پایگاه اطلاع رسانی روزنامه همدان پیام
 
تاریخ چاپ : جمعه ، 14 ارديبهشت 1403

کد خبر : 116800

 
به مناسبت درگذشت علی نائینی

دریغا نازنین مردا!
تاریخ خبر : 1400-01-19
نویسنده : مهرداد حمزه
     
   
     
متن خبر :

 این‌بار باید برای تمام روزنامه‌های شهر تسلیتی بفرستیم! ما ناباورانه پدری مهربان را از دست دادیم.
علی نائینی شبیه هیچ‌کس نبود. خودش بود و گویی تمام خوبی‌های جهان در وجودش جمع شده بود. مردی لاغراندام، به‌غایت مرتب با کلاهی که معمولا بر سر داشت و کیفی بر دوش پر از کتاب و روزنامه و بروشور و... که سال‌ها در نیروی هوایی خدمت کرده و پس از بازنشستگی همه فکر و ذکرش فرهنگ و هنر بود و بس.
کوچه‌های شهر او را می‌شناختند، بچه‌های تئاتر با او زندگی می‌کردند، در انجمن‌های ادبی همیشه یک صندلی مخصوص او بود، رفیق و همدم بسیاری از خبرنگاران و اهل قلم بود و کمتر برنامه فرهنگی در این سال‌ها می‌توان پیدا کرد که او در آن حضور نداشته باشد.
او یک افسر نظامی عاشق بود و آنقدر مؤدب و فروتن که گاهی آدم پیش او کم می‌آورد از این‌همه ادب و نزاکت و انسان‌دوستی.
مردی آرام که وقتی از هنر می‌گفت، وقتی از کارهای فرهنگی حرف می‌زد، وقتی عشقش به همدان را بیان می‌کرد، وقتی از مشکلات هنرمندان و شاعران و نویسندگان سخن می‌گفت، انگار بغضی چندصد ساله در گلو داشت! گاهی لابه‌لای درددل‌هایش، صدایش می‌لرزید اما همیشه محکم بود و امیدوار و پناهگاهی بود برای همه آنهایی که سال‌ها با همه سختی‌ها چراغ فرهنگ و هنر را روشن نگه داشته‌اند.
علی نائینی، آدم عجیبی بود. شاید در هر یک میلیون انسان، یک نفر را شبیه او بتوان پیدا کرد. با همان حقوق بازنشستگی خریدار روزنامه‌های شهر بود. وقتی مطلبی فرهنگی چاپ می‌شد چندین نسخه می‌خرید و به دیگران هدیه می‌داد؛ نه‌تنها مُبلغی برای بسیاری از اجراهای تئاتر بود، بلکه برای حمایت بیشتر چندین بلیت خریداری کرده و به دوستانش اهدا می‌کرد!.در مورد کتاب‌های خواندنی و نیز کتاب‌های نویسندگان همدانی همین شیوه را در پیش می‌گرفت.
او شریف‌ترین و فرهنگی‌ترین آدمی بود که در شهر زندگی می‌کرد. بی‌هیچ چشم‌داشتی قلبش برای همه می‌تپید و انگار خدا او را آفریده بود تا قشنگی‌های خلقتش را به رخ ما بکشد.
عاشق طبیعت بود. با آواز گنجشک‌ها مست می‌شد و با سبزی درختان جان می‌گرفت. به احترام طبیعت در بیشتر مواقع پیاده می‌رفت و می‌آمد تا کمتر در آلودگی محیط‌زیست سهیم باشد.
او عاشق اصالت، میراث فرهنگی، فرهنگ عامه، مشاهیر و بزرگان فرهنگ و هنر بود و عجیب دلش می‌خواست همدان و پیشینه این شهر و زندگی بزرگانشان را به دنیا معرفی کند. هر جا نامی از همدان بود، حضور داشت، انگار آمده بود به همه ما بگوید عشق به زادگاه، عشق به وطن، زیباترین عشق آدمی است! در میان بزرگان شهر علاقه عجیبی به مرحوم ایراندخت میرهادی داشت. سال‌ها در کنار او زیسته بود و شخصیت برجسته میرهادی به‌لحاظ رفتارهای انسان‌دوستانه‌اش برای او که خود در زمره انسان‌های وارسته بود، بسیار جذاب بود و عجیب آنکه درست در ۱۷ فروردین‌ماه از بین ما پر کشید که مصادف بود با صد‌ویکیمن سال‌روز تولد میرهادی!
او غریبانه از میان ما رفت. همه آنهایی که می‌شناختندش با گلویی پر از بغض از او و خاطراتش، از ادبش، از مهربانیش، از عشق به وطنش، از دغدغه‌مند بودنش، از نگرانی‌هایش برای بچه‌های فرهنگ و هنر این شهر و... حرف می‌زنند. بی‌شک ما داغدار فردی شدیم که سخت نگران همه بود و در این دنیای فاصله‌ها او در زمره نزدیک‌ترین کسان ما قرار می‌گرفت. تحمل این داغ برای همه ما سخت است. و صد افسوس که در زمان باقیمانده از عمر هر یک از ما دیگر هیچ فردی را شبیه او پیدا نخواهیم کرد. او فرجام تمام خوبی‌های یک انسان دغدغه‌مند بود. آقای نائینی عزیز کاش ما را تنها نمی‌گذاشتی. دلمان برای چهره مهربان و‌ پر انرژیت تنگ خواهد شد. بدرود نازنین‌مرد!

 
 
نشر و نقل مطالب فقط با ذکر نام روزنامه همدان پیام بلامانع است.