یک وکیل پایه یک دادگستری دلایل اصلی و بنیادی امروزه طلاق را مسائل مالی، اعتیاد، فرهنگهای متعارض و طبقات اجتماعی دانست.
سعید دانشخواه در گفتوگو با ایسنا، تبیین کرد: یکی از دلایل اصلی و بنیادی که امروز میتوان در بحث طلاق مطرح کرد «فقر مالی» است زیرا در ابتدای امر ازدواج مسائل مالی و اقتصادی نمود برجستهای دارد و میتواند شامل مهریه، خانه و ... باشد که به هیچوجه نمیتوان نقش مادیات را در همان ابتدای موضوع زندگی مشترک نادیده گرفت.
وی خاطرنشان کرد: پس از وقوع عقد و تشکیل زندگی مشترک، مادیات و مسائل مادی خود را طور دیگری نشان میدهد و موارد قابل توجهی از طلاق دقیقاً به علت ضعف و نقص در تأمین و تهیه لوازمهای زندگی مشترک و نیز برآورده نشدن نیازهای آنهاست.
دانشخواه به دیگر دلایل و عوامل مهم طلاق اشاره کرد و افزود: از دیگر دلایل مهم طلاق موضوع اعتیاد زوجین بهویژه زوج است، هر چند متأسفانه در جامعه و دنیای امروزی شاهد اعتیاد زوجه هم میتوانیم باشیم. بهنظر میرسد بیشترین علت طلاق در خانوادهها بهویژه قشر متوسط و متوسط به پایین همین موضوع اعتیاد است.
وی با بیان اینکه در خانوادههایی هم که از نظر مالی در وضعیت مناسب و بهنوعی در رفاه به سرمیبرند، «اعتیاد» عامل مهمی در طلاق مطرح میشود، خاطرنشان کرد: با توجه به متفاوت بودن وضعیت مالی، آثار و ترکشهایی که از اعتیاد سرچشمه میگیرد، بهطبع متفاوت خواهد بود.
این وکیل پایه یک دادگستری تبیین کرد: در خانوادههایی که از لحاظ مالی در شرایط بدی قرار دارند، اعتیاد موجب شده زوج نتواند وسایل معاش، خورد و خوراک را تهیه و مسئولیت خود را بهخوبی و درستی ایفا کند زیرا اقتصاد خانه و خانواده در ایندسته از اهمیت زیادی برخوردار است که به هیچوجه نمیتوان آن را نادیده گرفت و این موضوع بهسرعت منجر به طلاق میشود.
وی با بیان اینکه خانوادههای متمکن از نظر اقتصادی هیچ مشکلی ندارند و اساساً موضوع مادیات و تمکن مالی آنها بهنوعی حل شده است، گفت: علاوه بر اعتیاد، از بین رفتن جایگاه اجتماعی، حیثیت، شأن و منزلت در خانوادهها آن هم در خانوادههایی که بسیار به حواشی و چشم و همچشمی اهمیت میدهند و یا ناتوانی زوج در اداره امور خانه، خانواده و ...، از دیگر دلایل و عوامل طلاق بهشمار میآید.
دانشخواه در ادامه مطرح کرد: برخی اعتقاد دارند «بیکاری» همان «فقر مالی» است درحالیکه این باور غلط است زیرا بیکاری آثار منفی دیگری هم دارد، از جمله اینکه اگر در یک خانواده زوج بیکار باشد، نظام طبیعی زندگی در آن خانواده از بین میرود.
وی اضافه کرد: بیکاری نظم و نظام واجب را از خانوادهها میگیرد و چون طبیعتاً زوج باید خارج از منزل و مشغول به فعالیت باشد و زوجه در خانه و مسئول وظایف خود و امر خانهداری است، از بین رفتن این الگو موجب تداخل در وظایف و تکالیف زوجین شده و این موضوع بهمرور زمان موجب خروج زندگی از مسیر متعارف خود و درنهایت منجر به طلاق میشود.
این وکیل پایه یک دادگستری تصریح کرد: با وجود اینکه شاید طبق نظر عدهای موضوع روابط زناشویی را نباید علت و عاملی در طالق دانست اما واقعیت این است که درصد ملموس و قابل توجهی از طلاقها ریشه در همین موضوع دارد.
وی اعلام کرد: جوانانی که پیش از ازدواج در گروههای هنجارشکن و گاه فاسد حضور داشته و یکی از بدیهیات موجود در این گروههای نامتعارف، روابط جنسی است، تصوری که از رابطه با همسر شرعی و قانونی خود دارند با آن چیزی که پیشاز ازدواج در ذهن خود داشته، قابل مقایسه نبوده و این تعارض و دوگانگی در همه ابعاد خود را نشان میدهد و یک نتیجه بیشتر ندارد که آن هم طلاق است.
دانشخواه در ادامه گفت: از دیگر عوامل و دلایل طلاق، فرهنگهای متعارض و فاصله طبقاتی دو خانواده است که از لحاظ فرهنگی، اجتماعی و درک و باوری که از جامعه خود دارند، با هم در تناقض و یا حتی در تعارض هستند و نمیتوانند سالهای سال با این دوگانگی مشهود، زندگی مشترک را تحمل کنند و این باورها و فرهنگهای متضاد در عمل به خروج از توازن و همراهی زوجین منجر میشود.
وی در ادامه توصیههایی مهم در جهت کاهش آمار طلاق داشت و اعلام کرد: بهبود وضعیت معیشتی و اقتصادی جامعه به نوعی که مردم در تأمین مخارج روزمره زندگی و امرارمعاش خود دچار مشکل نباشند، در کاهش طلاق مؤثر خواهد بود.
این وکیل پایه یک دادگستری با اشاره به اینکه پیش از ازدواج حتماً دو طرف زمانی را برای کسب شناخت و معرفت نسبی، شناختن خصوصیات و اعتقادات و باورهای ذاتی همدیگر درنظر بگیرند، تصریح کرد: از لحاظ مالی، فرهنگی و اجتماعی خانوادهها ضرورتاً با هم در یک درجه و سطح و یا حداقل نزدیک به هم باشند.
وی در پایان مطرح کرد: عقاید، باورها، اعتقادات و خصلتهای عمومی خانوادهها و مقایسه با خود میتواند در هر چه بیشتر نزدیک شدن زوجین به هم مؤثر واقع شود و صرفاً تکیه بر مادیات و مبنا قرار دادن مادیات نمیتواند تضمینکننده آسایش و آرامش در یک زندگی مشترک باشد، آنچنان که صرف دوست داشتن یکدیگر هم نمیتواند علت خوشبخت بودن و شدن زوجین باشد و هر موضوعی باید در حد طبیعی و معمول خود حائز اهمیت و مورد توجه باشد.
|