«استفاده از ضايعات مرغ در توليد سوسيس و كالباس ممنوع شد.» اين تيتر يكي از روزنامههاي سراسري كشور در روز چهارشنبه 26 شهريورماه در نيمصفحه اول است.
بسياري از تيترهاي خبري نيازي به هيچ توضيح و اطلاعات اضافي ندارد، به مانند يك عكس خبري كه در رسانههاي گوناگون جهان بدون هيچ زيرنويس و تنها با جمله بدون شرح، استفادههاي فراوان دارد.
نخستين برداشت و استنباط ذهني از تيتر خبر استفاده از ضايعات مرغ در توليد سوسيس و كالباس ممنوع شد، اين است كه در واقع استفاده از چنين ضايعات و مواد چندشآور در كارخانجات فراوردههاي گوشتي آزاد بوده است و به قول اغلب همكاران كه چنين تيتري را ملاحظه كردهاند، (چه به خوردمان ميدادند و خبر نداشتيم و يا چه به خوردمان ميدهند و خبر نداريم).
ممنوعيت استفاده از ضايعات گوشتي در كارخانجات سوسيس و كالباس از سوي رئيس سازمان غذا و داروي كشور اعلام شده است با اين توضيح كه با ابلاغ بخشنامه به كارخانجات فراوردههاي گوشتي در سراسر كشور از نيمه دوم سال جاري ملزم به رعايت آن شدهاند و جالب است بدانيم مديرعامل شركت تعاوني توليدكنندگان فراوردههاي گوشتي نيز ساعتي بعد با اطلاع از موضوع چنين امري را امكانپذير ندانسته و گفته است، حذف خمير مرغ از توليدات سوسيس و كالباس غيرممكن است.
امكان دارد مديرعامل شركت تعاوني توليدكنندگان فراوردههاي گوشتي براي حرف خود كه نميتوان خمير مرغ را از چرخه توليد سوسيس و كالباس حذف كرد، هزار دليل بياورد. از دلايل فني و تخصصي گرفته تا صرفه اقتصادي، استفاده از مواد نگهدارنده در اينگونه فراوردههاي گوشتي و دلايل ديگر، اما جاي اين سؤال بزرگ براي خوانندگان چنين خبر مهم و ميليونها هموطن بيخبر كه تنها گناهشان اعتماد به مسئولان نظارتي و مديران كارخانجات توليدي است، باقي است كه اين چه ماده خوراكي و فراورده پرمصرف است كه حتماً بايد با ضايعات مرغ و احشام كه بدون استثنا تمام خانوادهها هنگام پاك كردن مرغ آنها را درون سطل زباله ميريزند، توليد شود.
آيا با قسمتهاي سالم و خوردني مرغ نميشود سوسيس و كالباس سالم توليد كرد؟ آيا در تمام دنيا و كارخانجات معتبر دنيا هم به همينگونه است و يا فقط در كشور خودمان با جان و سلامت و اعتماد مردم چنين برخورد ميشود.
در كشور ما كه خوشبختانه همهگونه امكانات و نعمتها براي توليد و فراوري و تبديل محصولي به محصولي ديگر وجود دارد و از سويي ديگر با علم بر اينكه استفاده مردم از هرگونه محصول توليد داخلي ميتواند موجب پيشرفت در درجه اول اقتصادي و به دنبال آن پيشرفتهاي اجتماعي باشد، چرا بايد جامعه را نسبت به خودمان و توليدات داخلي خودمان بدبين و بياعتماد كنيم؟ آنچه وجداني است كه براي سودجويي بيشتر داخل ادويه خوراكي پودر استخوان داخل ميكند؟، آن چه انسانيتي است كه گندم نشان دهي و جو به مردم بفروشي؟، آن چه وطنپرستي است كه بدون اعتنا به جان و سرنوشت هموطن خود جسن و قطعات بنجل و بيكيفيت در خودرو، لوازم خانه و ماشينآلات كارخانجات به كار ببري و قيمت آن را چند برابر هم محاسبه كني؟ چرا فضاي مسمومي ايجاد ميكنيم كه خودمان و نسلهايمان هم در آن فضا نفس ميكشيم؟ چرا بايد حتماً قانون، نظارت و زور باشد تا به خودمان بياييم؟ پس وجدان انساني، وجدان اجتماعي، وجدان كار و توليد چه معنايي دارد؟
|