پایگاه اطلاع رسانی روزنامه همدان پیام
 
تاریخ چاپ : جمعه ، 10 فروردين 1403

کد خبر : 70079

 
صداوسیما با استراتژی تقلید از دجالواره!
تاریخ خبر : 1395-01-17
     
 
 
     
متن خبر :
  در کشور ما علی‌رغم شعارهای فراوانی که درباره‌ فرهنگ و اهمیت آن داده می‌شود، اقدام عملی و هماهنگ تحت یک استراتژی مشخص وجود ندارد؛ به عنوان مثال شورای فرهنگ عمومی نهادی است که کمترین نمود را در برنامه‌ریزی فرهنگی دارد، یا اگر هم دارد کمترین رابطه میان این برنامه‌ریزی‌ها و نهادها و دستگاه‌های مجری امور فرهنگی در عمل به چشم می‌خورد.
شاید از این حیث بتوانیم صداوسیما را هم جزئی از این حلقه معیوب برنامه‌ریزی کلان فرهنگی کشور به حساب آوریم اما واقعیت امر این است که داستان پرغصه فرهنگ در کشور ما در آیینه رسانه ملی بازتاب بزرگتری می‌یابد.»
منتقد رسانه و کارشناس فرهنگی کشورمان با انتقاد از عملکرد صداوسیما در ماه‌های اخیر، به نقد سریال‌های نوروزی پرداخته و در ادامه اشاره‌ای به برنامه‌های تقلیدی شبکه‌های مختلف تلویزیون در ایام نوروز داشته است.
به اعتقاد علیرضا دباغ، علت این امر را در دو دلیل عمده می‌توان جستجو کرد که در توضیح این دلایل نوشته است:نخست انحصاری بودن پخش امواج رادیویی و تلویزیونی در ایران، نبود راهکار قانونی برای ایجاد رادیو تلویزیون خصوصی در کشور، صداوسیما را به عنوان تنها مرجع رسمی جهت پخش برنامه‌های رادیویی و تلویزیونی ایران، به جایگاه رفیعی رسانده است. صداوسیما به استناد این قوانین از امتیاز ویژه‌ای برخوردار است که آن را در عرصه پخش برنامه‌های رادیویی و تلویزیونی در کشور بی‌رقیب ساخته است. و همین امر سبب می‌شود این رسانه بی‌رقیب نقش مهمی در فرهنگ عمومی کشور ایفا کند و به نوعی موقعیت منحصر به فرد نسبت به سایر نهادهای درگیر مسأله فرهنگ دست یابد.
دوم، نبود نظارت مؤثر بر فعالیت‌های این سازمان: گرچه در اصل ۱۷۵ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، قانونگذاران شورایی تحت عنوان شورای نظارت بر سازمان صداوسیما را متولی نظارت بر فعالیت‌های این سازمان کرده‌اند، اما در عمل اعضای این شورا که نمایندگانی از قوای سه‌گانه هستند بیش از هر چیز مدافع منافع قوه‌ای هستند که به نمایندگی از آن در شورا حضور یافته‌اند نه مدعیان رسمی فرهنگ ایرانی اسلامی. به همین دلیل است که اکثر مواضع اعضای این شورا در جهت تأمین مطالبات قوائی نظیر قوه مقننه، قضائیه و اجرائیه از صداوسیماست و این سازمان هم در برابر این شورا موضع محتاطانه و تدافعی همراه با نوعی احترام دیپلماتیک دارد؛ بدون آنکه خود را در برابر آن پاسخگو بداند.
به گزارش ایسنا، این دو دلیل عمده باعث شده است که رسانه ملی از امتیاز بسیار بزرگی برای حضور در عرصه فرهنگی کشور برخوردار باشد اینکه تا چه حد از این امتیاز به نفع فرهنگ ایرانی - اسلامی استفاده می‌شود مسأله دیگری است که باید به وسیله کارشناسان و منتقدان حوزه فرهنگ وهنر مورد بررسی و مطالعه جدی قرار گیرد.»
 ماهواره و فضای مجازی؛ تنها رقیب صداوسیما
دباغ در ادامه تنها رقیب جدی صداوسیما را ماهواره‌ها و فضای مجازی معرفی کرده و در این زمینه آورده است: اگر نیروی انتظامی برای اجرای قانون اقدام به جمع‌آوری دیش‌های ماهواره می‌کند یا نهاد قانونی دیگری، به فیلترینگ وب‌سایت‌ها یا شبکه‌های اجتماعی حکم می‌دهد، مسؤلیت صداوسیما سنگین‌تر می‌شود.راه‌های ارتباطات فرهنگی نامشروع را برابر قوانین موجود مسدود می‌کنند، اما صداوسیما باید راه‌های ارتباطی مشروع را در جهت نشر فرهنگ ایرانی اسلامی گسترش دهد. این کار نیازمند داشتن استراتژی دقیقی است که فقدان آن در برنامه‌های نوروزی رسانه ملی در بهار ۱۳۹۵ به خوبی احساس می‌شود.»
 نقد رادیو؛ آب در هاون کوبیدن
این کارشناس فرهنگی در ادامه به عملکرد رادیو اشاره کرده و نوشته است:«رادیو که تکلیف مشخصی دارد. این رسانه در سال‌های اخیر مسیر خاصی را در نظر گرفته است که نقد آن در شرایط فعلی مانند کوبیدن آب در هاون است و به احترام پیشینه تابناک آن، بهتر آن است که تا استقرار وضعیتی پایدار در این رسانه اصیل و مردمی سکوت اختیار کرد. اما درباره‌ تلویزیون که ظاهراً برای مدیران این سازمان اهمیت مضاعفی نسبت به رادیو دارد، گفتنی‌های زیادی مطرح است.»
سریال‌های نوروزی نتوانستند جایگاه سال‌های قبل را کسب کنند
علیرضا دباغ به نقد سریال‌های نوروز 95 هم پرداخته است:«سریال‌های نوروزی امسال به اندازه سریال‌های سال‌های گذشته نتوانستند در میان خانواده‌های ایرانی جایگاهی کسب کنند. در سال‌های گذشته بدون تحقیق علمی هم می‌توانستیم شور و اشتیاق مردم برای دیدن مجموعه‌هایی مانند کلاه قرمزی، یا مرد هزار چهره و یا پایتخت را در گفت‌وشنودهای عامه در دید و بازدیدهای نوروزی مشاهده کنیم یا بشنویم اما امسال خبری از این شور و اشتیاق‌ها نبود؛ البته مراکز تحقیقاتی کار خود را انجام خواهند داد و باید منتظر اعلام نتایج نظرسنجی‌های آن‌ها ماند.
نبود برنامه‌ریزی دقیق برای پخش سریال نوروزی شبکه یک سیما به عنوان شبکه ملی سیمای جمهوری اسلامی ایران ضربه بزرگی به حیثیت برنامه‌ریزی در این شبکه وارد کرد که شاید با تغییرات مدیریتی ماه‌های اخیر این شبکه و اداره آن به وسیله سرپرست بی‌ارتباط نباشد.
در حالی که برای نخستین بار اخبار سراسری سیما در ساعت ۲۱ روزهای پایانی اسفند ماه ۹۴ با بازیگر و عوامل سریال «فروشگاه بزرگ»(دودکش۲) به عنوان سریال نوروزی این شبکه مصاحبه ساختارشکنان‌های انجام داد، حذف این سریال از جدول پخش این شبکه و جایگزینی سریال «بیمار استاندارد»، محصول مرکز جدید‌التأسیس مرکز گسترش فیلمنامه‌نویسی در روز اول فروردین پرسش‌های گوناگونی را مطرح کرد و وجود ناهماهنگی‌هایی در تلویزیون را به نمایش گذاشت که فقدان برنامه‌ریزی در بستن کنداکتور مناسبت مهمی چون نوروز را نشان می‌دهد.»
 مجریان توبیخی تلویزیون
این منتقد رسانه در ادامه‌ مطلبش آورده است:«برنامه‌های سال تحویل اما با یک پدیده‌ جدید روبه‌رو بود و آن توسل جستن سیما به مجریانی بود که در طول سال ۹۴ توبیخ یا ممنوع‌التصویر شده بودند! تقریبا همه مجریان انتخابی شبکه‌ها در سال تحویل، لااقل یک بار نامشان در بخش خبری ۲۰:۳۰ رسانه ملی به عنوان خاطیانی اعلام شد که به وسیله رئیس رسانه ملی یا معاون ایشان در سیما توبیخ شده بودند. از مجریان برنامه‌های اجتماعی یا مذهبی برنامه‌های کودک و نوجوان. گرچه توبیخ به عنوان یکی از ابزارهای مدیریتی در مواقعی اجتناب ناپذیر است اما اعلام آن در بخش‌های خبری رسانه ملی به عنوان یک پدیده در سال ۱۳۹۴ یک امر معمول اداری را به عرصه قضاوت افکارعمومی کشاند و اظهار نظرهای گوناگونی را به همراه داشت. در حالی که مجریان قدیمی و جدید دیگری هم بودند که بتوانند برنامه‌های سال تحویل را به زیبایی اجرا کنند، اما شاید حضور پررنگ مجریان توبیخ شده رسانه ملی در برنامه‌های تحویل سال نشان‌دهنده نوعی عقب‌گرد از تصمیمات آنی و توبیخ‌های اینچنینی باشد که در طلیعه سال نو با آن مواجه شدیم.»
در نهایت باید گفت متأسفانه استراتژی تقلید، راه را برای برنامه‌سازانی هموار کرده است که دسترسی راحت‌تری به منابع تصمیم‌ساز رسانه ملی دارند. نیروهایی که به راحتی حاضرند فرهنگ مورد نظر شبکه‌هایی که خود صداوسیما آن‌ها را مبتذل می‌نامد به صورت بومی سازی به خورد ملتشان دهند، چگونه از امکانات رسانه ملی بهره‌مند می‌شوند؟ کدام برنامه‌ریزی فرهنگی چنین توصیه‌ای کرده است؟ آیا کمبود بودجه دلیل موجهی است برای انجام کپی‌کاری طرح‌های دیگران در حوزه فرهنگ و هنر؟ اگر رقم‌هایی که برای برنامه‌های تقلیدی گفته می‌شود هزینه شده، واقعا حقیقت دارد، پس مشکل برنامه‌ریزی برای این بودجه‌ها بسیار جدی‌تر است تا تأمین آن.
پاسخ به این پرسش که آیا این تقلید جزئی از استراتژی رسانه ملی است یا این برنامه‌های تقلیدی بدون برنامه‌ریزی قبلی ساخته شده‌اند، تغییری در اصل ماجرا ندارد؛ هرچند اگر بنا به ضرورت نیاز به تقلید احساس شود برنامه‌ریزی درباره آن و مطالعه در ابعاد مختلف موضوع بهتر از برنامه‌ریزی نكردن در این زمینه است. نکته آخر و ازهمه بدتر اینکه مدیران رسانه ملی به جای تبیین ابعاد مختلف و مخاطرات این تقلیدهای برنامه‌ریزی نشده، به دفاع از برنامه‌های کپی پیستی می‌پردازند. مصاحبه برخی از مدیران محترم رسانه ملی و دفاع تمام قد ایشان از برنامه‌هایی مانند «دورهمی»، این زنگ خطر را به صدا در می‌آورد که نکند خدای ناکرده کپی برداری به عنوان یک استراتژی در صداوسیما در دستور کار قرار گرفته است.»
علیرضا دباغ در پایان ابراز امیدواری کرده که «بهتر آن است که نوروز ۹۵ ملاک قضاوت برای چشم‌انداز برنامه‌ریزی‌های فرهنگی رسانه ملی در این سال قرار نگیرد و برای ارزیابی عملکرد رسانه ملی در چشم‌انداز ۱۴۰۴ و نشرالگوی ایرانی، اسلامی پیشرفت در عرصه‌های فرهنگی، به افق‌های روشن‌تری در این زمینه امیدوار باشیم.»
 
 
 
نشر و نقل مطالب فقط با ذکر نام روزنامه همدان پیام بلامانع است.