مادرم زنی اهل دل است! هنوز لالاییهایش را به یاد دارم. شعرهای حافظ و سعدی را ازبر میکرد و برای من و خواهرم به صورت لالایی میخواند.
از کودکی سعدی در رگهای من ریشه دواند و حافظ محرم راز روزهای نوجوانیام شد.
شعر برای من از نان شب واجب تر شد. کتابهای شعر، دوستان خوش مشرب و جدا نشدنی کتابخانهام شدند.
ادبیات جزء جدانشدنی فرهنگ ما ایرانی هاست تمام ابعاد فرهنگ را مانند منشوری در راستان و شعر و زندگی نامه و ادبیات شفاهی جمع کرده و در قلب ایرانیان نسل به نسل منتقل میکند.
شعر اما حرف دیگری دارد و داستانش با بقیه فرق میکند.
شعر علاوه بر فرهنگ، تجلیگر معنای عمیق احساس و عاطفه ما ایرانیان نیز هست و ایرانیان هرکجای دنیا که باشند با شنیدن شعر فارسی قلبشان برای وطن میتپد.
در فرهنگ ما، زندگی با شعر آغاز و با شعر بدرقه میشود. کودک در گهواره، لالایی میشنود و از همان آغاز به شعر اُنس میگیرد و پس از مرگ نیز، آرایه مزارش، شعری است که برایش میسرایند و چه بسا خود پیش از مرگ برای خویش شعری میسُراید. این آمیختگی ما با شعر و تأثیری که شعر بر فرهنگ و روحیات و رفتار ما میگذارد، ضرورت پرداختن به آن و ضرورت پاسداری از حریم این عنصر اعجاز آفرین را بیشتر روشن میسازد.
بی آنكه بخواهيم اغراق كنيم ملت ايران در طول تاریخ جهان از اندک جوامعی است كه بيشترين انس و الفت را با ادبيات دارد. حتی میتوان "شاهان شاعر" در تاريخ جهان را نيز در ميان حاكمانِ ایرانی يافت؛ زيرا اين بعد از شخصيت آنان ميتوانست برايشان در ميان مردم مقبوليت ايجاد كند و میتوانستند با دستورزبان خودِ مردم و با زبان دل آنها با ملتشان سخن بگویند از بهرام گور ساسانی بگيريد تا بسياری از شاهان سلجوقی و صفوی اهل دیار شعر و ادب بودند. شاه عباس صفوی كه نه تنها شعر میسرود، بلكه آثار ديگران را هم نقد ادبی میكرد.
فتحعلی شاه قاجار برای كسب مشروعيت در فضای سنگین نارضایتی عمومی ناشی از ضعف او در برابر روسها، شعرهای شورانگيزی در مدح خاندان پيامبر و حضرت امیرالمؤمنین (ع) سروده است. ناصرالدّين شاه قاجار هم با هر ضرب و زوری كه بود، شعرهایی میسرود و گاه شاعران دربار آنها را كامل میكردند.
چون محتوای شعرها ارتباط مستقيم با حال و هوای جامعه داشته است، ادبياتِ هر دوره، مانند تكّهای از يك پازل عمل میكند كه وقتی در كنار ديگر اسناد تاريخی قرار میگيرد، به ترسيم فضای فرهنگی و اجتماعی آن برهه از تاريخ منجر میشود و بهتر از هر مورخی تاریخ را برایمان ورق میزند.
در میان شاعران معاصر در بین ما ایرانیها شهریار جایگاه ویژهای دارد
هم حبّ علی ابن ابی طالب در شعرهایش به مذاقِ ناخوش مینشیند هم داغ عشق حقیقیای که چشیده است ما ایرانیان را تا ماورای هم حسی میکشاند از طرفی آذری زبانان کشورمان هم به دلیل هم زبانی، تعصّب خاصی نسبت به جناب شهریار دارند و حیدربابا را از جان و دل میستایند! مهمترین اثر استاد شهریار منظومه حیدربابایه سلام (سلام به حیدربابا) است که از شاهکارهای ادبیات ترکی آذربایجانی بهشمار میرود و شاعر در آن از اصالت و زیباییهای روستا یاد کرده است. این مجموعه در میان اشعار مدرن قرار گرفته و به بیش از ۸۰ زبان زنده دنیا ترجمه شده است.
شهریار به تمامی هنرها، به ویژه شعر، موسیقی و خوشنویسی علاقه داشت. او نسخ، نستعلیق و خط تحریری را خوب مینوشت و قرآن را با خط خوش کتابت میکرد. در جوانی، سه تار را به نیکویی تمام مینواخت، ولی پس از مدتی در پی تحولاتی درونی، برای همیشه آن را کنار گذاشت.
گنج گرانبهای ادبیات فارسی و علیالخصوص شعر ایرانی باید همچون الماسی گرانبها در وجود تک تک نسل جوان کشورمان اندوخته شود و تا همیشه باقی بماند.
مادرها هنوز هم اهل دل هستند. سعدی و حافظ میخوانند برای کودکانشان و هنوز هم از اتاق پدرها صدای شعر« آمدی جانم به قربانت » شنیده میشود.
|