عید نوروز و باستانی ایرانیان در آغاز قرن 14 شمسی درحالی سپری شد که برای دومین سال و دومین عید نوروز متوالی شیوع بیماری خستهکننده و منحوس کرونا یا همان کووید-19 اجازه نداد تا ایرانیان و پارسیزبانان جهان، آنچنان که سزاوار است، شور و شوق و طعم واقعی این عید بزرگ و خاطرهانگیز را احساس کنند.
امسال صرفنظر از تمام مشکلات اقتصادی و گرانیها که مانع راه خانوادههای ایرانی برای برگزاری بدون دغدغه سنت دیرینه و باشکوه جشن عید نوروز شده بود، اما تأمل بر پارهای رفتار و روشهای ناهمگون با هر آئین سنتی توسط بیشتر هموطنان نشانگر زوال تدریجی این گونه آداب و سنن و فرهنگ هویتی اقوام ایرانی است که اگر دوستار هویت ملی و ریشههای فرهنگی پرافتخار خود هستیم در هر جایگاهی باید برای آفتزدایی از آئینهایمان فکری بیندیشیم و تلاش کنیم؛ چون لازمه پایداری و گسترش فرهنگها در درجه نخست باور داشتن به اصالت واقعی هر آئین و سنت چه در حوزههای ملی و چه در حوزه دینی است.
ایران ما تاریخ مکتوب چندین هزار ساله دارد و یک آئینی باستانی چون عید نوروز قطعا از تار و پودی مستحکم و باورپذیر شکل گرفته است که قرنهای متمادی پابرجا و استوار باقی مانده و در هنگامههای تکرار خود خون هر ایرانی و مردمان جهان با ریشه آریایی و پارسیزبان را بهجوش میآورد. متأسفانه از خیلی پیش از این با تغییر شیوههای ظاهری زندگی و رسوخ بسیاری ایدههای رفتاری جدید در جوامع انسانی، ناگزیر آئینهای ملی و حتی فریضههای دینی دچار دخالتهای سلیقهای شده است که این آفت خطرناک سالبهسال و نسلبهنسل دامنه میگیرد و شالوده سنتها و باورهای ملی را تهدید میکند و دنیای ماشینیزم و مدرن رفتهرفته انسانها و اقوام را برابر هویتهای اصیل فرهنگی مسخ میسازد.
مثلا در جایی که برای آراستن سفره هفتسین نوروزی و سال تحویل برای پررنگتر ساختن چنین سفره آئینی هر نوع اشیایی را با حرف اول سین اضافه یا جایگزین سینهای اصلی و اعتقادی میسازیم و با نادانی به ابتکار خود میبالیم، یا بهجای تخم مرغ واقعی و رنگشده، تخم مرغهای گچی و بهجای ماهیهای قرمز در تنگ بلور از ماهیهای پلاستیکی استفاده میکنیم و به بهانه حفظ ذخایر غلات سبزه را از سفره هفت سین حذف میکنیم، غافلانه خط بطلان بر سازوکار و عناصر تشکیلدهنده آداب و باورهای ملی خود میکشیم. مهمترین فلسفه و مفهوم تمام آئینهای ملی ایرانیان بهویژه عید باستانی نوروز، تأکید و ابرام بر کرامت و احترام و نقش بزرگان خانواده و فامیل در شالوده خانوادگی است، اما چنین قاعده محترم و مقدس و دلنشین در روزگاران ما رنگ باخته است.
در مواقع اغلب در مواجهه با اعیاد ملی و مذهبی از سر بیحوصلگی و برای پرهیز از دستبوسی و کرامتورزی بزرگان خانواده و فامیل و همچنین ملاحظهکاریهای مالی و حذف هزینههای احتمالی، سفرها را به ماندن و بودن و ادای دین ترجیح میدهیم، بهویژه اینکه ورود وسایل پیشرفته ارتباطی و حضوری کاذب، نظیر تلفن و گوشی همراه و تلویزیون مزید بر علت شده است و راه را بر سنتداریها نزد هر کس و بلکه اغلب جوانها از نوع نسل امروزی بسته است. درواقع در بحبوحه زندگیهای مدرن و بهقول معروف لاکچری نسلهای امروز ایرانی، دیری است آئینهای شیرین ملی نادیده انگاشته میشود و زبانم لال لگدمال میگردد و اگر چنین پیش رود، چندان طولی نمیکشد که نه از تاک نشان میماند و نه از تاکنشان!
متأسفانه در چنین هنگامهای است که بلای بزرگی مانند ویروس کرونا هم قوز بالا قوز شده است و بهگمانم کودکان نوپای ما در این سالها از چنین آئینهای ملی که مستلزم دید و بازدیدها و مهربانی با اطرافیان و آشنایان و همسایگان است، هیچ ذهنیتی ندارند.
در اینباره خیلی حرفها و مصداقهای عینی را میتوان گفت و نوشت اما در سوگ آئینهایمان همین بس و این نکته از همه مهمتر و واقعیتی تلخ و غمانگیز که وقتی حرف از آئینی قدیمی در میان است باید از آدمهای قدیمی گفت، زیرا سند بدون دستکاری شده خیلی از آئینهای باشکوه و مثالزدنی ما ایرانیان از جمله همین عید نوروز در سینه پدران و مادران و بزرگان و اجداد این قوم است که هماینک زیر خروارها خاک خفتهاند. اما همیشه خرابیها و مشکلات و نابودیهای ناسزاوارانه حاصل ندانمکاری ما انسانهاست.
|