رضایتمندی عمومی با جهتگیری برنامهها و عملکرد دستگاههای حاکمیتی و دولتی رابطه مستقیمی دارد. به طبع هرچه برنامهها قدرت پاسخ بیشتری به مطالبات حقه مردم داشته باشد جامعه با امیدواری بیشتری به آینده با دولتمردان همراه خواهد شد.
اما تنها وجود برنامه و صحت جهتگیریها نمیتواند دربردارنده سعادت و رضایت عمومی باشد. اگر نیروهای کلان و تصمیمساز دولت به اندازه روزها و ساعتها وقت صرف نگارش برنامه و اولویتسنجیها کنند مادامی که با عمل توام نباشد هیچ نتیجهای نخواهد داشت و تنها به حجم توقعات میافزاید.
در واقع دولت برای ایجاد رضایتمندی و افزایش همراهی عمومی با سیاستها نیاز به مدیران و کارشناسان همراه، توجیه و مسلط به سیاستها دارد که توان همراهی با گامهای تحول خواهانه را داشته باشند.
در یک دوره گذشته یکی از بزرگترین آسیبها از این ناحیه به دولت حسن روحانی وارد شده است. در ابتدای کار دولت، علیرغم ضرورت و توقع عمومی، تغییر نیروهای ناهمخوان و تجربه شده با احتیاط و کندی خستهکنندهای اعمال شد که البته بیشترین نشانه آن در روزهای انتخابات و کار سخت دولت برای رأیآوری مجدد عیان شد.
در واقع اثر پنهان ابقای نیروهای ناهمراه و ناکارآمد در بدنه دولت خسارتی اساسی به رضایت عمومی وارد کرد که البته در دور دوم دولت علیرغم برخی تغییرات همچنان مداوا نشده است.
نتیجه اینکه دولت تدبیروامید، در کادرسازی و چیدمان بدنه همراه با خود آنقدر تعلل و احتیاط نابجا بخرج داد- که برگرفته از رفتار صوفیانه و البته گاه معاملاگرای برخی دولتیها است- که کبریتی به اعتراض و انتقادات مردم تحت فشار شد.
در اعتراضات کمتر از یک ماه گذشته، آنچه که بیشتر از مشکلات اقتصادی و زمزمه گرانیها موجب طاق شدن صبر مردم شد ایستایی و احساس ناهمراهی و بی حسی از سوی برخی مدیران بود.
در واقع به مظان مردم عصبانی، درک نشدن شرایط سخت معیشتی خود در مقابل زندگی دست نخورده مدیران و احساس نداشتن پیشرفت در امور بود. همدان و شهرهای استان که درگیر این حوادث بودند نیز جدای از مسائل نبوده است.
مردم و حتی مدیریت ارشد استان در حالی معترض بودند که برخی مدیران حقوقبگیر حتی در دفاع از درختی که زیر سایه آن نشستهاند زبان الکنی دارند و خساست در بیان گرفتهاند!
بارها و بارها در این ستون تذکر داده شد که نادیده انگاری افکار عمومی و یک طرفه به قاضی رفتن، زمینه رضایت عمومی را فراهم نکرده بلکه تراکمی خطرناک از اعتراضات را ایجاد میکند که در حوادث گذشته دیده شد.
از اینرو باید از مسئولان و مدیران استان پرسید که آیا زمان تکان دادن به خود برای خدمت به مردم نیامده است؟! آیا دلیلی رساتر و روشنتر از اعتراضات برای کافی نبودن اقدامات برای رفاه و آسایش مردم میخواهید؟!
آیا پرهیز برخی مدیران همدان از مواجهه با رسانهها، معنایی جزء دست خالی در اقدامات و واهمه از قضاوت از سوی افکار عمومی را دارد؟!
مردم پای انقلاب خود ایستاده و این وفاداری را بارها و بارها در جبهه و میدان های مختلف نشان داده و حتی بار این نظام را بیشتر از برخی مدیران به دوش کشیدهاند. اما این به معنای امضای چک سفید به مدیران هیچ جناحی نبوده و این هشدار را مردم همدان در انتخابات گذشته اعلام کردند.
همدانیها علیرغم بازیگوشی و رندی برخی سیاست بازان و معرکه جویان، اهل افراط در سیاست نبوده و همواره جو عمومی نیز نشاندهنده اولویتهای جامعه همدانی بوده است.
انتظار میرفت که پیام رأی غالب استان در انتخابات ریاستجمهوری گذشته برای تصمیمگیران دولت، سپس مدیریت ارشد استان و مسئولان دستگاهها هوشیارانه دریافت میشد و دچار سطحینگریهای سیاسی و جناحی نمیشدند.
بیتوجهی به این دست پیامها منتج به حوادث اخیری شد که در شهرهای استان روی داد که البته نباید خیال راحتی از آن داشت. اکنون که در آستانه سالگرد انقلاب 57 قرار داریم فرصت مناسبی برای مدیران و دستگاههای استان وجود دارد که صادقانه دستاوردها و عملکرد خود را به مردم گزارش دهند. اگر هم کم و کاستی وجود دارد از نخبگان و دلسوزان استان استمداد همفکری کنند و برای بقای مدیریت آه و ناله مردم را به جان نخرند.
|