یک روانشناس در آستانه روز نوجوان با تأکید بر اهمیت دستیابی نوجوان به هویت کسبشده و غیرقابل انکار خواندن نقش والدین در این مسیر، اظهار کرد: والدین کنترلگر، بهشدت حمایتگر و یا والدین بیش از حد سختگیر، خواسته یا ناخواسته به نوجوان خود آسیبهایی میزنند و مسیر دستیابی به هویت را برای آنان دشوار میکنند.
نرگس حسینینیا در گفتوگو با ایسنا، گفت: نوجوانان در فرایند رشد، میتوانند سبک زندگی مناسب خود را پیدا کنند، اما اگر والدین بخواهند با کنترلگری، حمایت بیش از حد، سختگیری افراطی، سرزنش، تحقیر و قیاس او با همسالان دیگر، کنترل رفتار نوجوان را در دست بگیرند، به زمینهسازی مشکلات سلامت روان، نظیر اعتماد بهنفس پایین، حس شرمزدگی، اضطراب، ناتوانی تصمیمگیری و ... در نوجوان منجر میشوند.
این روانشناس ادامه داد: دوره نوجوانی تحتتأثیر عوامل متعددی است که تعامل همه این ابعاد باهم، تصویری از تغییرات دوره نوجوانی را به ما ارائه میدهد. این تغییرات و مشکلات مربوط به آن، در پی پاسخ به پرسشهای وجودی مانند «من کیستم؟»، «چرا من اینگونه هستم؟»، «از زندگی خود چه میخواهم؟» و بهطور کلی کیستی و چیستی «من» است که بهطور کلی هویتیابی توصیف میشود.
نوجوانی و دوره طوفان و فشار
به گفته وی، تغییرات جسمی، روانی و جنسی دوران نوجوانی آنچنان است که «هال» - روانشناس- از آن بهعنوان دوره طوفان و فشار نام برده است. نوجوان، بلوغ جسمی و جنسی را میگذراند، خانواده، فرهنگ و جامعه از او میخواهند تا مستقل باشد، روابط جدیدی را با همسالان و بزرگسالان برقرار میکند و آمادگیها و مهارتهای لازم را برای زندگی شغلی و اجتماعی بهدست میآورد، همچنین در کنار تمام این تغییرات، نوجوان در پی کسب هویت منسجم نیز هست.
حسینینیا افزود: نوجوان هنگام پاسخ به پرسشهای شناخت خود در حوزههای «من کیستم» و «در این دنیا چه میخواهم»، درک متمایزی از محیط اطراف را برای کسب هویت تجربه میکند. هرچه فرد در پاسخگویی به این قبیل پرسشها، توانمندتر باشد، درارائه صفات خود نیز توانمندتر است که این امر هویت منسجم در فرد را میرساند و در مقابل ناتوانی فرد در پاسخگویی به این پرسشها نشانه نوعی از کسب نکردن هویت منسجم یا بحران هویت است.
بحران هویت در نوجوانی
این روانشناس معتقد است که بحران هویت یعنی وجود تزلزل و ابهام در تعریفی که فرد از خود دارد، همچنین این بحران مانع یکپارچگی و انسجام شخصیت فرد میشود. از طرفی در سیر کسب هویت و انسجام شخصیت، نوجوان مسیر پر چالشی را طی میکند، بهطوریکه از حدود 12 سالگی و با آغاز نوجوانی، هرچیزی را نمیپذیرد و درباره خیلی موارد مخالفت و انتقاد دارد.
تمایل به فاصلهگیری از والدین در نوجوانان
وی با بیان اینکه رشد جسمی و نخستین نشانههای بلوغ با نوعی تمایل طبیعی برای فاصله گرفتن از بزرگسالان و بهویژه والدین همراه است، افزود: در حالت طبیعی این فاصله تا حد متعادل منتج به کشف هویت و رشد فردی میشود. با بیشتر شدن سن نوجوان این جدایی از نظر روانی، ارزشی و ... نیز اتفاق میافتد که زمینهساز استقلال فکری او خواهد شد. از طرفی با رسیدن به سن 20-18 سالگی، فرد دوباره به موقعیتهای خانوادگی و اجتماعی بازمیگردد و درصورتیکه بحرانهای مراحل گذشته بهدرستی طی شده باشد، فرد بهعنوان شخصیتی مستقل در موقعیتهای شغلی، تحصیلی، خانوادگی، اجتماعی و ... دیده میشود.
تعلیق در هویتیابی نوجوان
این روانشناس ادامه داد: برخی نوجوانان انتخابهای شغلی و ایدئولوژیکی متعهدانهای برای خود ایجاد میکنند و در این مسیر از چالشها و بحرانهای هویتی متفاوتی گذشتهاند که در این حالت گفته میشود نوجوان درنهایت به هویت کسب شده رسیده است. برخی دیگر از نوجوانان هنوز دستخوش بحران هویت هستند و بهدنبال پاسخ برای پرسشهای خود میگردند. آنها درباره صاحبان قدرت بهویژه والدین، سرکشی میکنند و رفتار آنها گسترهای از بیتصمیمی است، بهطوریکه گویی در تعلیق هویتیابی قرار دارند.
به گفته وی، گروه دیگری از نوجوانان، پراکندگی هویت را تجربه میکنند، یعنی به مفهوم یکپارچهای از خود دست نیافتهاند، برای مثال با خود میگویند، بدشان نمیآید به کاری دست بزنند اما عملا کاری انجام نمیدهند. این افراد همواره تلاش میکنند که از مواجهه با مسائل فردی، تعارضات و تصمیمات اجتناب کنند. برخی دیگر از نوجوانان سبک هویتی را از والدین و محیط ضبط میکنند. آنها باورهای شغلی، مذهبی و سیاسی والدین و محیط نزدیک را تا حد زیادی بدون چون و چرا و بدون به وجود آمدن چالش برایشان، ضبط و دنبال میکنند.
|