پایگاه اطلاع رسانی روزنامه همدان پیام
 
تاریخ چاپ : جمعه ، 7 ارديبهشت 1403

کد خبر : 82499

 
موسیقی پاپ در حسرت آثار ماندگار دهه‌های گذشته
تاریخ خبر : 1396-07-15
     
 
 
     
متن خبر :

 روند موسیقی پاپ در ایران پر از فراز و نشیب بوده و همچنان‌ که روزهای بسیار پر فروغی داشته، در برهه‌ای کاملاً به خواب رفته و گاهی هم بیدار بوده اما انتظار علاقه‌مندان به این سبک را برآورده نکرده است.
البته این موضوع تا حدی طبیعی است و یک سبک موسیقی همیشه نمی‌تواند روند رو به جلویی را در کند. به هر حال در یک دوره خاص ممکن است موزیسین‌هایی رشد کنند که حتی جامعه موسیقی در آن دوره متوجه حضورشان نشود اما بعدها مشخص شود که آنها چه نعمت‌هایی بودند. به همین خاطر است که مخاطبان امروز موسیقی پاپ علیرغم بازار خوبی که این موسیقی در کشور دارد، همچنان حسرت گذشته پاپ در کشور را می‌خورند و هنوز قطعاتی بر روی لب مردم زمزمه می‌شود که تاریخ و قدمتی طولانی‌تر از 5، 10 و یا حتی 50 سال دارند.
خیلی‌ها متفق‌القول‌ هستند که نسل طلایی موسیقی پاپ، نسل آهنگسازان، شاعران و خوانندگان دهه 50 است. در آن دهه آهنگسازان بزرگی به یک‌باره پا گرفتند و آثار فاخری را بر اساس سروده‌های جوانان نسل طلایی شعر و ترانه تولید کردند و با صدای خوانندگانی منتشر کردند که همچنان هم بخش عظیم و تأثیرگذاری از موسیقی پاپ این کشور را شامل می‌شوند. شاید علت موفقیت آن نسل در این بود که همه چیز سر جای خودش قرار داشت. ترانه‌سرا، ترانه می‌سرود و آهنگساز آن را تبدیل به موسیقی می‌کرد و به یک خواننده تحویل می‌داد. این پروسه خیلی منظم پیش می‌رفت و این‌طور نبود که اگر یک خواننده قصد خواندن می‌کرد، خودش بدون داشتن کمترین تجربه‌ای، ترانه بگوید و آهنگ بسازد. همه چیز روی اصول پیش می‌رفت و همه به این قواعد پايبند بودند. در آن دهه تعداد آهنگسازان خیلی زیاد هم نبود اما همه برجسته بودند. آثار آن آهنگسازان به قدری دلنشین بود که خوانندگان برای خواندن آن آثار سر و دست می‌شکستند و گاهی دعوایشان می‌شد که چه کسی فلان آهنگ را بخواند و بعضی اوقات یک قطعه با صدای چند خواننده منتشر می‌شد.
خیلی از موسیقی‌های ماندگار پاپ و یا پاپ سنتی کشور به جا مانده از موسیقی دهه 50 است. البته پیش از آن در دهه‌های 30 و 40 هم آهنگ‌های برجسته‌ای به خصوص در سبک پاپ سنتی تولید شده است. خیلی از قطعات ماندگار استاد همایون خرم به دهه 40 خورشیدی بر می‌گردد. آثاری که گرچه در آن دهه‌ها تولید شده‌اند و یک خواننده به خصوص نسخه اصلی آنها را اجرا کرده اما در حقیقت به یک نسل خاص تعلق ندارند، چرا که غوغای ستارگان، شهزادۀ رویا، رسوای زمانه، سرگشته (تو ای پری کجایی)، طاقتم ده و خیلی دیگر از آثار استاد همایون خرم و یا قطعات ماندگار زنده‌یاد انوشیروان روحانی همچنان هم مانا هستند و خوانندگان بسیاری آن را بازخوانی می‌‌کنند. برخی از این قطعات شاید امروز حتی نسبت به زمان خلق شدن‌شان بیشتر زمزمه شوند که نشان از اصیل و با هویت بودن آنها است.
در دهه 50 آهنگسازانی همچون بابک بیات، اسفندیار منفردزاده و خیلی‌های دیگر که امروز در ایران نیستند، با تولید آثاری شاخص، خوراک بسیار خوبی را برای خوانندگان جوان آن نسل آماده می‌کردند. آهنگسازی یکی از معدود کارهایی در پروسه تولید موسیقی است که شاید خیلی به تئوری‌ و علم خاصی احتیاج نداشته باشد اما قطعاً آنهایی که آهنگسازی را در هنرستان و یا دانشکده موسیقی آموخته باشند، می‌توانند در کار آهنگسازی‌شان موفق‌تر عمل کنند. در دهه‌های 40 و 50 هم آهنگسازانی وجود داشتند که بدون یاد گرفتن تئوری‌های موسیقی وارد این حرفه شده بودند و آهنگسازان خوبی هم شدند اما واقعیت این است که آنها موسیقی نوشتن را می‌دانستند؛ در حالی‌که امروز در عمده موسیقی‌های پاپ، خبری از نوشتن موسیقی نیست و آهنگسازی فقط در ملودی‌سرایی و نغمه‌پردازی خلاصه شده است. تا زمانی که آهنگ‌ها نوشته نشوند، یک معضل جدی سر راه موسیقی پاپ قرار خواهد داشت که آن معضل، تکرار و خلاقیت نداشتن است.
موسیقی پاپ پس از انقلاب در سال‌های 78 و 79 با شکفتن استعدادهای جوانی در عرصه آهنگسازی و خوانندگی رونق گرفت و این وضعیت شاید تا اواسط دهه 80 هم ادامه داشت. در واقع موسیقی پاپ ایران پس از انقلاب، حاصل یک جریان و جنبش نو ظهور دیگر بود که مثالش را قبلاً در همان دهه 50 دیده بودیم. جریانی که آهنگسازها، ترانه‌سرایان، خوانندگان و تنظیم‌کننده‌های خوبی را به جامعه موسیقی معرفی کرد. اکثر خوانندگان مطرح موسیقی پاپ که امروز پرفروش‌ترین آلبوم‌ها را دارند و یا کنسرت‌هایشان برای چند سانس متوالی تمدید می‌شود، خوانندگان همان برهه زمانی میان سال‌های 78 تا 85 هستند. محمد اصفهانی، فریدون آسرایی، محسن چاوشی، محسن یگانه، رضا صادقی، سیروان خسروی و احسان خواجه‌امیری خوانندگان همان نسل هستند و شاید پس از آنها کمتر کسی در موسیقی پاپ پا گرفت و در یک برهه زمانی 5 تا 10 ساله همچنان روی اوج ماند.
خیلی از خوانندگان موسیقی پاپ یک روزی با ایده‌‌ای نو وارد موسیقی شدند اما ایده‌‌هایشان زودتر از آن‌چه که فکرش را می‌کردیم ته کشید. دلیلش هم کاملاً مشخص است.
خوانندگانی که قطعات اولشان موفق بود و بعدها فراموش شدند، خوانندگانی بودند که در یک پروسه طولانی‌مدت - از نوجوانی تا زمان آغاز کارشان-، یک سری ملودی در ذهن‌شان ساخته بودند و همان ملودی‌ها را چند سال بعد اجرا کردند اما پس از آن لازم بود که در مدت زمان کوتاه‌تری آهنگسازی کنند که این کار از دست آن‌ها بر نمی‌آمد.
در این شرایط لازم بود که آن خوانندگان به سراغ همان معدود آهنگسازهای برجسته کشور بروند که این کار را نکردند. آنها که آلبوم نخستشان حاصل 5 یا 10 سال برنامه‌ریزی و آهنگسازی بود، حالا در یک فرصت چند ماهه یک آلبوم جدید را آهنگسازی کردند که چون ذاتاً آهنگساز نبودند، آن اثرشان هرگز موفق نبود و بعدها هم همین روند را آنقدر پیش بردند که فراموش شدند.
به طوری کلی وضعیت امروز موسیقی پاپ به شکلی در آمده که اکثر خواننندگان قابل پیش‌بینی شده‌اند. این‌که یک خواننده بخواهد اثری را منتشر کنند و شما به عنوان مخاطب حدس بزنید که آن خواننده دوباره به همان شکل قبل کار کرده، تأسف‌بار است. البته هر خواننده و هر آهنگسازی لازم است که امضای خودش را در موسیقی داشته باشد ولی عده‌ای تکرار مکررات را با داشتن امضاء اشتباه می‌گیرند و قطعاتی را منتشر می‌کنند که فقط شعرشان با قطعه قبلی فرق می‌کند؛ آن هم نه محتوای شعر. یعنی حتی محتوای شعر هم همان قبلی است.
 در نتیجه همین وضعیت است که موسیقی پاپ علیرغم پیشرفت تکنولوژی و به وجود آمدن شرایط کیفی مناسب برای ضبط موسیقی و همچنین علیرغم پیشرفت تنظیم و میکس و مسترینگ، به نسبت دهه‌ 50 نمی‌تواند قطعات ماندگار خلق کند. این‌‌که در صنعت موسیقی پاپ با این همه گستردگی به جای سالانه 40 ،50 موسیقی خوب. 4 ،5 قطعه معروف و ماندگار تولید شود، خبر از وضع نه چندان خوب موسیقی پاپ می‌دهد؛ حالا بماند که در تمام این سال‌ها حتی یک قطعه پاپ فارسی‌زبان هم نتوانست از محدوده این کشور خارج شود و جمعیت گسترده‌تری را از مردم دنیا جذب خود کند.
■ مینا آتشی

 
 
نشر و نقل مطالب فقط با ذکر نام روزنامه همدان پیام بلامانع است.