود کشوری همچون اسرائیل برای اروپاییان و آمریکا حائز اهمیت است، از چندین دیدگاه مختلف اقتصادی، استراتژیکی و حتی اعتقادی قابل بررسی است که در این گزارش قصد پرداختن به آن را نداریم.
تأکید بر اختلافات نژادی برای از بین بردن اتحاد مذهبی
اتحاد مذهبی در طول تاریخ یکی از قویترین اتحادها در میان اقوام بهشمار میرود، زیرا مذهب قویترین ایدئولوژی است. جنگهای صلیبی بهترین مثال برای این مسأله است. اروپاییانی که در طول سالهای متمادی در قرون وسطی به کشتار و جنگهای نژادی و قومیتی مشغول بودند، با تئوری بازپسگیری سرزمین موعود(اورشلیم/بیتالمقدس) به اتحاد رسیده، و همین مسأله نقطه عطفی برای گذر از این دوره تاریک در اروپا شد.
پس از روی کار آمدن حکومتی اسلامی در ایران به رهبری امام خمینی و تأکید ایشان و دیگر سران نظام از جمله در زمان ریاستجمهوری آیتا.. خامنهای به اتحاد کشورهای اسلامی، خطر برای غرب بیش از پیش جدیتر شد.
تهییج صدام حسین با دیدگاه برتری قومیتی در عراق، توسط کشورهای غربی، راهحلی برای از یاد بردن اتحاد اسلامی در منطقه بود. تأکید بر اختلافات قومیتی و نژادی به حدی رسید که کشورهای عرب زبان به صدام حسین القابی همچون افتخار عرب، فاتح قادسیه و صلاحدین زمان را داده بودند.
گامهایی روبه عقب به اسم محمود و بنسلمان
پس از 8 سال جنگ تمامقد با ظاهری عراقی و باطنی غربی، مقامات کشورمان باری دیگر بر اتحاد در میان کشورهای اسلامی تأکید کردند. تداوم روند بهبود در روابط با کشورهای اسلامی در زمان ریاستجمهوری سیدمحمد خاتمی به نقطه اوج خود رسید و این روند نیز برگزاری نشست سران کشورهای اسلامی در تهران در دسامبر 1997 بود که با مشارکت گسترده سران کشورهای اسلامی مواجه شد.
حضرت آیتا... خامنهای، رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران در سخنرانی افتتاحیه نشست سران کشورهای اسلامی، مؤکدا اعلام کردند: هیچ خطری از سوی ایران اسلامی، هیچ کشور اسلامی را تهدید نمیکند.
این سخنان با استقبال سران کشورهای شرکتکننده مواجه شد و در بیانیه پایانی نشست نیز شرکتکنندگان در این نشست یکجانبهگرایی آمریکا را محکوم کرده و خواستار لغو قانون «داماتو» شدند.
با اینحال در دوران ریاستجمهوری محمود احمدینژاد روابط میان ایران و کشورهای عربزبان باری دیگر تیره شد. قدرت گرفتن بنسلمان در عربستان همزمان با اوج وجهه خطرناک ایران در نظر جامعه بینالمللی بود. در آن دوره کشورمان با انزوا در عرصهبینالمللی، آماج بسیاری از اتهامها قرار گرفت.
این مسأله بهترین فرصت برای کشورهای غربی بود تا ایران را دشمن خطرناک مشترک اعراب و اسرائیل نشان داده و اختلافات میان آنان را به حداقل برسانند؛ زیرا دیگر کالای بنجول برتری نژادی دیگر خریداری نداشت. خوشبختانه شاهد این مسأله هستیم که در دهه اخیر بسیاری از فرهنگهای صحیح همچون رد نژادپرستی با روند خوبی در جامعه جهانی درحال ارتقا است و این مسأله تحتتأثیر تئوری دهکده جهانی و ارتقای کاربران اینترنتی بهشمار میرود.
ترکیه؛ دشمنِ مشترکِ تازهوارد
پس از روی کار آمدن دولت بهار، ایران نه تنها بهعنوان دشمن مشترک کشورهای عربی و اسرائیل نیز معرفی شد، بلکه سازمانهای بینالمللی نیز مُهر تأییدی بر پرونده خطرناک بودن کشورمان میزدند. این مسأله موجب شده بود که اسرائیل به خود چهره موجه و حقخواه در عرصه بینالمللی بگیرد.
با اینحال پس از پیروزی حسن روحانی در انتخابات سال 1392 با شعار بهبود روابط و مذاکرات با غرب، معادلات را در منطقه برهم زد.
پس از توافق برجام، دیگر نمیتوانستند با تهمت اینکه ایران درحال ساخت سلاح اتمی است، کشورمان را بهعنوان یک خطر جدی در منطقه نشان دهند. این مسأله موجب میشود که در طول چند سال با کنار رفتن دشمن مشترک کشورهای منطقه باری دیگر به سمت اتحاد اسلامی حرکت کنند.
تلاشهای ترامپ برای حفظ ایران بهعنوان دشمن مشترک
پس از پیروزی دونالد ترامپ در ایالات متحده، تلاشهایی برای جلوگیری از تغییر روند در خاورمیانه آغاز شد. این رئیسجمهور جمهوریخواه همواره تلاش کرده است که برجام را از بین ببرد، از این رو در طول این چند سال اخیر شاهد انواع درگیریهای نظامی و دیپلماسی کشورمان با ایالات متحده آمریکا بودهایم.
با اینحال این درگیریهای نظامی و دیپلماسی میان ایران و آمریکا نه تنها به نفع این کشور تمام نشده است، بلکه به انزوای ایالات متحده منجر شده و این مسأله پیروزی مجدد جمهوریخواهان را در انتخابات پیش رو این کشور به خطر انداخته است.
تهدید واقعی از جانب «ترکیه» است
رجب طیب اردوغان که با تفکرات بازگشت به قدرت عثمانی سابق و پانترکیسم، در منطقه در دهه گذشته به اقدامات تهاجمی و رو به جلویی روی آورده است، بهترین گزینه برای تبدیل به دشمن مشترک است.
شیب تند ترکیه در ایجاد تنش میان خود و کشورهای همسایه، منافع اسرائیل را برای ایجاد اتحاد با اظهار ترس از یک کشور ثانی را فراهم میآورد.
از این رو ماه گذشته(4 شهریورماه) روجر بویز در مقالهای در روزنامه تایمز نوشت، طبق گفته منابع او در پایتختهای عربی، رئیس سازمان موساد اسرائیل حدود 2 سال پیش تهدید ترکیه را با مسئولان اطلاعات مصر، امارات و عربستان بررسی کرده است.
طبق مقاله بویز در این روزنامه انگلیسی، یوسی کوهن، رئیس موساد مقامات 3 کشور عربی را مخاطب قرار داده و ادعا کرده است: «قدرت ایران شکننده است اما تهدید واقعی از جانب ترکیه است».طبق گزارش منتشرشده از ایسنا، بویز میگوید، کوهن مدعی شده بود «ایران دیگر تهدید واقعی نیست با تحریمها، ممنوعیت و تبادل دادههای اطلاعاتی و حملات سری میتوان آن را مهار کرد».او در عین حال افزوده است: «دیپلماسی خصمانه ترکیه و خطرات آن در خاورمیانه مورد توجه نیست درحالیکه نوعی ثبات استراتژیک از نوع دیگر در شرق مدیترانه روی داده است».
از این رو بسیاری از تحلیلگران توافقات میان امارات و اسرائیل را در مقابل با ترکیه میدانند و نه ایران.
نیاز به جنگ ترامپ را چه کسی تأمین میکند؟
طبق برخی از تئوریهای سیاستمداران آمریکایی، در صد سال گذشته ایالات متحده آمریکا رئیسجمهری را که در حین جنگ است را عوض نمیکند. دونالد ترامپ که از جایگاه فعلی مناسبی در رقابت با جو بایدن برخوردار نیست، ظن این مسأله را که برای پیروزی مجدد در انتخابات متوسل به جنگ در منطقه شود را محتمل میکند.
هفته آینده مناظره بایدن با ترامپ برای نخستین بار برگزار خواهد شد و این مسأله در اخذ آرای خاکستری در آمریکا بهشدت حائز اهمیت است. از این رو پیشبینی میشد درصورت شکست ترامپ در مناظره با رقیب دموکرات خود، اقداماتی برای آغاز یک جنگ را پیگیری کند.
حال این پرسش در ذهن شکل میگیرد که هدف ترامپ برای آغاز جنگ چه کشوری خواهد بود؟
ایران که در شرایط فعلی گزینه مناسبی برای ترامپ نخواهد بود، زیرا شکستهای دیپلماتیک وی در برابر کشورمان، پاسخهای نظامی ایران در برابر اقدامات آمریکا از جمله بمباران پایگاه نظامی این کشور در عراق و از سوی دیگر اتحادهایی که میان ایران با روسیه و چین ایجاد شدهاست ازجمله رزمایش مشترک میان این 3 کشور، عواقب آغاز جنگ ایران را برای این رئیسجمهور آمریکایی روشن کرده است.
از سوی دیگر ترکیه نیز گزینه آسانی برای اقدامات نظامی علیه این کشور در منطقه نخواهد بود. ولی تنشهای اخیر میان ترکیه و یونان میتواند بهانه مناسبی به دست ترامپ برای وارد شدن به یک جنگ در منطقه باشد. مولود چاووش اوغلو وزیر خارجه ترکیه چند هفته پیش، یونان را به جنگ تهدید کرده بود. این تهدید به تنش موجود میان 2 کشور بهطور بیسابقهای شدت بخشیده است.
|