پایگاه اطلاع رسانی روزنامه همدان پیام
 
تاریخ چاپ : پنجشنبه ، 9 فروردين 1403

کد خبر : 101257

 
فرهنگ عمومی چطور تغییر می کند؟

استفاده از مصادیق فرهنگ به جای شعار، نصیحت و تنبیه
تاریخ خبر : 1398-08-14
     
 
 
     
متن خبر :

نخست:
 درست چند روز قبل، فحاشی تماشاگران به مربی و بازیکنان تیم های حریف در لیگ فوتبال ایران، یک بار دیگر اصطلاح آشنای «فرهنگ سازی» را روی زبان ها انداخت تا مشخص شود آن چه امروز به عنوان فرهنگ عمومی می شناسیم در بخش بزرگی از ساخت اش، نیاز به اصلاح، ترمیم و تصحیح دارد.
این اصطلاح پرکاربرد، برای نخستین بار اوایل دهه هفتاد روی زبان ها افتاد. ورود کشور به عصر سازندگی، آغاز پروژه های بزرگ عمرانی و ورود فرهنگِ نیمه مدرن - نیمه غربی به شهرها به ویژه شهرهای بزرگ، مسئولان فرهنگی را به این فکر انداخت که به فکر فرهنگِ عمومی هم باشند. پس جلسات شورایی به نام «شورای فرهنگ عمومی» جدی تر برگزار شد و صدا و سیما و شهرداری ها هم برای کمک به میدان آمدند. شورای فرهنگ عمومی اما چند سال قبل -اواسط دهه شصت - تشکیل شد. در این شورا از همه نهادهای کشوری و لشگری اعضایی حضور داشتند و تاثیرگذار بودند. شورای فرهنگ عمومی در دو دوره - 1365 تا 1371 و 1371 تا 1372 -  به بررسی کلی فرهنگ می پرداخت و از سال 72 به بعد، رویکردی دقیق تر برگزید.
بر اساس گزارش دبیرخانه شورای فرهنگ عمومی کشور از سال 96 سرفصل های پانزده گانه ای به تصویب رسید و تا امروز برنامه ها بر اساس آن انجام می شود. ترویج کتابخوانی، ارتقاء فرهنگی مراسم راهپیمایی اربعین، ارتقاء فرهنگ زیارت و گردشگری مذهبی، ارتقاء فرهنگ سلامت، طرح اجرایی جشن های بهار مهربانی، برنامه جامع ارتقای کارکرد مساجد کشور و برنامه ترویج فرهنگ مصرف بهینه آب از جمله این برنامه ها هستند.

دوم:
«فرهنگ» واژه ای سهل و ممتنع است و ماهیتی به شدت پیچیده، نامتعین و سیال دارد. آنچه به عنوان فرهنگ عمومی در یک جامعه تعریف می شود برگرفته از باورها و اعتقادات مذهبی، بومی و محلی، آیین های سنتی و قدیمی و حتی خرافات و باورهایی است که رفته رفته طی ده ها و بلکه صدها سال در ذهن مردم رسوخ کرده است.
با این تعریف یک سرِ فرهنگ به دین می رسد، یک سر دیگر آن به آداب قومی، یک سر به جغرافیا و بعد اقتصاد، سیاست و ویژگی های انسانی. پس با مفهومی سرو کار داریم که متاثر از عوامل بسیاری است. حال سوال این است که چه نهاد و سازمانی می تواند مستقیما روی فرهنگ تاثیر بگذارد؟
اگر به آیین نامه شورای فرهنگ عمومی نگاهی بیندازیم به سرفصل هایی می رسیم که هرکدام به تنهایی حدیثی مفصل هستند: از اقتصاد مقاومتی و سرمایه اجتماعی و اخلاق عمومی تا زنان و خانواده، آسیب های اجتماعی، دین و فرهنگ، روح ملی، محیط زیست، شهرسازی و فضای مجازی. بعید بدانم هیچ شورایی در کشور وجود دارد که وظایف و حوزه عملی در این حد گسترده داشته باشد. در این وضعیت، شوراهای فرهنگ عمومی تشکیل جلسه می دهند و مصوباتی هم دارند.

سوم:
دبیرخانه شورای فرهنگ عمومی اعلام کرده که شورای فرهنگ عمومی در استان همدان در یک سال 1396 تا 1397 برنامه های متنوعی را پیگیری کرده است. صیانت از خانواده، ترویج زندگی ایرانی - اسلامی، تبیین مفهوم اربعین، کمک به نیازمندان، جلوگیری از تکدی گری، تولید برنامه های رادیو و تلویزیونی، ارتقای سطح کتابخوانی، آموزش های پیش از ازدواج، تشکیل کارگروه نزاع و خشونت، ساماندهی نذورات، ساماندهی آرایه های ظاهری و پوشاک و ...
به نظر می رسد عامل اول در اینکه جلسات شورای فرهنگ عمومی فاقد نتایج ملموس هستند در ماهیت کارکرد و فلسفه وجودی این شورا نهفته است. شورایی چند ده نفره، احتمالا با بودجه ای محدود و زمانی محدودتر، قصد دارند با چند بخشنامه و دستورالعمل معنی فراگیر فرهنگ را با این حجم از مصادیق گسترده سروسامان دهند. مسلم است که نتیجه کار متخصصانه نخواهد بود. پس راه حل نخست برای آنکه شورای فرهنگ عمومی بتواند جامعه را تحت تاثیر قرار دهد، می تواند تمرکز شورا بر چند موضوع مشخص و آسیب شناسی علمی آن ها باشد. کوچک کردن دایره فعالیت های شورا رابطه مستقیم با بهبود عملکرد آن و تاثیرگذاری طرح ها و برنامه هایش در سطح جامعه خواهد داشت.

چهارم:
بسیاری از حوزه های فرهنگ عمومی، به طور مشخص تحت تاثیر عوامل غیرفرهنگی هستند. به عنوان مثال افزایش طلاق دلایل پیچیده ی روانشناسانه، اقتصادی، اجتماعی و اخلاقی دارد. در این وضعیت شورای فرهنگ عمومی نمی تواند به تنهایی با بخشنامه و دستورالعمل اوضاع را بهتر کند. بعضی مشکلات که راه حل هایی فرهنگی هم دارند، در طول این سال ها در برابر بسیاری حرف ها و برنامه های نصیحت مآبانه، شعاری و کلی مقاوم شده اند. امروز دیگر نمی توان کسی را با این توجیه که «کتاب خواندن خوب است» یا «سیگار خوب نیست» ارشاد کرد. بنابراین همانقدر که معضلات سخت تر شده اند، راه حل ها هم باید ظریف تر طراحی شوند. از طرف دیگر فرهنگ دارای مصادیقی است که کمتر مورد توجه قرار می گیرد. تئاتر، موسیقی، سینما، رسانه های مجازی و شبکه های ماهواره ای به طور مستقیم بر فرهنگ موثر هستند و آن را می سازند. پس اگر می خواهیم فرهنگ را آنطور که صحیح است بسازیم، باید از ظرفیت این مصادیق بهره بگیریم. سوال این است که اعضای شورای فرهنگ عمومی تا چه مقدار با این مصادیق آشنا هستند و آن را می شناسند؟

پنجم:
وقتی درمان با درد هماهنگ نباشد، نباید انتظار معجزه داشته باشیم. اندیشمندان، روشنفکران، هنرمندان در کنار متفکران دین می توانند در این شورا بر راه حل هایی تمرکز کنند که کلی، دستوری و کلیشه ای نباشد و در عین حال با کمک مصادیق فرهنگ، به روز و دقیق، اثر کند. اگر چنین باشد بعد از سی و خرده ای سال از تشکیل شورای فرهنگ عمومی می توانیم به برگزاری هفته های بعدی لیگ برتر - با تماشاگرانی که فحاشی نمی کنند یا کمتر فحش می دهند- امیدوار باشیم.

 
 
نشر و نقل مطالب فقط با ذکر نام روزنامه همدان پیام بلامانع است.