اصالت و اعتبار هر ملتی با هویت فرهنگی اصیل اوست و ارزشهای فرهنگ آمیخته با معنویت دینی در ایران اسلامی باید برای نسلهای آینده حفظ شود، در غیر این صورت برای آیندگان هیچ انگیزه ای برای دفاع از تمامیت ارضی و حساسیت در برابر نفوذ فرهنگی و تعرض دشمنان به حریم سرزمینی باقی نخواهد ماند.
فرهنگ هر ملت اصیل و متمدن متجلی در آداب و رسوم ریشه دار آن ملت است و هر چقدر که در سیر هجوم فرهنگ بیگانه و تجدد گرایی نسلهای جدید زمینه آسیب رسیدن به باورهای فرهنگ اصیل و آداب و رسوم ملی ایجاد شود، ساختارهای درست اجتماعی و اعتماد بنفس عمومی نیز دچار تزلزل و خود باختگی خواهد شد.
متاسفانه با رویکرد غلطی که در دوران حکومت پهلویها برای نزدیک ساختن ملت ایران به فرهنگ و شیوههای زندگی غربی از طریق برنامهریزیهای فریبنده اعمال میشد، آداب و رسوم و باورهای ناب دینی مردم در جامعه ایرانی بتدریج و خواسته و ناخواسته وارد مسیرهای اشتباهی گردید.
چنین برنامهریزیهای انحرافی متأثر از فرهنگ غربی به اشکال گوناگون در جامعه ایرانی تبلیغ و اجرا میشد و ادامه چنین روند غلط وقتی به نقطه اوج خود رسید که اراده و مقاومت قشرهای آگاه هموطن برای دفاع از هویت ملی خود و حفظ ارزشهای فرهنگ سالم ایرانی و مقدسات دینی، توسط عمال رژیم شاهنشاهی بشدت سرکوبمیگردید.
در واقع طرح و برنامه و سیاست گذاریهای حکومتهای گذشته چیزی نبود که برای پیشرفت کشور در تمام حوزههای اجتماعی و اقتصادی و رفاه جامعه باشد. هدف اجرای الگوهای دیکته شده توسط دولتهای تمامیت خواه غربی بود تا منابع و سرمایههای ملی کشورمان را آنگونه که در تمام مستعمرهها و در جوامع استعمارزده تحت نفوذ خود به اجرا میگذاشتند، مال خود کنند. با این حال ملت بزرگ و سربلند ایرانی که همواره از سخت ترین حوادث تاریخ عبور کرده است و با دستمایههای فرهنگ ریشهدار در بین ملل جهان با افتخار خود را ایرانی معرفی کرده است، تن به ذلت و وطن فروشی نداد و انقلاب اسلامی حاصل خود باوریها و ذات پاک ملت بزرگ ایران در مقابل پلشتیها و خودباختگیها و نفرت از ظلم و تحقیر حکومت شاهنشاهی بود که ببار نشست و مسیر ایران و نسلهای ایرانی برای همیشه از کشورهای وابسته به غرب جدا شد.
متاسفانه یا خوشبختانه این تمام واقعیتهای جامعه ایرانی و نسل ایرانی و فرهنگ ایرانی و اسلامی این سرزمین پایدار نیست. افزایش جمعیت، نیاز جمعیت به معیشت و مسکن و رفاه و زیرساختهای مدرن برای علم آموزی و ایجاد صنایع بزرگ و زمینههای توسعه یافته تولید کشاورزی و غذا ایجابمیکند تا چرخشهای هر چند مصلحتی نیز در شیوههای زندگی و تحقق زندگی مدرن در جامعه صورت پذیرد، اما در این بستر جدید محدودیتهای نیز وجود دارد که همیشه کار را مشکل ساخته است. وقتی اراده یک ملت و دولتهای همسوی او توسعه واقعی در تمام زمینهها باشد، امکانات و سرمایه و موجودیتهای ی نیز لازم خواهد بود.
یکی از شیوههای زندگی مبتنی بر فرهنگ ملی و ارزشهای دینی هموطنان ایرانی از گذشته، نوع معماری و شهرسازی و فضایهای خاص زیستی بر اساس باورها وهویتهای اصیلمیباشد، اما وقتی متناسب با افزایش جمعیت محدودیتهای شدید نیز در سر راه برنامهریزیهای بایسته خود نمایی میکند، لاجرم ایستادگی بر خیلی از ارزشها نیز مشکل و شاید هم غیر ممکن خواهد بود، مصداق بارز و قابل اشاره چنین مشکل آوار شده در شرایط فعلی، زمین و مسکن است، چرا که وقتی در یک شهر بزرگ و باد کرده، زمین مناسب و درخور ساخت برای مسکن تک واحدی و مطابق با الگوهای ایرانی و اسلامی نباشد تا تمام حریمهای خانوادگی و ارزشهای اخلاقی محفوظ بماند، ناگزیر باید آپارتمانهای سر بفلک کشیده و بعضا ۴۸ واحدی و بیشتر بدون رعایت الگوهای تعریف شده ملی و دینی ساخته شود و افراد و خانوادههای گوناگون با اخلاق و آداب معاشرت متفاوت در آن جای داده شوند، تا مشکل بزرگ کمبود مسکن در یک شهر حل شود.
زندگی متجدد و بظاهر متمدن امروزی پر از شیوهها و رویکردهای ناگزیر و اجتنابناپذیر است که بیان آن در توان یک نوشتار و بلکه صدها نوشتار این چنینی نیست و باید حدیث مفصل خواند از این مجمل! با این حال، برای بقای نسل پاک ایرانی و مسلمان شریف، چارهای غیر از احیای جلوههای ناب و انسان ساز آداب و رسوم ایرانی متکی بر الگوهای دینی نیست و در غیر این صورت میرسد آن روز فاجعه باری که نه از تاک نشانی باقی باشد و نه از تاکنشان!.
|