مرحوم بهنامجو نخستین نقشه شهر همدان را از موزه لندن برايم آورد
«نخستین نقشه شهر همدان را مرحوم بهنامجو از موزه لندن براي من آورد. پس از آن هم دکتر محمدسعيد ايزدي يکي از دوستانم در هيأت علمي دانشگاه بوعليسينا، همين نقشه را از آنجا برايم آورد. اين نقشه بين سالهاي 1880 تا 1900 تهيه شده که اصل آن در موزه لندن است.»
از اين نقشه به اهميت شهر همدان براي اروپاييها پي ميبريم؛ آنطور که اطلاعات موجود نشان ميدهد در آن زمان همدان يک نقطه استراتژي براي انگليس (قريب به يقين) يا روسيه (احتمالا) بوده که اين نقشه را اجرا کردهاند وگرنه آنها بيکار نبودهاند که نقشه شهري را در کشوري که مستعمره آنها نيست تهيه کنند؛ بنابراين از انجام اينکار حتما هدف مهمي داشتهاند. بهنظر من اين هدف ميتواند اقتصادي يا سياسي-نظامي باشد، چون همدان مسير تجاري انگليسيها بوده و چرم اين شهر براي اروپاييها اهميت داشته است. به هرحال به هر دليلي که باشد تهيه اين نقشه نشان ميدهد که 120 سال پيش همدان براي اروپاييها مهم بوده است.
در نخستین نقشه موجود از شهر ميبينيم که محلات، بازار و مساجد مشخص هستند و هيچ خياباني در آن وجود ندارد و تنها کوچههاي بنبست و گذر وجود داشته است. تصوير دقيقي از اين نقشه در دست نداريم اما سياحاني (توريستها) هستند که حدود 80 سال پيش مثلا در بلندي مانند تپه حاجعنايت نشسته و نقشه شهر را به تصوير کشيدهاند. (عکس شماره يک)
اما نخستین عکس واقعي که از نقشه شهر در دست داريم مربوط به سال 1335 است که در اين تصوير خيابانهاي 6گانه ديده ميشوند و نقشه قابل استنادي است، آنقدر که سازمانهاي مسئول براي تعيين محدوده بافت و باغات به اين نقشه استناد ميکنند. (عکس شماره دو)
اتفاقي که در بين سالهاي 1317-1307 افتاد اين بود که کارل فريش مهندس آلماني نقشه 6 خيابان را با زاويه 60 درجه و طول 700 متر بر روي نقشه پیشین شهر اجرا کرد. اما چرا يک آلماني بايد بيايد و نقشهاي جديد براي همدان بکشد؟ اصلا در کدام شهر کشور چنين اتفاقي افتاده بود؟ يک شهر چرا اينقدر بايد مهم باشد که يک آلماني بيايد و در آن خيابان ايجاد کند؟ بهطبع همدان موقعيت تجاري، نظامي و استراتژي خوبي داشته است. گفته ميشود کارل فريش رئيس کارخانه چرم همدان بوده و چرم را به آلمان صادر ميکرده است. آيا اين تعريض براي راحت کردن صادرات يا شايد هم براي نفوذ سياسي بوده است؟ شايد هم رضاشاه اختيار شهرسازي مدرن ايران را به آلمانيها سپرده بود، نميدانم! ولي براساس يادداشتهاي سيدمحسن حبيبي، پدر شهرسازي مدرن ايران، همدان نخستین شهري است که مورد هجوم و تخريب شهرسازي مدرن قرارگرفته است.
در نقشه کارل فريش، خيابانکشي مدرن بر روي بافت قديمي قرار گرفته و 6 خيابان اصلي راستهبازارها را بريده است. اجراي اين نقشه حدود ده سال زمان برده است.
خيابانکشيها در دوران پهلوي نخست و ساختمانهاي مجاور خيابانها در دوران پهلوي دوم انجام شدهاند. معماري بانک سپه ابتدای خيابان شريعتي الگو گرفته از معماري ساير بانکهاي سپه کشور است، اما معماري ساختمانهاي عمومي ديگر از جمله عمارت جناني برگرفته از معماري پایان قاجار و پهلوي نخست است. در بافت قديمي اين شهر، معماري ساختمانها هم متمايل به معماري دوران قاجار و پهلوي نخست است. اما معماري مدرسه آزاد خيابان شريعتي مربوط به دوران پهلوي دوم است. بناهاي خيابان باباطاهر هم به معماري پهلوي دوم ميخورند.
نفوذ معماري اروپايي در معماري پهلوي دوم مانند مخابرات خيابان تختي و هتل ياس (کاخ دايي قاسم) بيانگر تحول تاريخي در معماري شهر است. يکسري ساختمانهاي خاص مانند بناي آرامگاه بوعلي و باباطاهر پستمدرن هستند و نشانگر شکل گرفتن يک فرهنگ جديد است که نميتوان به دوران پهلوي نخست و دوم و ... منتسب کرد.
مطالعات نشان ميدهد رضاشاه به معماري و شهرسازي بسيار حساس بوده است، اسناد وزارت کشور هم اين را ثابت ميکند. او بهشخصه در شهرسازي و معماري دخالت و تعيين ميکرده که چه اتفاقي در کجا بيفتد. معماري دوران رضاشاه همانند شخصيتش اقتدارگرا بوده و همانند معماري بانک سپه حکايت از صلابت و استواري دارد.
اما در دوره پهلوي دوم اقتصاد حرف نخست را ميزند و در اين دوره تصميم افراد اقتصادي بر معماران و شهرسازان اولويت داشته است. چنانچه در اين دوره در يک شب ساختماني در ميدان حسنآباد تهران و يکي از اضلاع ميدان مرکزي همدان دچار آتشسوزي ميشود و پس از آتشسوزي، بهجاي هر 2 ساختمان که معماري خاصي داشتهاند، ساختمان بانک ملي ساخته ميشود. اين دليلي است تا بگوييم در آن دوره فعالان اقتصادي تصميم ميگرفتهاند جايي که خودشان دوست دارند ساختمانهايي مربوط به فعاليتهاي اقتصادي را بنا کنند. پس از ساخته شدن بانک ملي همدان سبک ديگري از معماري در همدان شکل گرفت؛ بهنام معماري مدرن.
هويدا براي افتتاح بانک ملي به همدان آمد اما از بناي اين بانک ناراضي بود و گفت: «چرا از نمادهاي قديمي در آن استفاده نشده است؟» به همين دليل از يکسري نقش و نگارها روي نما و طاقها در لابهلاي پنجرههاي آن کار کردند که به ساختار پستمدرن نزديک شد.
خانههاي مدرن در همدان را بيشتر در خيابان جهاننما ميتوان مشاهده کرد. استفاده از تيرآهن روي نما، سنگ شيشهاي، سنگقيچي و ... از نشانههاي ساختمانهاي مدرن مسکوني است. اما يکسري ساختمانها با نگاه معماري قديمي از جمله قاجاريه هم در اين دوره ديده ميشود که عمده مسکونيهاي بازمانده از آن دوره اين ويژگي را دارند، که ميتوان به خانههاي صمدي و نراقي اشاره کرد. اين ساختمانها بدون توجه به معماري رضاشاهي با نگاهي به عقبتر ساخته شدهاند. ساختمانهاي 2 طبقه با نماي آجري-خشتي، داراي حياط مرکزي و زيرزمين، وجود ساختمان در 3 يا 4 طرف حياط، سقف صاف و دسترسي از طريق دالانها و کوچهها از ويژگيهاي اين ساختمانها است. به اين معماري به اصطلاح معماري سنتي و ارگانيک گفته ميشود که تحتتأثير حکومت قرار نگرفتهاند.
اما نوعي معماري وجود دارد که تحتتأثير حکومت بودهاند. اين بناها عمومي بودند که از مدارس آغاز شد و به خانههاي مسکوني رسيد. شيرواني يک تفکر وارداتي است که توسط آلمانيها تقويت و هدايت شد. نقشه خانههاي شيروانيدار از تهران ميآمد. با آمدن شيرواني سبک زندگي تغيير کرد. استفاده از پشتبام از بين رفت. آن زمان مردم عصرها به پشتبام ميرفتند و از هواي خنک استفاده ميکردند. شام را همانجا ميخوردند و همانجا هم ميخوابيدند، عموما صبحانه را هم پشتبام ميخوردند و ميآمدند پايين. اما با وجود شيرواني ديگر نميتوانستند از پشتبام استفاده کنند.
در سالهاي حدود 60 اتفاق ديگري افتاد؛ مهندسان فارغالتحصيل از تهران به همدان ميآمدند. مهندس شهباز، هاشمي، مرحوم قهوهاي، مرحوم جاويد، خرم و دانشگر از اين جملهاند. يکسري مهندس فارغالتحصيل از اروپا مانند مهندس مسعوديان، مرحوم زارعي و منصور هم به همدان آمدند. همه اينها متناسب با دانشگاهي که در آن درس خوانده بودند معماري را رشد دادند. هرکدام يک مدل طراحي ميکردند، بنابراين به تعداد مهندسان مدلهاي مختلف معماري وارد همدان شد و شهر به بلبشوي معماري تبديل شد. کمکم مجلات و کتابهاي معماري هم آمد و کپيبرداري از معماري اروپايي رونق گرفت و ايرانيهايي که در خارج از کشور تحصيل کرده بودند به همدان ميآمدند. از طرفي تکنولوژي پيشرفت کرد و مصالح جديد اختراع و بهکار گرفته شد. معماريهاي جورواجور شهر را احاطه کرد. اما هنوز تعدادي از معماران سنتي وجود داشتند که بهصورت تجربي کار ميکردند. حاج محمد و موسي رنجبران و آقاي موسوي از اين دسته بودند که خود من در ابتدای کارم طرحهايي کشيدم که آنها هم بهخوبي اجرا ميکردند. اين معماران نسل متعهدي بودند، بهدنبال سود نبودند و معماري را نوعي خدمت و ثواب ميدانستند. در اين دوره عمق کوچهها را معماران سنتي و لبه خيابانها را مهندسان مدرن هدايت ميکردند.
در کنار اتفاقاتي که بر معماري و شهرسازي همدان گذشت، اتفاق ديگري هم وجود داشت و آن تکبناهايي مانند امامزاده يحيي، برج قربان، گنبد علويان، آرامگاه باباطاهر، آرامگاه بوعليسينا و ... بودند که هر کدام خودشان سبکي از معماري هستند.
بناهاي تاريخي همدان از بين رفتهاند
اماپرسش اينجاست که چرا آثار تاريخي پیش از قاجاريه در همدان کم است اما در شهرهايي مانند يزد اينهمه بناي تاريخي حتي از دوران هخامنشي برجا مانده است؟ اين کم بودن بناهاي تاريخي در همدان نتيجه تخريبهايي است که در همدان صورت گرفته است. از منظر ژئوپوليتيکي (استراتژي جغرافيايي) شهرها به چند دسته تقسيم ميشوند. يکي شهرها يا مناطق مرزي هستند که در لبه مرزي کشور قرار دارند و آسيبپذيرتر هستند چون دائم در معرض هجوم دشمنان قرار ميگيرند و چيز زيادي از بناهاي تاريخي براي آنها باقي نميماند مانند شهرها و مناطق مرزي ايران. شهرهاي لانه دوم مانند همدان، کرمانشاه و سنندج هستند که آثار تاريخي دارند اما کم و غيرمتمرکز. چون در جنگها به اين شهرها هم هجوم برده ميشود، مانند همدان که با محاسبه صدمات جنگ تحميلي 13 بار مورد حمله و تجاوز قرار گرفته است. پس طبيعي است که در همدان بناهاي زيادي از گذشته باقي نمانده باشد و يزد که از مرز دور بوده بيشترين بناهاي تاريخي کشور را دارد.
مرجان دومين ضربه را به بافت سنتي زد
خيابانهاي شهر از سال 1320 شکل گرفت و از سال 1348 تا 1351 نخستین طرح جامع شهر همدان با عنوان «مرجان» تهيه شد. اين هم حرف تازهاي در ايران و همدان بود که نقشه از پيش تعيينشده براي شهر تهيه ميشد و تعيين ميکرد خانهها در چند طبقه باشند، کدام معابر گشايش بيابد و در کجاها ساختوساز شود. طرح مرجان ضربه دوم را به پيکره سنتي شهر وارد کرد.
در بين سالهاي 1367-1365 طرح جامع دوم با عنوان «مّژدا» تهيه شد که عريض شدن همه بلوارها نتيجه تفکرات اين 2 طرح جامع بود.
پس از مژدا طرح تفصيلي با عنوان «طرح تدوين» نوشته شد که درحال حاضر پایان اعتبار آن است و طرح جامعي که اکنون درحال مطالعه آن هستند احتمالا با عنوان «ميرميران» مصوب شود.
در دوران پس از انقلاب اسلامي ارتباطات بسيار وسيعتر شد و انتقال دانش و تکنولوژي بهوسيله تصوير آسان شد. از حدود 20 سال گذشته با آمدن اينترنت، بهمرور انتقال اين تصاوير سرعت گرفت. از طرفي تعداد معماران تحصيلکرده بيشتر شد و يکباره به اوج رسيد تا جايي که درحالحاضر در همدان بيش از 2 هزار و 500 مهندس معمار با پايههاي مختلف وجود دارد. در نتيجه اين گستردگي در بين مهندسان، بينظمي و اغتشاش دومي در شکل و قيافه شهر ايجاد شد که هرچه براي اصلاح آن تلاش شد نتيجه نداد.»
|