پایگاه اطلاع رسانی روزنامه همدان پیام
 
تاریخ چاپ : چهارشنبه ، 18 مهر 1403

کد خبر : 73051

 
مرثيه‌اي براي ورزش مدال‌آور سابق

تكواندو ديگر جذاب نيست!
تاریخ خبر : 1395-06-04
     
   
     
متن خبر :

افسوس كه تكواندو ديگر براي ما‌ آن رشته جذاب و دوست داشتني دوران هادي ساعي نيست! افسوس كه در حسرت يك مدال المپيك براي مرداني كه مي‌گفتند شانس اصلي طلا هستند سوختيم!
المپیک 2016 دهان همه ما را گس کرد، این بار با قهوه‌های تلخ ریو و ناکامی‌های مسلسل‌وار و زهر ماری‌اش. فریب خوردیم، با جملات زر و برق داری همچون سونامی، ویرانگر و نابودگر چشم‌مان را به روی واقعیت‌ها بستیم.
چشم بادامی‌های حیله‌گر را می‌گوییم که مسیر طلایی المپیک را نشان‌مان دادند، اما زهی خیال باطل، برنزش را هم به ما ندادند، طلایش که پیشکش! حالا تکواندوی تیم مردان مانده و کارنامه سرزنش بار، تکواندوی ما مانده و حسرتی به طول 4 سال تا المپیک 2020 توکیو!
طوری باد به غبغب‌مان انداختند که واقعاً باورمان شد که ویرانگر و سونامی هستیم، اما دریغ از اینکه ملی‌پوشان ما در برزیل حتی در حد نسیم بهاری هم نبودند، چه برسد به سونامی؛ غرورشان به قدری زیاد شده بود که سرانجام از بلندای قله‌های برزیل وسط دریاچه‌های ریو سقوط کردند و در توهم سونامی و ترمیناتور بودن غرق شدند.
به همین راحتی مدال‌های ناب؛ آن هم از جنس طلای 24 عیار را بر باد دادند. پای غرور که در میان باشد، پولاد هم خم می‌شود، چه برسد به غرور کاذب آقای رئیس و اعوان و انصارش!
المپیک سی‌‌ویکم با تمام پستی و بلندی‌هایش به پایان رسید، اما بلندی‌هایش برای تکواندوی ایران به قدری بلند بود که دستان ملی‌پوشانمان به مدال برنز هم نرسید. ریو به پایان رسید هر چند که دستان ملی‌پوشان ما به مدال نرسید، اما پاهای حریفان همچون میلاد بیگی به راحتی به سر و صورت نابودگر بلند قد تیم ملی ما رسید و او را پیش از اتمام وقت قانونی زمین‌گیر کرد، به قدری پای میلاد سابق تکواندوی مان به گردن و سر و صورت نابودگر کشورمان اصابت کرد که صدای تماشاچیان هم در سالن "مارکا" در آمد.
ریو هم به تاریخ ورزش دنیا پیوست، اما درس عبرت بزرگی به ملی‌پوشی همچون سونامی داد تا هیچ وقت در میدانی به بزرگی المپیک حریفان کوچک را هم دست کم نگیرد. باید جوان پر غرور ملی‌پوش ما بداند که بی‌تفاوتی‌هایی از نوع سونامی کار دستمان داد و مدال طلای ناب را از دست دادیم.
المپیک 2016 به پایان رسید، اما کاش آنهایی که نامشان مربی بود، در غرور کسب عناوین بهترین‌های دنیا خوابشان نمی‌برد، کاش یاد می‌گرفتند که به شاگردانشان بیاموزند که برای مبارزه کردن در ریو باید از هر 2 پا بهره گرفت. کاش مرغ سرمربی تیم ملی یک پا نداشت و انتقاد‌های اصحاب رسانه را به جان و دل می‌خرید. قهر کردن با قلم به دستان و کارشناسان رسانه‌ای راه رسیدن به نشان زرین طلا نبود.
المپیک ریو هم همچون ادوار گذشته به خاطره‌ها تبدیل شد، اما ای کاش، مارکوپولوی تکواندوی ایران پشه‌های برزیلی از نوع "زیکا" را بهانه می‌کرد و برای یک بار هم که شده قید سفر را می‌زد تا جای او یک روانشناس کنار ملی‌پوشان اعزام می‌شد تا پیش از شب مسابقات اتفاقات تلخ یوسف کرمی در المپیک لندن برای هوگوپوشان ایرانی تکرار نمی‌شد.
کاش، کاش و ای کاش، مارکوپولوی تکواندو فقط برای یک بار هم که شده، چمدان‌های خود را زمین می‌گذاشت و قید سفر توریستی خود را می‌زد تا در بزرگترین آوردگاه ورزشی دنیا، استرس بر ملی‌پوشان ما غلبه نمی‌کرد و سونامی‌ها و نابودگر تکواندوی کشورمان مقابل وایلد کارتی‌ها و نفر بیست‌ام رنکینگ دنیا شکست نمی‌خورند.
ای کاش، رئیس پولادی تکواندوی ایران به جای روحیه دادن به مردان پولادین شب پیش از مسابقات به فکر هوگوپوشان پر استرس خودش بود و آنها را دلداری می‌داد! کاش رئیس پر ادعاي تکواندو به جای مزدور خواندن مهماندوست و شاگردش، روحیه درهم کوبیده شده سجاد مردانی را ترمیم می‌کرد!
حکایت عجیبی است، آنهایی که مدعی بیل زدن باغچه همسایه هستند؛ چرا باغ خود را بیل نزدند؟! چرا مربیان تیم ملی به جای اینکه شب‌ها در کنار سونامی جوان، پراسترس و کم تجربه باشند، سراغ تماشای رکوردشکنی مردان پولادین رفتند؟!
المپیک 2016 دهان همه ما را گس کرد، این بار با قهوه‌های تلخ ریو و ناکامی‌های مسلسل‌وار و زهرماری‌اش. اما حق به حق‌دار رسید. رضا مهماندوست را بیرون کردیم و مدال المپیک لندن و ریو را از دست دادیم، این رضای تکواندوی ایران بود که او را ندیدیم و فراری‌اش دادیم تا در المپیک ریو افتخارآفرینی کند برای کشوری که از روی ناچاری برایشان مدال‌آوری کرد.
چه بخواهید و چه نخواهید مهماندوست بی‌تردید شاهکار بزرگ مربیگری تکواندوی جهان است، همان مربی‌ای که به بهانه‌های واهی با او قطع همکاری کردید و او به ناچار سر از چین تایپه در آورد و سپس آذربایجان!
حالا المپیک به پایان رسیده، با تلخی بی‌نهایتی که کام همه را زهر کرده اما شما آسوده باشید و از زندگی لذت ببرید. تلخی‌ها و ناراحتی برای ما و آرامش و آسودگی برای شما. بروید و آب‌‌و هوای باغ‌های لواسان و کردان و شمال گوارای وجودتان، بروید و زیر درخت‌های پرتقال در آغاز روزهای پاییز جعبه‌های پرتقال‌تان را خروار خروار پر کنید.

 
 
نشر و نقل مطالب فقط با ذکر نام روزنامه همدان پیام بلامانع است.