پایگاه اطلاع رسانی روزنامه همدان پیام
 
تاریخ چاپ : شنبه ، 24 آذر 1403

کد خبر : 139980

 
یک جمعیت‌شناس در گفت‌وگو با همدان‌پیام:

فرزندآوری، انگیزه می‌خواهد نه تشویق!
تاریخ خبر : 1403-07-21
نویسنده : نیلوفر بهرمندنژاد
     
 
 
     
متن خبر :


از منظر جمعیت‌شناختی، اقتصادی و اجتماعی در جامعه‌ کنونی ایران شاهد افزایش نسبت‌های تجرد در دامنه سنی فرزندآوری، افزایش تجرد قطعی به‌ویژه در میان زنان، افزایش آمار طلاق، کاهش میزان ازدواج، افزایش میانگین سن تجرد یا سن در نخستین ازدواج، افزایش میزان بیکاری به‌ویژه در میان دانش‌آموخته‌های دانشگاهی مواجه هستیم؛ به‌گونه‌ای که میزان جمعیت ایران را تحت تأثیر قرار داده است، این درحالی است که بسیاری از کارشناسان حوزه جمعیت با استناد به شاخص‌های جمعیتی به این نتیجه رسیده‌اند که ایران تا سال 1420 با یک انفجار سالخوردگی روبه‌رو خواهد شد و نسبت افراد جوان به سالخوردگان افزایش خواهد داشت.

از همین‌رو، پیرامون سیاست‌های جمعیت در ایران برای افزایش موالید، با حاتم حسینی، جمعیت‌شناس ایرانی و استاد گروه علوم اجتماعی دانشگاه بوعلی‌سینا گفت‌وگو کردیم که در زیر با هم می‌خوانیم.

شرایط جامعه‌ ایران را از نظر اجتماعی چگونه ارزیابی می‌کنید؟

به‌عنوان یک جمعیت‌شناسی، وقتی مؤلفه‌های گوناگون زندگی در یک نظام اجتماعی را کنار هم می‌گذارم، متأسفانه به نتیجه‌ خوبی نمی‌رسم! از منظر جمعیت‌شناختی و اقتصادی اجتماعی در جامعه‌ کنونی ایران شاهد افزایش نسبت‌های تجرد در دامنه سنی فرزندآوری، افزایش تجرد قطعی به‌ویژه در میان زنان، افزایش آمار طلاق، کاهش میزان ازدواج، افزایش میانگین سن تجرد یا سن در نخستین ازدواج، افزایش میزان بیکاری به‌ویژه در میان دانش‌آموخته‌های دانشگاهی، تورم فزاینده و 2رقمی، گسترش اشتغال غیررسمی، موازنه‌ منفی مهاجرت‌ بین‌المللی، تغییر ساختار سنی و بی‌مبالاتی نهادی به فرصت پنجره‌ جمعیت‌شناختی، بالارفتن شاخص فلاکت در پهنه‌ جغرافیایی کشور، بی‌اعتمادی نهادی، کاهش سرمایه اجتماعی دولت، کاهش نشاط اجتماعی و امید به آینده، احساس ناامنی، افزایش دوره‌ انتظار جوانان و موارد بسیار دیگری از این قبیل، شرایط یک جامعه مخاطره¬آمیز را برای ما به تصویر می‌کشد.

در17شهریورماه 1403، یکی از اعضای کمیسیون بهداشت مجلس در گفت‌وگو با خبرنگار ایرنا اظهار داشتند که «قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت از سال 1400 تاکنون به میزان 90درصد جلوی کاهش و کمبود تولد را گرفته است.» نظر شما در این مورد چیست؟
 
من این اظهارنظر را فقط یک ادعا می‌دانم. توجه داشته باشید کنش‌های فرزندآوری تمایل به داشتن بچه، شمار ایده‌آل فرزندان، بُعد مطلوب خانواده، فاصله‌گذاری بین تولدها، استفاده یا استفاده نکردن از وسایل پیشگیری از بارداری، تمایل داشتن و یا نداشتن به ازدواج، سن ایده‌آل ازدواج، طلاق و از هم‌گسیختگی خانواده و مانند این‌ها در یک بستر و زمینه اقتصادی_اجتماعی، فرهنگی و سیاسی شکل می‌گیرند. پس، هر تغییری در کنش‌های فرزندآوری را نمی‌توان مستقل از بستر و زمینه‌ای که این کنش‌ها در آن شکل می‌گیرند تحلیل کرد. در تصویری که از شرایط جامعه‌ حال حاضر ایران ارائه شد، هیچ دلیل و بستر و زمینه‌ مناسبی برای موفقیت قانون جوانی جمعیت و تعالی خانواده نمی‌بینم. این ادعا تنها در صورتی صحیح است که بپذیریم یا نظریه‌ها و مدل‌های باروری نادرست هستند ویا کُنش‌های فرزندآوری ایرانیان غیرعقلانی شده است.

بر اساس نظریه‌ها و مدل‌های باروری، در شرایط جامعه مخاطره‌آمیز تصمیم¬گیری‌های فرزندآوری مبتنی بر محاسبات عقلانی است. در طول نزدیک به 3سال از اجرای سیاست جمعیتی جدید دولت چه تغییر اساسی و مثبتی در زمینه‌های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی جامعه‌ ایران انجام گرفته که این‌گونه در یک فاصله‌ کوتاه ایرانیان را از یک کنش عام و فراگیر کم‌فرزندآوری به سوی یک کنش معطوف به باروری بالا یا تغییر دیدگاه مردم نسبت به حجم و بُعد مطلوب خانوار و افزایش شمار فرزندان سوق داده است؟! اصلاً، مگر هدف قانون جوانی جمعیت و تعالی خانواده جلوگیری از کاهش موالید است یا افزایش میزان باروری کل از زیر سطح جایگزینی به سطح 5/2 بچه به ازای هر زن در سال 1407؟! بی‌تردید، افزایش میزان باروری کل است و فرق بسیار است بین این هدف با جلوگیری از کاهش بیشتر موالید. اگر قرار است در یک فاصله‌ کوتاه زمانی، سیاست‌های تشویق موالید در جامعه‌ مخاطره‌آمیزی مانند ایران به اندازه‌ی 90درصد مانع از کاهش میزان موالید شده باشد، پس چطور است که کشورهای پیشرفته‌ صنعتی پس از چندین دهه اجرای سیاست‌های دوستدار خانواده و بسته‌های پُروپیمان تشویق فرزندآوری، هنوز نتوانسته‌اند تغییر محسوس و معناداری در میزان باروری‌شان ایجاد کنند و هر سال بر شمار کشورهایی که در تله‌ جمعیتی گرفتار می‌آیند، افزوده می‌شود!


چشم‌انداز را چگونه می‌بینید؟ آیا امیدی برای موفقیت این سیاست‌ها در افزایش موالید تا سطح هدف‌گذاری‌شده در 4سال آینده وجود دارد؟

همان‌طور که گفتم، از نظر من نحوه‌ مدیریت جمعیت ایران، دست‌کم در طول 3سالی که از اجرای قانون جوانی جمعیت و تعالی خانواده می‌گذرد، به‌گونه‌ای نبوده است که زوج‌ها و خانواده‌های ایرانی را به استقبال از این سیاست‌ها برانگیخته باشد. برعکس، شرایط زندگی را به مراتب بدتر از سال‌های قبل و قبل‌تر می‌بینم. شواهد زیادی برای اثبات این ادعا وجود دارد. همین‌که سازمان ثبت احوال کشور در انتشار عمومی آمار رویدادهای حیاتی و ازدواج و طلاق مانند سال‌های پیش از اجرای سیاست جمعیتی جدید دولت عمل نمی‌کند و دسترسی عمومی به این آمارها را محدود کرده است، کافی است برای اینکه بپذیریم که سیاست‌ یادشده در دست‌یابی به هدف‌هایی که برای آن ترسیم شده ناکام مانده است. وقتی دلایل دیگری را که در ابتدای این گفت‌وگو به آن اشاره کردم درکنار هم می‌گذاریم، باز به همین نتیجه می‌رسیم.

بنابراین، هیچ روزنه‌ امیدی برای موفقیت این سیاست‌ در طول 4سال باقی‌مانده نمی‌بینم. در خوشبینانه‌ترین حالت، این سیاست‌ها به افزایش موالید در لایه‌های پایین اجتماعی که همین الان هم نیاز به سیاست‌های تنظیم خانواده و کنترل موالید دارند، منجر خواهد شد. وضعیتی که به تداوم چرخه‌ فقر و افزایش موالید خواهد انجامید. برای مثال، هم‌اکنون سیستان و بلوچستان، بر اساس آخرین برآوردها، بالاترین میزان باروری را در بین استان¬های ایران دارد (حدود 5/3 فرزند به ازای هر زن). به شخصه بر این باورم که در جامعه‌ای مانند سیستان و بلوچستان که هنوز مردم برای تأمین آب آشامیدنی‌ سالم و بهداشتی در مضیقه هستند و شاخص‌های توسعه ‌اقتصادی اجتماعی وضعیت نامناسبی را در مقایسه با سایر استان‌های ایران به تصویر می‌کشد، هر نوع افزایش موالید، به‌ویژه در رتبه‌های سوم، چهارم، پنجم و بالاتر سرعت بازتولید فقر در این استان را شدت می‌بخشد.

به‌عنوان یک جمعیت‌شناس، فکر می‌کنید گِره کار کجاست؟

به اعتقاد من مشکل به دولت برمی‌گردد. از همان ابتدای طرح موضوع بازنگری در سیاست‌های تنظیم خانواده، دولت خواسته یا ناخواسته مرتکب 2 خطای راهبردی شد. نخست، پزشکی‌سازی پدیده‌ کم‌فرزندآوری و دوم، کشاندن موضوع سیاست‌گذاری جمعیتی به عرصه‌ عمومی. اگرچه زاد و ولد یک پدیده‌ زیستی است، اما ابعاد غیرزیستی هم دارد. جنبه‌ زیستی آن که در حیطه‌ تخصص متخصصان باروری و بهداشت بارداری است، همان نازایی است. به‌نظر نمی‌رسد نازایی تعیین‌کننده‌ اصلی کاهش باروری به زیر سطح جایگزینی در جامعه‌ ایران باشد. آنچه در کاهش باروری به زیر سطح جایگزینی و تداوم آن در طول بیش از 2 دهه‌ گذشته در ایران تعیین‌کننده است، عوامل زمینه‌ای مؤثر بر باروری است که جنبه‌ اقتصادی اجتماعی و فرهنگی دارند. بنابراین، دلیلی برای تمرکز این سیاست‌ها در وزارت بهداشت نیست!

بی‌تردید، وزارت بهداشت در زمینه‌ درمان نازایی و ناباروری حرف اول را می‌زند و موفقیت‌های آنها در این زمینه در سال‌های اخیر قابل تقدیر و تحسین است، اما بخش عمده‌ سیاست‌گذاری برای جمعیت و مدیریت آن در حیطه‌ وظایف و مسئولیت‌های وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی و وزارت اقتصاد و دارایی است. به باور من، تلاش برای خروج از بن‌بست جامعه‌ مخاطره‌آمیز و تمرکز، بخش شایان‌توجهی از این سیاست‌ها بر اشتغال جوانان و کاهش دوره‌ انتظاراست که می‌تواند راحت‌تر و سریعتر دولت را در دستیابی به هدف‌های قانون جوانی جمعیت و تعالی خانواده کمک ‌کند.  

***استنباط من از صحبت‌های شما این است که اجرای سیاست‌های جمعیتی را در شکل کنونی مناسب نمی‌دانید. آیا فکر می‌کنید در اجرای این سیاست‌ها باید بازنگری انجام بگیرد؟

بله، درست استنباط کردید. به طور اصولی دولت‌ها باید پاسخگوی وضعیت جمعیت‌شناختی جامعه‌ای باشند که بر آن حکومت می‌کنند. در ایران اگر دولت با وجود هزینه‌های هنگفت برای افزایش موالید، نتیجه‌ نمی‌گیرد، دلیلی برای اصرار بر ادامه‌ سیاست‌های ناموفق وجود ندارد. دولت باید خودش را آسیب‌شناسی کند. چی شده است که این همه بین مصالح اجتماعی و منافع فردی در جامعه‌ ایران فاصله افتاده است؟ چرا مردم مانند سیاست‌گذاران دغدغه‌ کاهش جمعیت و کم‌فرزندآوری را ندارند؟ چرا مردم نگرانی‌های سیاست‌گذاران را در این زمینه درک نمی‌کنند؟

دولتمردان و متولیان قانون جوانی جمعیت تصور می‌کنند که باید مردم را تشویق کرد تا فرزندان بیشتری داشته باشند، غافل از این‌که فرزندآوری تشویقی نیست، دولت باید انگیزه‌ فرزندآوری را ایجاد کند. این ممکن نیست، مگر از طریق مدیریت صحیح جمعیت و دادن اطمینان به مردم که دولت توانایی‌ها و ظرفیت‌های لازم را برای استفاده از قابلیت‌ها و توانایی‌های جمعیت دارد. متأسفانه، در ایران عملکرد دولت‌ها در زمینه‌ مدیریت جمعیت چندان قابل دفاع نیست. یکی از پیامدهای مدیریت ناصواب جمعیت، به‌ویژه بازماندگان خیز مقطعی موالید در سال‌های پس از پایان جنگ عراق علیه ایران، افزایش طول دوره‌ی انتظار است. این پدیده‌ای نوظهور در جامعه‌ ایران است و ناظر بر وضعیتی است که در آن جوانان وقتی به سن کار می‌رسند و انگیزه و توانایی کارکردن هم دارد، دنبال کار می‌روند اما کار پیدا نمی‌کنند.

در نتیجه، نمی‌توانند پاسخگوی تقاضای اجتماعی برای ازدواج، تشکیل خانواده و فرزندآوری باشند. پس، چاره‌ای ندارند که همچنان کنار والدین زندگی کنند و وابسته‌ به آنها باشند. در چنین شرایطی، برای جوانانی که درصد شایان‌توجهی از آنها دانش‌آموخته‌های دانشگاهی هستند، تصمیم به ازدواج یک کنش غیرعقلانی است. بنابراین، تصمیم می‌گیرد همچنان مجرد بماند. این وضعیت سبب افزایش اثر انتظار و در نتیجه‌ تداوم باروری پایین در کشور و در نهایت، گرفتار آمدن در تله‌ جمعیتی خواهد شد.

 

 
 
نشر و نقل مطالب فقط با ذکر نام روزنامه همدان پیام بلامانع است.