1- ميگويند عمر مديريت در ايران كوتاه است و مديران امنيت شغلي پايدار براي اجراي ايدههاي خود ندارند اما اين گفته در همدان با چندين مصداق نقض ميشود كه بارزترين آنها مديريت بيش از يك دههاي مسعود اقلامي بر سازمان و تشكيلات كار استان است.
مديريتي طولاني باعث نگاه طنز به موضوع از سوي مديران ارشد استان هم شد به طوري كه دولتمردي در همين اواخر از اقلامي به عنوان نوح مديريت ياد كرد.
با تمام اين تفاسير عمر مديريت اقلامي با مانعي به نام بازنشستگي مواجه شده و وي بايد اين مانع را هر چند موقت محترم بشمارد تا شايد با روشي اين مانع از مسير برداشته شود و بازگشتي ديگر آغاز و خدمت از نو آغاز شود.
2- اقلامي مديري است كه ثابت كرده هم ميشود از جهرمي اصولگرا حكم مديريت گرفت و در دو دولت احمدينژاد مديريت كرد و هم ميشود اين حكم را در دولت متمايل به اصلاحطلبان حسن روحاني با امضاي علي ربيعي اصلاحطلب تمديد كرد.
لازمه آن رايزني است كه هر همداني به خوبي آن را بلد است و ميداند كه كي بايد سراغ چه كسي رفت. شايد سادهلوحي باشد كه فكر كنيم براي رايزني بايد به نزد آناني رفت كه قدرت در دست دارند اين موضوع اگر درست هم باشد در ايران كه روابط و دوستي مهمتر است، صدق نميكند. پس بايد به سراغ دوستان رفت و دوست اصولگراي ربيعي بهترين شخص براي رايزني است تا تمام تلاش طرفداران دولت براي تغيير ناكام بماند.
3- اقلامي مرد پيروز تمام ادغامهاست چه اين ادغام بين كار و آموزش فنيوحرفهاي باشد و چه اين ادغام بين كار و تعاون باشد در نهايت آنكه مدير ميشود، مسعود اقلامي است و مديران ديگر حتي اگر جوانتر هم باشند بايد براي رشد مجدد به غاري يا جايي پناه ببرند.
در اين ادغامها همانگونه كه روش آزمون و خطا حاكم است مديري هم كه انتخاب ميشود بايد معتقد به آزمون و خطا باشد و اين هم از نكات ديگر قابل تأمل در مديريت طولاني است.
4- اگر ۲۴ آبان ماه ۱۳۸۴ و معرفي مسعود اقلامی به عنوان رئیس سازمان کار و آموزش فنیوحرفهای همدان به جاي کریم دوست محمدی مدیرکل سابق تعاون،کار و رفاه اجتماعی استان را آغاز كار مديريت اقلامي بر سازمان كار استان در نظر بگيريم او قريب 11 سال مديريت تشكيلاتي را بر عهده داشته كه مسئول مستقيم اشتغال در استان است.
اقلامي در اين مسئوليت بارها آمار اشتغال استان را تك رقمي كرده و در مواقعي سخن از تلاش براي محو كامل بيكاري به زبان آورده اما هيچ گاه آمار او بدون تشكيك پذيرفته نشده است.
5- اقلامي در شرايطي اداره كل كار را تحويل ميدهد كه به رغم حضور طولاني در مديريت از كادرسازي و پرورش مدير غافل بوده است و وزارتخانه با انتخاب خود جواني را براي جايگزيني اقلامي به استان فرستاده است.
جواني كه مشخص نيست بتواند از عهده انجام اين مسئوليت با توجه به شرايطي كه طي شد تا وي مدير شود، به خصوص رقباي درون سازماني، به خوبي بيرون بيايد.
6- تغيير در اداره كل كار در سال اقتصاد مقاومتي هم ميتواند مثبت و هم منفي باشد. مثبت از آن نظر كه تغيير پس از يك دوره طولاني مديريت، قطعاً با هوايي تازه و نوآوري همراه خواهد بود و منفي از آن نظر كه شايد تا اين جوان مدير بخواهد فضاي كار و رمز و رموز آن در اداره كار استان را كشف كند، فرصت تمام شده باشد.
7- اشتغال اولويت نخست دولت و استان است و اكنون بحث تغيير در سازمان و تشكيلات كار استان به پايان رسيده است و آنچه اهميت دارد توجه به نقش اين تشكيلات در اشتغال است. فراموش نكردهايم كه قرار است استان با تلاش همگاني رتبه نخست پایينترين نرخ بيكاري كشور را كسب كند، پس از امروز اين موضوع، هدف مديريت جديد كه شايد او هم با كسب تجربه روزي به جايگاه شيخالمديران استان رسيد، باشد.
|