امانتدار خوبي نبوديم، به هزار دليل و دليل محكمتر اينكه اول خودمان مقصر بوديم و هستيم. در كجاي تاريخ ايران باستان آمده كه چهارشنبهسوري يعني ترقه و سروصداي انفجار و آتشبازيهاي خانهبرانداز!؟ قطعاً چنانچه پدر يا مادر دلسوزي به نوجوان خود تفهيم نمايد كه از سروصداي انفجارهاي مهيب ترقه و نارنجكهاي دستساز، ميترسم و جانم به لرزه ميافتد، آن نوجوان و نوجوانهاي ديگر حداقل براي آسايش پدر و مادر و افراد بيمار و كهنسال خانواده خود هم كه شده باشد، رعايت ميكند. قطعاً چنانچه به عنوان يك مسئول يا يك جامعهشناس و صاحبنظري به مردم تفهيم نماييم كه شاديها و سرزندگي و ايجاد هيجانهاي واقعي و دور از خطر و عاري از مزاحمت و آسيبهاي فردي و اجتماعي، در جامعه ما جرم نيست و كسي با آن مخالفت ندارد، خيلي هم احساس مسئوليت و حريمداري خواهند كرد و شب چهارشنبهسوري به شب فاجعه تبديل نخواهد شد.
در كدام دين و آيين و فرهنگ جوامع بشري آمده است از يك ماه قبل بيهيچ بهانه و مناسبتي به استقبال چهارشنبهسوري برويم و نهتنها پول توي جيبي خودمان، بلكه پول صدها كار واجب و نان شب خانواده را براي تهيه و يا خريد مواد آتشزا و ترقه هزينه كنيم تا بهانهاي شود و از روي جهالت يا تحريك و وسوسه و يا دلخوري و دشمني آن ترقه را توي كلاس مدرسه منفجر كنيم تا دست يك انسان بيگناه و دختربچهاي كه هزاران آرزو و اميد براي آينده در دل خود ميپروراند، قطع شود و جان چند تن ديگر هم به خطر بيفتد.
كجاي اين كار ابلهانه، رنگ شادي و هيجان و افتخار دارد!؟ و كدام ضمير باوجداني براي چنين عمل خجالتآوري توجيه و دليل ميآورد!؟
احتمالاً كمتر نوجوان و فرد بيتعهد و سربههوايي چشمش به اين يادداشت و مطلب بيفتد تا بلكه اگر شده اندكي عذاب وجدان بگيرد، اما اين ما بزرگترها هستيم كه همواره خود را از مسئوليت مبري ندانيم و در محيط مدرسه، محل كار و جمع خانواده و در هر فرصتي كه با يك يا چند نوجوان و جوان روبهرو هستيم، توصيه كنيم و خواهش داشته باشيم كه اگر سوداي چهارشنبهسوري و راه و رسم آييني قديمي داريم، اين نيست كه آسايش ديگران را بهم بريزيم و با ايجاد انفجار و آتش خودمان را به ديگران نشان دهيم.
كودكان و نوجوانان ما بدانند شادي و نشاط و هيجان و بازيهاي دستهجمعي و انفرادي نبايد به قيمت نگراني و ناراحتي ورنج كس ديگري تمام شود. آيا كودكي اجازه دارد در حريم خانه و محدوده حياط و در محل زندگي خود ترقه بيندازد و اعضاي كوچك يا بزرگ خانواده خويش را بترساند و بيازارد!؟ آيا هيچ برادر و يا خواهر عاقل و دلسوز چنين رفتار غلطي را در حق خوديهاي خود روا دارد! اگر همين اجازه يا وجدان غلطي را براي خومان نداريم، چرا بايد مرگ را براي همسايه خود بخواهيم و آرزو كنيم!؟
البته در اين نوشتار قصد نداريم كتاب تاريخ فرهنگ ايرانزمين را ورق بزنيم يا اينكه به ظن برخيها نبش قبر كنيم كه چهارشنبهسوري چيست؟! و چگونه بوده و با چه انگيزه و باوري در نزد ايرانيان باستان برگزار ميشده است. تا همين قدر بدانيم كه اين چهارشنبهسوريها آن نيست كه بوده و بايد باشد و اگر چهارشنبهسوري همين است كه نباشد بهتر و چنانچه برچيده شود خدمت بزرگي در حق مردم و اين ملت بزرگ و سربلند خواهد بود!؟
|