اولویتهای انتخاب مدیران را در عمل نشان دهد
آستانه تحمل بالا داشته باشد
در محاصره افراد خاص نباشد
یک ماه است که حمید ملانوری پشت میز ریاست استان همدان نشسته و افکار عمومی منتظر مشاهده برنامه وی در حوزههای مختلف است. در این مدت بیشترین زمان او، برای بازدید با مدیران و معاونان آنها و بررسی عملکردها در استان گذشته که نخستین تغییر و تحول در رأس دستگاهها و مراکز دولتی را روز گذشته 30مهر با جابهجایی رئیس دانشگاه علومپزشکی همدان آغاز کرد. با این تفاسیر روند جابهجایی مدیرانِ دستگاههای دولتی در روزهای پیشرو نیز ادامه خواهد داشت.
اما بررسی عملکرد استانداران در دورههای گذشته و ارائه راهکارهای مناسب برای پیشبرد اهداف و برنامههای توسعهای استان یکی از اتفاقاتی است که میتواند چراغ راه استاندار و حتی مدیران و معاونان فعلی و آینده باشد. در نشستی که همدانپیام با حضور کارشناسان و شخصیتهای تأثیرگذار از جریانهای مختلف سیاسی برگزار کرده به بررسی مسائلی پرداخته که ارزش دستِکم یکبار بررسی و انتشار آن را دارد. مشروح این نشست را ادامه میخوانیم.
عملکرد استانداران پس از انقلاب را چگونه ارزیابی میکنید و بهنظر شما موفقترین استاندار چهکسی بوده و دلیل آن را چه میدانید؟
عراقچیان: یکی از عوامل موفقیت استانداران مدتزمان حضور آنهاست. آقای تمدن 4ماه در همدان استاندار بوده و نباید انتظار دستاورد خاصی از او داشت. اما آقای خرم 5سال و 5ماه، آقای نیکبخت 5سال و آقای مرادی 4سال پشت میز ریاست استان بودهاند. بنده بدون هیچگونه نگاه سیاسی آقای خرم را از جناح چپ و آقای مرادی را از جناح راست موفقترین استانداران همدان میدانم.
معتقد هستم استانداران قبل از وابستگی به جناح خاص و سیاسیبودن باید برنامهریز باشند. آقای خرم با آغاز فصل جدیدی از مدیریت توانست بین مردم تغییر نگرش ایجاد کند. او به گردشگری همدان نگاهی مبسوط و اقداماتی در این حوزه داشت.
آقای مرادی هم بهدلیل پرکاری، نداشتن نگاه جناحی و عملکرد کارشناسی، موفقترین استاندار همدان از جناح راست بود.
ضعیفترین استاندار مربوط به کدام دولت است؟
گیاهشناس: ضعیفترین استاندار را نمیتوانم مشخص کنم، زیرا باید مؤلفههای بسیاری را کنار هم قرار داد. شرایط کشور، امکانات و مسائلی که استانداران با آن مواجه بودند همه باید مدنظر قراربگیرند. از سال 96 به بعد کشور با مسائل بینالمللی دست به گریبان بوده و محدودیتهایی ایجاد شده است، که در این دوره عملکرد آقای قاسمیفرزاد را خیلی مناسب نمیدانم، ممکن است خیلیها بگویند ایشان ضعیفترین استاندار بوده است.
همدان فقط 3 استاندار بومی داشته و یکی از آرزوهای من این بود که فرای نگاه جناحی بگوییم آقای قاسمیفرزاد بهعنوان یک استاندار بومی موفقترین بوده است.
در هر حال بهتر است به مشخص کردن استاندار ضعیف نپردازیم چون هرکدام از آنها دلایلی برای عملکرد خود دارند، بهعنوان مثال اگر از آقای قاسمیفرزاد بپرسید، میگوید من وقتی وارد استان شدم بحران آب وجودداشت و حدود 17ماه مسأله آب درگیر حل این بحران بودم.
حل مشکل پروژه 17ساله آب، حل بخشی از مسأله زمین و مسکن در همدان و افتتاح تعدادی پروژه نیمهکاره آیا بهدلیل عملکرد خوب وی نبود؟
گیاهشناس: وقتی خدمتی از سوی دستگاهی انجام میشود باید رضایتمندی مردم را بهدنبال داشته باشد ولی با وجود انتقال آب به همدان، کیفیت آب شرب سبب نارضایتی مردم شد. در این دوره بخشی از مدیران دورههای قبل که مؤثر بوده و هستند، میتوانستند بهعنوان مشاور به استاندار کمک کنند. حتی اعلام آمادگی کردند که بدون چشمداشت استان را در این مسیر یاری میکنند اما از تخصص و مشاوره آنها استفاده نشد و تنها مسأله انتقال آب مدنظر قرارگرفت.
یک مدیر باید برنامهریز باشد نه اینکه اجازه بدهد بحران اتفاق بیفتد و بعد آن را حل کند.
اما درباره استانداران موفق هم نظراتی دارم. بنده تشکر میکنم از آقای سیدسعید شاهرخی استاندار پیشین همدان. وی یک مدیر وزارتخانهای است و برای استان برنامههای مختلفی داشت. اما برای موفقیت در اجرای برنامهها عوامل مختلفی وجوددارد که اغلب مواقع برای بررسی و ارزیابی به این مؤلفهها توجه نمیکنیم.
در دوره مدیریت آقای شاهرخی ایران تحریم بود و خروج از برجام تأثیر زیادی بر کشور و استان داشت. شیوع کرونا هم در آن دوره آغاز شد و سبب روی زمینماندن بسیاری از برنامهها شد. بهنظرم همین که وی توانست استان را در آرامش اداره کند استانداری موفق است.
اما با نظر دکتر عراقچیان موافقم که آقایان خرم و مرادی موفقترین استانداران همدان بودهاند. بهنظرم یک پرسش اساسی وجوددارد و آن اینکه رمز موفقیت آنها در همدان چه بوده است؟ آنها کار میکردند و مدیریت استان را بر اساس کار ارزیابی میکردند.
هردوی این استانداران مدیری ایستا نبودند؛ یعنی میدانی هم حضور داشتند و فقط پشت میز نمیماندند. آنها وقتی احساس میکردند مدیری ایستا است و طبق برنامه کار نمیکند بیتعارف او را جابهجا میکردند. حتی آقای مرادی سلامت جسمانی خود را برای اداره استان هزینه کرد. آنها کار و تلاش را بر پایه فعالیتهای مردمی و بخش خصوصی و همچنین رضایت مردمی برنامهریزی میکردند و اینطور نبود که خواست مردم چیزی باشد و اراده حاکمیت و بروکراسی اداری چیز دیگری باشد.
محمودی: ابروباد و مه و خورشید و فلک همه دست به دست هم داده بودند تا پروژه آب به سرانجام برسد. همه ظرفیتهای کشور برای انتقال آب کنار هم قرارگرفته بودند تا این پروژه به سرانجام برسد و توفیق یک نفر نبود.
کدام جناح در اداره استان موفقتر بوده است؟
الفت: در مدت 45سال بیشترین دوران حاکمیت با اصلاحات بوده و جناح اصولگرا کمترین حاکمیت را در کشور و استان داشته است. اما جناح مهم نیست، همه جناحها را در قالب انقلابی میبینم چون جریان انقلابی در کشور و استان حاکم است ولی با سلایق مختلف جناحی کار میکنند.
بهنظرم باید ببینیم استانداران چه کردند و چه عملکردی داشتند؛ جناح آنها مهم نیست. بهعنوان نمونه با آقای قاسمیفرزاد همجناح بودم اما در مدیریت ضعفهایی به خصوص در انتصابات خود داشت که سبب تضعیف او شدند.
همه استانداران و دولتها باتوجه به موقعیتی موجود کارکرد مناسبی داشتند و تلاش میکردند اتفاقات خوب برای استان رخ بدهد، اما آنها که سبب ترقی و تعالی استان نشدند و در مقایسه با استانداران همدوره خود در استانهای دیگر به پیشرفت استان دست نیافتند جزو استانداران ضعیف محسوب میشوند.
من نمیتوانم استاندار ضعیف را نام ببرم زیرا همه بهنوعی کار و تلاش کردند. اما در عملکردِ خوب آقای مرادی با دیگر دوستان اتفاق نظر دارم ولی بهنظرم آقای نیکبخت دومین استاندار موفق همدان است.
مشکلات پیشروی استاندار حالِ حاضر کدام است؟
محمودی: من هم پاسخهایی برای پرسشهای قبلی دارم و سعی میکنم فارغ از جناح سیاسی و بهصورت کارشناسی نظر بدهم. بهنظرم مهمترین شاخص برای انتخاب استاندار موفق افکار عمومی است.
برای انتخاب استاندار خوب یا ضعیف باید ببینیم جایگاه استانداری را ارتقاء یا نزول داده است، مشورت میگیرد و بر اساس نظرات کارشناسی تصمیم میگیرد و یا اجازه داده دیگران بهجای او تصمیم بگیرند.
استاندار نماد حاکمیت در هر استانی است، پس کافی است که اقتدار داشته باشد، خودش تصمیم بگیرد و افراد کاربلد را همراه خود کند.
من معتقدم توسعه سیاسی مقدم بر توسعه اقتصادی است. موتور محرکه کشور نیروی انسانی است، بنابراین بهنظرم آقای ملانوری، استان را بهدرستی مطالعه کرده و 3معیاری که در روز معارفه برای انتخاب مدیران استان برشمرد منطقی و کارشناسی است و افکار عمومی هم اینها را میخواهد.
3 شاخصه ملانوری برای انتخاب مدیران، متخصصِ کار، پذیرش قلبی مرامنامه دولت و پیشبردن منویات دولت و همچنین درنظر گرفتن رضایت مردم است که هریک به نوبه خود شاخصههای بسیار تعیینکنندهای هستند و مردم هم از مدیران همینها را میخواهند.
بهعنوان مثال برای یک سازمان اقتصادی نمیتوان به بهانه جوانی و نخبهبودن، کسی را در رأس گذاشت که الفبای اقتصاد را نمیداند. چنین سازمانی برای رشد فردی متخصص میخواهد.
توسعه اقتصادی یکی از شاخصههای ارزیابی استانداران گذشته و حال است. آنها باید در زمینه بهبود فضای کسب و کار و سرمایهگذاری کار کنند. صدور مجوزهای بینام که استاندار در بدو ورود به همدان گفت امیدوارم به نتیجه برسد که اتفاق بسیار مثبتی است. بهبود زیرساختها، حمل ونقل، مسأله آب، پیشبینیها و اقدام بهموقع، توجه به منابع طبیعی و محیط زیست، مشارکت مردم، شفافیت در حوزه عملکردی از جمله اقداماتی است که استاندار باید برای همدان انجام بدهد. در نهایت استانداری مقتدرِ منعطف در برابر نظرات کارشناسی میخواهیم که خودش تصمیمگیرنده باشد. همدان استانی خاص در کشور است. تعداد شخصیتهای اثرگذار همدان در سطح ملی و حتی فراملی زیاد است؛ آنها اگر حرف اول را نزدهاند به جرأت میگویم در حوزه خود حرف دوم در سطح کشور را زدهاند. ولی مشکل این است که در استان بومیها را اذیت میکنیم و آنها را فراری میدهیم. پس استاندار باید راهی پیدا کند تا از ظرفیت آنها برای استان استفاده کند.
در هر صورت امیدوارم استاندار هرچه سریعتر نیروهای همراه خود را منصوب کند.
داشتن 35کاندیدا برای استانداری فرصت است یا تهدید؟
عراقچیان: درنظر گرفتن این تعداد کاندیدا برای انتخاب یک استاندار، هم فرصت است و هم تهدید.
از این نظر فرصت است که این 37نفر کاندیدا توان اداره و مدیریت شهری مانند همدان با جمعیت حدود 600هزار نفر و استانی با جمعیتی بالغ بر یک میلیون و 800هزارنفر را دارند.
ولی تهدید است به این دلیل که در استان نتوانستند روی 2نفر به توافق برسند و این صورت خوشی برای همدان ندارد. مگر میشود 35نفر را برای پست استانداری درنظر گرفت؟ حالا سعی بر این بود که گزینهها از یک جناح انتخاب شوند، اگر قرار بود از جناح دیگر هم افرادی معرفی شوند شاید تعداد گزینهها به 70نفر هم میرسید.
از طرفی وقتی لیست را میدیدیم متوجه میشدیم که تعدادی از آنها کاندیدای هیچ فرد یا گروهی نبودهاند بلکه آنها خودشان را مطرح کردهاند تا جایگاهی پیدا کرده و بتوانند پست بگیرند.
بهنظرم، این اتفاق، بیش از 50درصد تهدید است.
درباره پرسش قبلی و در ادامه صحبتهای آقای محمودی هم میخواهم بگویم روندی برای انتخاب مدیران پیش میرود که بهنظر درست نمیآید. وقتی گزینهای را برای پستی درنظر میگیرند میگویند برنامه تو برای اداره سازمان چیست؟ در صورتی که این روش غلطی است و باید بگویند برنامه مشخص است و تو چه راهکارهایی برای اجرای آنها داری؟
نظر شما راجع به روند انتخاب استاندار چیست؟
گیاهشناس: روند خوبی را برای انتخاب استاندار سپری نکردهایم و دلیل صحبتم بر این مبنا است است که اجماعسازی که میتوانست بین جریانهای مختلف سیاسی اتفاق بیفتد، نیفتاد.
هنگام انتخاب استاندار، بهخاطر تعدد اسامی مطرحشده و معیارهای وزارت کشور و هیأت نمایندگان به این نتیجه رسیدیم که در ستاد آقای پزشکیان، ستاد مردمی مربوط به آقای محمودی و ستاد زاگرسنشینان از معرفی گزینه جدید صرفنظر کنیم چون بهترین کار در فضایی که نمیتوانستند به گزینه واحد برسند مطرحنکردن اسامی جدید بود.
باید قبول کنیم در استانی زندگی میکنیم که همه جریانهای سیاسی باهم تلاش میکنند بهترین افراد برای رأس امور انتخاب شوند. اما چرا میگوییم اجماع صورت نگرفت؟ چون 2جریان رسمی تأثیرگذار که در همدان فعال هستند، نتوانستند با وجه اشتراک با یکدیگر گفتوگو کنند. البته نقطه اشتراکی وجود داشت و آن هم این بود که ستاد آقای پزشکیان و برخی از نمایندگان همدان در مجلس روی یک نفر توافق داشتند اما هرکدام جداگانه با گزینه موردنظر صحبت کرده بودند و نتوانسته بودند اجماعسازی کنند. به همین دلیل آن فرد هم تمایلی برای استاندارشدن در همدان نشان نداد، در نتیجه آقای ملانوری بهعنوان گزینه وزارت کشوری بهعنوان استاندار همدان انتخاب شد.
نکته دیگر اینکه، نخستین اولویتهای آقای ملانوری باید توجه به فرآیند انتخابات ریاست جمهوری باشد. در مرحله نخست حدود 42درصد مشارکت وجودداشت که نشاندهنده یک نارضایتی عمومی بود و اگر عملکرد مناسبی از دولت مستقر نبینند دچار بدبینی میشوند.
با توجه به آمار رقیب دکتر پزشکیان در استان (بهغیر از 3شهرستان) رأی نخست را آورده ولی اشتباه است که برای تحت تأثیر قراردادن آقای ملانوری میگویند همدان استانی کاملا اصولگراست. چون در دور دوم رشد رأی آقای پزشکیان در همدان 12درصد و رشد رأی رقیب 5/4درصد بود. به هرحال افرادی که در انتخابات شرکت نکردهاند باید در اولویت کاری آقای ملانوری باشد.
نکته مهم این است که بهتر است آقای ملانوری با همه جریانهای سیاسی کار کند. چون ظرفیتهای مناسب و افراد تأثیرگذار مانند نمایندگان و نماینده ولیفقیه در استان وجود دارد و باید قدر این فرصتها را بداند.
من هم موافق آقای محمودی هستم که بهتر است استاندار توسعه سیاسی را اولویت قرار بدهد. اگر همه استانداران همدان را بررسی کنیم برخی از استانداران را (چه با عملکرد خوب و چه با عملکرد بد) هیچ جناح سیاسی گردن نمیگیرد زیرا اتفاق سیاسی در دوره آنها رخ نداد، اما اگر اتفاق سیاسی رخ میداد عملکرد مثبت یا منفی آنها را به جناح مرتبط ارجاع میدادیم و به هرحال پاسخگویی بهوجود میآمد.
به هرحال توجه به احزاب میتواند در عملکرد تأثیرگذار باشد.
موفقترین معاون سیاسی در همدان چه کسی است؟
الفت: من نمیخواهم به این پرسش جواب بدهم چون علاوه بر اینکه نمیخواهم نام فردی را عنوان کنم باید شاخصههای مختلفی را کنار هم بگذاریم و بررسی کنیم که درحال حاضر مقدور نیست.
محمودی: آقای الفت که رئیس حزب است جواب نمیدهد من چطور جواب بدهم؟ ولی به نظرم نام کسی را عنوان نکنیم بهتر است. چون این دولتها هستند که به معاون سیاسی اعتبار میدهند.
در کل هر مدیری که به میزش اعتبار داد مدیری موفق است ولی هر فردی که از میزش اعتبار گرفت یعنی موفق نیست. آنها باید قاعده بازی را رعایت کنند و فضا را برای جناح مخالف تنگ نکنند.
بهنظر میرسد با توجه به نیازهای نسلz و علاقه آنها به داشتن محیطی صمیمی برای کار تیمی، استاندار باید معاونانی برگزیند که در این زمینه برنامههای مناسب داشته باشند.
عراقچیان: من درباره معاون سیاسی اظهارنظر نمیکنم ولی درباره معاونان عمرانی میتوانم صحبت کنم.
در کل معاون سیاسی تنظیمکننده روابط و سپهر سیاسی استان است. او قائم مقام استاندار هم هست پس تنظیم آرامش در استان به عهده اوست. هرچند که در مواقعی ممکن است اختیارات زیادی نداشته باشد؛ ضمن اینکه میزان قدرت و موفقیت معاون سیاسی به اختیاراتی که استاندار میدهد هم بستگی دارد که درمواقعی استانداران همدان اختیارات لازم را به معاونان خود ندادهاند.
اگر معاون سیاسی چند مشاور جامعهشناس و مردمشناس داشته باشد، میتواند موفق باشد.
به نظرمن، تاکنون هیچ معاون سیاسی در استان نمرهای بالاتر از 75 نگرفته است، حتی معاون داشتهایم که نمره نزدیک به صفر هم گرفته است.
گیاهشناس: به نظرم آقای شاهرخی موفقترین بود چون حداقل از پست خود ارتقا پیدا کرد و استاندار شد.
با این وجود انتخاب یک معاون موفق را باید از ابعاد مختلف بررسی کرد. معاون سیاسی نقش مهمی در تعیین فرمانداران دارد و باید افرادی را انتخاب کند که همسو و همدل با دولت باشند یا اینکه بعدها عملکردی مخالف داشتهاند.
اگر عملکرد فرمانداران در یک دهه گذشته را بررسی کنیم متوجه میشویم برخی فرمانداران خلاف مشی دولت عمل کردهاند. قرارگرفتن برخی از این فرمانداران بهعنوان رئیس ستاد رقیب یکی از همین مشکلات است. در کل با توجه به چنین مواردی خیلی راحت نمیتوان معاون سیاسی خوب را مشخص کرد.
نقش مشاور در موفقیت استانداران چقدر است؟
الفت: پیش از این استانداران مشاورانی را برای خود انتخاب کردهاند، حتی یکی از استانداران 21مشاور برای خود برگزید ولی از همه آنها استفاده نمیکردند. بیشترین مشاوران را آقای نیکبخت برای خود انتخاب کرد. مشاوران میتوانند نقش بسزایی در روند حاکمیت استان داشته باشند. استفاده از مشاوران سبب اعلام نظر قاطع مدیران میشود.
بهترین مشاور چه شاخصههایی دارد؟
گیاهشناس: بهترین مشاوران کسانی هستند که تخصص، تجربه و تبحر لازم آن کار را داشته باشند و زمینه مناسب برای تصمیمگیری استاندار را ایجاد کنند. اگر مشاور را تصمیمساز فرض کنیم یک مشاور خوب میتواند امین مجموعه باشد، خواستها و نیازهای عمومی جامعه، تهدیدها و فرصتها را به خوبی شناسایی کند و در قالب یک تصمیم مناسب موضوعات را در اختیار مدیریت ارشد استان قرار بدهد، اما متأسفانه برخی از مشاورانی که در دوران گذشته داشتیم شناخت روشن و تخصصی مناسبی نسب به این موضوع نداشتند.
امیدواریم آقای ملانوری که فرد با تجربهای در این زمینه است و در استان دیگری هم مسئولیت استانداری را داشته است با استفاده از نیروهای متخصص بومی که در استان هستند زمینه تصمیمسازی و تصمیمگیری مناسب را ایجاد کند.
توجه به نیازها و الزامات عمومی جامعه و همچنین تحقق یک راهبرد روشن و مشخص میتواند شاخصهای مؤثر یک مشاور خوب باشد و استاندار باید در تمام حوزههای مورد نظر از مشاوران استفاده کند.
درباره اقدامات یکماهه استاندار بفرمایید.
عراقچیان: استاندار به طور اصولی نباید در محاصره آدمهای خاص باشد یعنی باید درِ اتاقش به روی سرمایههای اجتماعی باز باشد، اینها افرادی تأثیرگذار در بخشهای مختلف و دلسوزان جامعه هستند که باید بهراحتی بتوانند با استاندار دیدار داشته باشند.
مغولها معروفند به مدیران اسبی؛ یعنی کشور را از روی اسب مدیریت میکردهاند نه از پشت میز. آنها ادعا دارند که در مدیریت بسیار موفق بودهاند. دلیل این موفقیت هم این است مدیران بودهاند. بنابراین مدیریت ما نباید در اتاقهایش بسته باشد بلکه باید به صورت مدیریت میدانی باشد و در مجامع حضور میدانی داشته باشد. چون وقتی قرار است گزارشی بهدست استاندار برسد در میانه راه ممکن است توسط افراد تغییرات و اصلاحاتی، خواسته و ناخواسته، پیدا کند.
ولی وقتی استاندار در میدان حضور داشته باشد در عمل آن را درک میکند و در برابر آن عملکرد مناسبتری خواهد داشت.
اما نکته بعدی این است که استاندار برای این نسل z باید اقداماتی داشته باشد. آنها تعلقات سرزمینی ندارد و به دهکده جهانی بیشتر فکر میکنند. برای اینکه تعلق سرزمینی بین آنها ایجاد شود باید القاء هویت در جامعه و ایجاد امید انجام بگیرد.
استاندار باید در گروههای اجتماعی و رسانهها حضور فعال داشته باشد. اینکه استاندار خودش را از رسانه دور کند خوب نیست. در حال حاضر رسانهها قدرت خودشان را نشان دادهاند.
موضوع مهم دیگر این است که استاندار و مدیران باید جهاندیده باشند، بهنظرم اگر به استانها و کشورهای متعدد نرفتهاند حلال است که با پول بیتالمال به این سفرها بروند، آموزش و دوره ببینند، تجربه کسب کنند و به نسل بعدی منتقل کنند.
یکی دیگر از ویژگیهای استاندار شناخت نقاط قوت در کنار نقاط ضعف در زمینههای مختلف است که مقدمه برنامهریزی بهحساب میآید.
نکته بعدی در هر حوزهای استاندار باید ببیند شاخص کشورش چند است و ما در کجای آن قرار داریم که اگر پایین هستیم شناخت کافی پیدا کنیم و در رفع آن نیز تلاش کنیم.
از طرفی استاندار مدیر اجرایی نیست بلکه باید انجام امور را به مدیران اجرایی بسپارد و از آنها کار بخواهد.
استاندار باید به برنامهریزی در توسعه اعتقاد داشته باشد؛ یعنی در ابتدا قبل از هر جلسهای باید بداند برنامهها تا کجا پیش رفته تا بتواند برنامهریزی لازم را انجام بدهد. استانداری که به برنامهریزی اعتقاد نداشته باشد هیچوقت موفق نخواهدشد. اگر همه استانداران همدان 10 سال جلوتر را میدیدند شرایط استان بسیار بهتر از حال حاضر بود.
چرا هیچکدام از معاونان استاندار تاکنون جابهجا نشدهاند؟
محمودی: آقای ملانوری با توجه به سابقهای که دارد فرد باتجربهای بهحساب میآید. بهنظر میرسد او در حال مطالعه و بررسی برای تغییر و تحول است و چون بومی همدان نیست در تلاش است تا شناخت کافی از افراد و پیرامون پیدا کند. او هم میداند که یکبار فرصت انتخاب معاون دارد پس میخواهد انتخاب دقیق داشته باشد.
او به ستادها و شخصیتها اعلام کرده که گزینههای مناسب را معرفی کنند و در حال گرفتن نظر گروهها و افراد مختلف در جلسههای عمومی و انفرادی است. ولی بهنظر میرسد باید هرچه سریعتر این اقدام انجام شود و به سمت برنامهریزی و توسعه همدان برویم. حواسمان باشد که فرصتها خیلی سریع میگذرد.
نقش پدرخواندهها در انتخاب مدیران و اداره استان چیست؟
الفت: متأسفانه پدرخواندهها میخواهند حرف اول را در استان بزنند، حتی اجازه نمیدهند استاندار به تنهایی تصمیم بگیرد و آنها را تحت تأثیر قرارمیدهند؛ این یک آفت است و استاندار باید مستقل باشد. چطور میشود که نمایندگان در عزل و نصبها دخیل باشند؟ آنها نباید در چنین اموری دخالت کنند، البته گاهی اوقات هم دولت اشتباه میکند و برخی از این دست امور را به عهده نمایندگان میگذارد؛ در دورههایی شاهد این بودیم که دولتها از نمایندگان انجام اموری را میخواستند. من نمیگویم نمایندگان سهمی ندارند اما عزل و نصبها نباید به این شکل دست آنها باشد. البته پدرخواندهها لزوماً در مجلس نیستند آنها از طیفهای مختلف هستند.
وجود پدرخوانده برای همدان یک مشکل جدی است و نقش خوبی در استان ایفا نکردهاند. بنابراین استاندار باید معقولتر عمل کند و سعی در دوری از این آسیب داشته باشد. اگر میخواهیم استان همدان پیشرفت کند باید از این پدرخواندهها فارق شود و به سمت وسویی هدایت شود که مشکلات حل شود. ما تاکنون راه را اشتباه رفتهایم، گذشتهها دکتران و عبرت آیندگان هستند.
نکته دیگر اینکه ایشان آستانه تحملش را در انتقادات بالا ببرد و دیگر اینکه یک اتاق شیشهای به وجود بیاورد یعنی نقاط حساس را شناسایی و از بین ببرد، عملکردش را در معرض عموم قرار دهد و هر کدام از ادارات و رؤسای ادارات یک گزارش 3ماهه به مردم ارائه بدهند. رفتار استاندار و تیمش و برخوردش با مردم القای تصویری مردمی را به نمایش میگذارد. با توجه به اینکه ایشان غیربومی است و در پست استانداری تجربه دارد ولی شاید بسیاری از ظرفیتهای استان را نشناسد پس نیاز است که مشاوران و معاونان ایشان بومی باشد. اگر وعدهای به مردم میدهد عمل کند، اعتماد عمومی را خدشهدار نکند و بین مردم باشد. موضوع دیگر هم که سم مهلکی بهحساب میآید حاشیهسازی است پس او باید از حواشی دوری کند.
کشاورزی، صنعت، خدمات و گردشگری؛ کدامیک از حوزهها باید اولویت توسعه استان باشد؟
گیاهشناس: با توجه به ظرفیتهایی که در استان وجود دارد، به نظر میرسد محور اصلی توسعه شهر گردشگری است. بهتازگی شهر هگمتانه جهانی شد. پس میتوان از هگمتانه بهعنوان یک پایگاه جهانی یاد کنیم که باید توسعه پیدا کند. البته نباید ظرفیتهای صنعتی، کشاورزی و بخشهای خدماتی در استان نادیده گرفته شوند همه آنها میتوانند به عنوان محورهای توسعه در اشتغال پایدار و تولید پایدار نقش مؤثر داشته باشند.
میزان موفقیت استان در برنامههای توسعه و آینده استان به چه میزان است؟
عراقچیان: توسعه باید درونزا باشد.
مشکل پیشروی آقای ملانوری مشخصنبودن وضعیت همدان در برنامه توسعهای 5ساله است. باید سازمان برنامه و بودجه جایگاه همدان در برنامه توسعهای، اهداف و چشمانداز، وضع موجود، راهحلها و... را بهطور واضح مشخص و اعلام کند. ما در دورهای نیستیم که درباره کیفیت حرف بزنیم باید درباره اعداد و ارقام صحبت کنیم. بهطور حتم سازمان برنامه و بودجه آمار دقیق استان را دارد فقط باید آن را اعلام کند و در دسترس قرار بدهد.
در برنامههای توسعهای یکسری نیازها وجوددارد که ممکن است سبب شود در برنامههای تهیه شده 50درصد آن قابل تحقق نباشد. تاکنون نهایت 40درصد از برنامههای توسعهای محقق شده پس باید تمنیات را کنار بگذاریم و منطقی باشیم.
باید هماهنگیهای زیادی وجود داشته باشد تا بتوان برنامهها را پیش برد. بخش خصوصی باید مجری باشد و دولتی به بخش خصوصی میدان بدهد. این روزها مهمترین عنصر برنامهریزی محیط زیست است که باید توجه لازم به آن داشته باشیم.
ویژگی یک استاندار خوب چیست؟
محمودی: شاخصهای مدیریت کلان مشخص است که به چند مورد اشاره میکنم؛ مهارت فردی، داشتن ارتباط قوی، داشتن درک عمیق از وضعیت موجود، توانایی ترسیم وضعیت آینده، داشتن دید مثبت، تعاملگرا، صادق، مقتدر، توانایی ایستادن در برابر زیادهخواهی افراد، ریسکپذیر، جسور باشد و حتی پیش از انتخاب معاون برای خود مشاور انتخاب کرده و از آنها استفاده کند. توصیه آخرم این است که افراد کوچک را برای جایگاه بزرگ و افراد بزرگ را برای جایگاه کوچک درنظر نگیریم.
پرسش- سمانه جهانگیری: حضور بانوان در پستهای مدیریتی در دولت دوازدهم کلید خورد و در دولت قبل به فراموشی رفت آیا دولت وفاق برنامهای برای حضور بانوان در بدنه مدیریتی دولت دارد؟ هرچند کم و کیف این موضوع مهمتر و بدون نگاه جنسیتی فقط توجه به توانمندی بانوان باید باشد.
گیاهشناس: درست است که زنان در جایگاه خود نیستند اما در راه توسعه، راههای نرفته را پیمودهاند 2 نسل قبل را مقایسه کنید محدودیت سوادآموزی آن زمان بسیار حاکم بوده اما هماینک دانشگاه در اختیار آنهاست هر چند نقص بهکارگیری بانوان پس از کسب دانش مشهود است.
در این بین تا جریان مطالبهگری زنان نباشد هیچ تغییری رخ نخواهد داد.
برخی از جایگاههای مدیریتی ویژه زنان است وبه طور قطع آنان موفقتر خواهند بود اما نباید دنبال برقراری توازن بود که این درست نیست؛ زیرا که گاهی حتی با این دیدگاه و بهکارگیری بانوان در یک پست فقط برای حفظ توازن دچار مشکل و آسیب شدهایم که در دولت دوازدهم مشهود بود.
مطالبهگری بانوان برای جایگاه و پستی که لایق باشند جریانی است که باید رسانهها آن را پیگیری کنند همچنان که یک ورزشکار، کارآفرین و... معرفی میشود چه ایرادی دارد که بانوی توانمند و... موفق در حرفه و دانش هم معرفی شود به نظرم رسانه ملی به این موضوع توجه ندارد.
شما به عنوان یک تریبون آزاد بانوان توانمند را معرفی کنید و ما این نوید را میدهیم که حمایت نمائیم.
محمودی: تأکید بر این است که زنان با توجه به روحیه بالایی که در تربیت نسل آینده دارند روی مهارت زندگی فرزندان و ارتباطات اجتماعی آنان کار کنند نسل Z ارتباط با پدر و مادر را بلد نیستند ما فقط آموختیم که برای فرزندانمان هزینه کنیم و تربیت در درجه دوم قرارگرفته است اما در حوزه مدیریت بانوان تأکید ما بر شایستگی است قدمهایی برداشته شده که باید مستمر باشد اعلام آمادگی میکنیم که اگر بانوی توانمندی معرفی شود حمایت خواهیم کرد لیست ارائه دهید.
پرسش- سمانه جهانگیری: با توجه به تأکید استاندار در جلسه معارفه بر توسعه متوازن شهرها متأسفانه فرمانداران و مدیران شهرستانها نسبت به گذشته قدرت اجرایی بالا نداشته و بیشتر با لابیگری به کار گرفته شدهاند نمونه آن فرمانداری که پیش از روی کارآمدن استاندار معرفی شد آیا با این روند توسعه متوازن برقرار خواهد شد؟
عراقچیان: همدان با جمعیت 700 هزار نفر و همچنین ملایر به عنوان دومین شهر استان دارای 100هزار نفر جمعیت است، به طور قطع این موضوع روی خدمات تأثیر خواهد گذاشت.
ما همان برنامهای که در مرکز استان داریم باید برای شهرستانها نیز داشته باشیم، بهعنوان مثال مسکن ملی باید در همه شهرستانها اجرا شود.
اما فاصله 4برابری جمعیت بین شهر نخست و دوم استان در عمل توسعه متوازن را برهم خواهد زد و این امر به خودی خود سبب مهاجرت خواهد شد که در این صورت برقراری تعادل و توازن سخت است.نمیتوان به اجبار مانع مهاجرت شد. باید با ایجاد امکانات، شهرها را به آن ترازی از توسعه رساند که برای یک شهروند ماندن در شهر خودش اولویت باشد.
این مهم با برنامهریزی دقیق استاندار برای توسعه و نیز بهکارگیری نیروهای توانمند در اجرا فراهم خواهد شد که برای این منظور از استاندار میخواهیم با شناخت لازم از نیروها، آنها را به کار گیرد.
|