همدان شهری چند هزار ساله از شهرهای کهن جهان که در تمام دوران از نظر سیاسی اهمیت خاصی داشته و نخستین پایتخت ماد نخستین دولت آریایی است، مجسمه شیرسنگی از یادگار این دوران، نشانگر تاریخ همدان است.
این شهر بر سر راه شرق و غرب همواره منزلگاه مهاجران بوده و در حملات مردآویج و مغولان مورد تاخت و تاز قرار گرفته و آسیبدیده، قوای روس این شهر را به آتش کشید و در جریان جنگ جهانی اول و دوم به اشغال قوای روس و عثمانی و انگلیس درآمد و همدان و کرمانشاه را تصرف کردند اما مردم غیور این شهر با هم متحد و مسلح شدند و این قوا را به عقب راندند.
همدان در قرن پنجم و ششم مرکز ورود کاروانها و قافلهها و کالاهای بازرگانی بود که کاروانسراهای بزرگ، بازارهای سرپوشیده متعدد و طولانی و رونق اقتصادی و تجاری داشت.
هر چقدر در تاریخ به عقب برمیگردیم وضع زندگی مردم اسفبار و سخت بوده و همواره با مشکلات عدیدهای درگیر بودهاند. در زمان پهلوی و دوره قاجار مردم از نظر اقتصادی، سیاسی و اجتماعی روزگار سخت و محروم از خدمات را پشت سر گذاشتهاند.
پس از پشت سر گذاشتن دوران مشروطه، رضاخان در سال 1294 ه.ش رئیس ضرابخانه شد. در پایان دوره قاجار در سال 1301 نخستین نیروگاه برق ساخته شد تا آن زمان مردم شهر از برق محروم بودند.
در قدیم چه در شهرهای بیبرق و روستاها برای روشنایی از چراغهای ابتدایی و دستساز مانند پیسوز و چراغهای نفتی گردسوز و لامپا استفاده میکردند پس از چندین سال چراغهای توری و زنبوری وارد بازار شد و بر روشنایی خانهها افزوده شد.
وضعیت مسکن و خانه بهصورت خشت و گل و به اشکال مختلف گنبدی و اتاقهای 2 طبقه با کمک چوب و حصیر ساخته میشد و برای حیوانات و احشام خانگی هم مکانهای مخصوص مثل طویله، زاغه و انباری میساختند. خبری از آجر و سیمان و گچ در روستاها نبود. آجر و شیروانی در همدان و چند شهر دیگر آن مثل ملایر و نهاوند و تویسرکان معمول بود. ساختمانسازی به کمک و نیروی انسانی کارگر و بنا و با وسایل ابتدایی انجام میشد.
ارتباط روستاها با شهرها بسیار کم بود، بهدلیل نداشتن راه اصلی بیشتر روستاها از راههای مالرو و میانبر، نزدیکترین مسیر خود را به شهر میرسانند، تنها جاده اصلی همدان به تهران یک جاده دوطرفه آسفالت بود.
تردد در این جاده هم خلوت و ماشینهای قدیمی بنز و کامیونهای موتور جلو هر ازگاهی عبور و مرور میکردند و یا در وسط جادهها در غذاخوریها توراهی برای ناهار و شام نگه میداشتند.
مردم روستاها برای رفتوآمد از اسب و قاطر استفاده میکردند آنهم با طی چند منزل به منزل و استراحت شبانه خود را به شهر میرسانند.
روستائیان محصولات خود را که حاصل دسترنج خود بود شامل گندم و جو و نان و لبنیات و احشام به شهر برده میفروختند و از شهر لوازم ضروری خانه خود را مانند پوشاک و کفش و قند و چای میخریدند. دوباره با همان مرکب برمیگشتند. در این مدت و در این زمان رفت و برگشت دچار حوادث جوی مثل باران و سیل و گرفتار سارقان و راهزنان مسیر میشدند امنیت لازم برای مسافران وجود نداشت.
از بهداشت فردی و عمومی خبری نبود، بیماریهای واگیر در مناطق محروم و دورافتاده شیوع پیدا میکرد. کچلی، تیفوس، آبله، سرخک، تب مالت در بین مردم بهویژه در کودکان زیاد بود. هفتهای یکبار پزشک سیار به روستاهای بزرگ سرکشی میکرد و در کوچه و مدرسه مردم را معاینه و دارو تجویز میکرد. مرگ و میر زنان باردار بهدلیل دوری و کمبود امکانات بهداشتی زیاد بود. از طرف دیگر فرزندآوری و زاد و ولد هم افزایش چشمگیری داشت، بیشتر خانهها عیالوار بوده و بچههای قد و نیمقد سنگینی اقتصاد خانواده را بر دوش پدر زیاد کرده بودند.
بیشتر مردم از سواد و علم و دانش بیبهره بودند. در اوقات بیکاری توسط ملا یا میرزای محل مکتبخانههایی دایر میشد، برای کودکان علم قرآنی و احکام و حساب تدریس میکردند.
دهه 40 به بعد پای سپاه دانش به روستاها باز شد و مدارس مردمی و دولتی ساخته شد، بچهها وارد کلاسها شدند و سواد و خواندن و نوشتن به روستاها رسید.
از طرفی با ورود سپاه ترویج و آبادانی و سپاه بهداشت، کمکی بر حال روستائیان در زمینه کشاورزی و بهداشت فردی و عمومی و بهداشت محیط روستاها بهعمل آمد.
وضعیت کشاورزی هم در سطح پایین بود. مردم چه در حاشیه شهرها و چه در روستاها مستقل بودند، خرج و مخارج خود را تأمین میکردند. با نگهداری چند رأس دام گوشت و لبنیات مورد نیاز و با کار در باغات و مزرعه از محصولات جالیزی و میوه و انگور تأسیس میکردند.
بیشتر مردم روستاها با همدیگر متحد و همدل بودند و در کارهای عمومی تعاون داشتند، زنان در شیرواره و قالیباقی و مردان هم در برداشت محصول و خرمن به همدیگر کمک میکردند وبر اعتقادات مذهبی، احترام و روابط خانوادگی بسیار اهمیت میدادند.
وضعیت کشاورزی و زراعت مانند امروز نبود. به افرادی که 2 گاو داشتند یک جفت و افرادی که یک گاو داشت نیم جفت زمین تعلق گرفته بود و افرادی هم که گاو (جفت) نداشتند خوشنشین بودند، اگر زمینهای کشاورزی در اختیار خوانین و اربابها بود کشاورز روستایی کار میکرد و بهرهاش را ارباب میبرد.
بهدلیل نبود ادوات کشاورزی، کشت زمین کم و محدود بود و زمینهای نزدیک به روستا کشت میشد، بقیه زمینهای دور و دامنه کوهها مرتفع و چراگاه محسوب میشد.
برداشت محصول بهصورت دستی و کارگری بود. با چادر زدن در صحرا مدتها طول میکشید تا گندم و جو برداشت میشد و به خرمن میآمد؛ برخی مواقع برداشت محصول به زمستان میرسید و برداشت محصول با داس و بذرپاشی هم با دست انجام میشد، حمل محصول هم با کمک حیوانات بود.
گندم پس از پاک شدن در خرمن میماند، ارباب سهم خود را برمیداشت و یک سهم هم به کشاورز میرسید تا خرج و خوراک یکساله خود را در خانه نگه دارد. مقیاس برداشت بهصورت خروار بود.
درآمد مردم بسیار اندک بود خیلی از زنان و مردان کارگر برای خرج ناهار و شام کار میکردند مزدی نمی گرفتند پول رایج قرآن، شاهی و دینار بود، پول اسکناس کم آنهم آگر بود دست خوانین و رده بالای کشور بود.
وضعیت و سبک زندگی مردم پس از انقلاب
با پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی(ره) وضعیت در تمام جوانب تغییر یافت و انقلاب موجب شد همه چیز دچار تحول شود. انقلاب خاورمیانه و دنیا را تکان داد و در تاریخ ماندگار شد.
مردم هم از نظر فکری و زندگی تغییر کردند. انقلاب همه چیز را تغییر داد وضعیت سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و ... دگرگون و عوض شد. یکسری فرهنگهای قدیمی و خرافاتی منسوخ شد و یکسری فرهنگ جدید از نوع مذهبی جایگزین گردید.
با تشکیل هیأتهای 7 نفره واگذاری زمین در روستاها اقشار خوشنشین و کمزمین، صاحب زمین زراعی شدند و تمام زمینهای اربابی بین مردم تقسیم شد و موجب افزایش کشت محصولات گندم و جو گردید؛ یکی از نهادهایی که به کمک روستاها رسید، تشکیل جهاد و سازندگی به فرمان امام بود که چهره روستاها را تغییر داد و با ساخت جاده، لولهکشی و برقرسانی تحولی در روستاها ایجاد کرد.
با ساخت حمامهای جدید، حمامهای قدیمی خزینه فراموش شد و بهداشت فردی و عمومی رواج پیدا کرد. جادههای بزرگراه و آسفالته ارتباط شهرها و روستاها را نزدیک کرد.
با ساخت مدارس و خانههای بهداشت سواد و آگاهی مردم بالا رفت و بچههای روستایی توانستند به دانشگاهها راه یابند.
با آغاز جنگ تحمیلی و 8 سال دفاع مقدس دوباره فرهنگ مرم تغییر پیدا کرد و همه مردم به یاری دولت و نیروهای مسلح شتافتند و با دفاع از خاک میهن بر دشمن غلبه کردند، وضعیت ساختمان از شکلهای قدیمی به ساختمانسازی جدید و آپارتماننشینی تغییر یافت و زندگی روستایی به زندگی شهری تبدیل شد.
در سبک زندگی مردم چه در شهرها و چه در روستاها تغییراتی بهوجود آمد. در استان ما روستاهایی به شکل خشت و گل کم شده است. در عوض با مهاجرت روستائیان به شهرهای بزرگ برخی روستاها تا 50 درصد کاهش جمعیت دارد.
از نظر سطح سواد و علم و دانش جوانان این دوره به مقاطع بالاتر رسیدند، در گذشته تا ابتدایی را باسواد میگفتند اما امروزه تا حد دکترا در روستاها کسب علم شده است.
از نظر تولید و اقتصاد هم با تکنولوژی جدید و ماشینآلات جدید کشاورزی و صنعت رو به پیشرفت است. در بیشتر مناطق استان با ایجاد شهرکهای صنعتی و گلخانهای و دامپروری هم تولید و هم اشتغال افزایش یافته و درآمد خانوار چه در شهر و چه در روستاها افزایش چشمگیری پیدا کرده است.
همدان که زمانی فرمانداری کل بود به استان تبدیل شد، همدان پس از انقلاب 3 شهرستان ملایر، نهاوند و تویسرکان را داشت که پس از تغییرات تقسیمات کشوری 6 شهرستان دیگر بهار، کبودراهنگ، رزن، فامنین، درگزین، اسدآباد و 20 شهر جدید به آن اضافه و تعدادی از روستاهای بزرگ هم به شهر یا بخش تبدیل شد.
با ورود برق به روستاها مردم با استفاده از تلویزیونهای سیاه و سفید و سپس رنگی در اندازههای مختلف 12 اینچ به 42 اینچ از مسائل و اخبار استان و کشور مطلع شدند و با ورود اینترنت و تلفن همراه بر زندگی مردم از نظر اجتماعی، مذهی، سیاسی و اقتصادی تأثیر گذاشت و روابطها نزدیکتر شد.
پژوهشگر و فعال فرهنگی
|