نرسیسیان، از دانشمندان مسیحی درباره امام علی(ع) میگوید: اگر این خطیب بزرگ در عصر ما بر منبر کوفه پا مینهاد، میدیدید که مسجد کوفه با آن پهناوریاش از سران و بزرگان اروپا موج میزد.
از همان دهههای ابتدایی که سخنان امام علی(ع) در مجموعهای با نام نهجالبلاغه گردآوری شد، بزرگانِ سخنسنج و بلیغِ عربزبان، خطبههای حضرت امیر را نمونههای شاخص فصاحت و بلاغتِ زبان عربی تشخیص دادند و این تشخیص آنها نشانه با مسما بودن و هوشمندی نامگذاری این مجموعه به نهجالبلاغه (بهمعنای راه و روشِ بلیغ سخنگفتن) بود.
اى على که جمله عقل و دیدهاى
شمهاى واگو از آن چه دیدهاى
تیغِ حلمت جان ما را چاک کرد
آب علمت خاک ما را پاک کرد
اگرچه نهجالبلاغه که حدود اوایل قرن پنجم هجری توسط شیخ رضی(ره) جمعآوری شد و مجموعهای از مهمترین و معروفترین خطبهها، نامهها و کلمات قصار امام علی(ع) را در خود داشت، از قدیم با شخصیت حضرت علی(ع) همراه شد، اما تنها مجموعه احادیث و گفتارهای ایشان تا آن زمان نبود.
بسیاری از نویسندگان عرب پیش از جمعآوری این کتاب با توجه به خطبهها و اشعار پراکندهای که از ایشان نقل شده بود، رأی به بلیغ بودنِ گوینده آنها داده بودند. به طوری که مسعودی صاحب مُروجالذهب میگوید: «آنچه مردم از خطابههای علی در مقامات و حوادث مختلف حفظ کردهاند، بالغ بر چهارصد و هشتاد و اندی میشود. علی آن خطابهها را بالبداهه و بدون یادداشت و پیشنویس بیان و انشا میکرد و مردم هم الفاظ آن را میگرفتند و عملاً نیز از آن بهرهمند میشدند.» اما پس از گردآوری نهجالبلاغه، تحقیق در جنبههای مختلف سخنان امام علی(ع)، توسط مسلمان و غیرمسلمان، سنی و شیعه در دورههای مختلف چند برابر شد.
کلام امیر(ع)؛ شافی کافی و بینیازکننده
بسیاری از نویسندگان بزرگ عربی با آنکه از اهل سنت محسوب میشوند، در سخنان خود بر فصیح و بلیغ بودن سخنان امام علی(ع) تأکید کردهاند. مترسّلان عربى چون عبدالحمید (م۱۳۲ق) و جاحظ (م۲۵۵ق) به دیده فصاحت و بلاغت در آن سخنان نگریستهاند.
جاحظ که از بزرگترین نثرنویسان عرب در قرن سوم هجری است، درباره کلمات قصار حضرت گفته است: «اگر از سخن امام علی(ع) جز همین نکته را نداشتیم، آن را شافی کافی و بینیازکننده مییافتیم، بلکه افزون از کفایت و منتهی به غایت میدیدیم.»
ابن ابىالحدید یکی از شارحان معروفِ معتزلیِ نهجالبلاغه هم درباره این کتاب میگوید: «او پیشواى فصحا و استاد بلغاست و در شأن کلامش گفتهاند از سخن خدا فروتر و از سخن مردمان فراتر است و تمام فصحا ، فن خطابه و سخنورى را از سخنان و خطبههای او آموختهاند. براى اثبات درجه اعلاى فصاحت و بلاغت او همین نهجالبلاغه که من به شرحش اقدام میکنم، کافى است که هیچ یک از فصحاى صحابه یک دهم آن، حتى نصف یک دهم آن را نمیتوانند تدوین کنند.»
نهجالبلاغه در دوران معاصر؛ شعر منثور
در دوره معاصر که توجه به جنبههای گوناگون نهجالبلاغه بیشتر شده است، علمای سنیِ مسلمان درباره آن نظرات جالبی دادهاند. به عنوان مثال شیخ محمد عبدُه از علمای سنی مصری و شارح نهجالبلاغه میگوید: «همه دانشمندان و آگاهان این زبان معتقدند، سخن امام علی(ع) پس از کلام خداوند تعالی و پیامبرش، برترین و بلیغترین؛ در جوهر و مایه، پربارترین؛ در شیوه و سبک، بلندترین و در معنا، جامعترین کلام است.» علی الجندی، رئیس دانشکده علوم در دانشگاه قاهره در مقدمه کتاب «علیبن ابیطالب، شعره و حکمه» درباره نثر نهجالبلاغه میگوید: «نوعی خاص از آهنگ موسیقی که بر اعماق احساسات پنجه میافکند، در این سخنان است، از نظر سجع چنان منظوم است که میتوان آن را «شعر منثور» نامید.»
در غرب پس از آغاز مطالعه در متون اسلامی و شرقی طى قرون ۱۵ و ۱۶ میلادى، برخى از مشاهیر خاورشناسان، چون سیلوستر دوساسی که از جمله مهمترین عربىدانان غربى محسوب مىشد، به متون برجسته ادب عربى توجه کردند که نهجالبلاغه یکی از مهمترین آنها بود.
|