ظرفیتهای انسانی سرمایههای بیبدیل یا بهعبارتی داراییهای جامعه از شایستگیها، دانشها و ویژگیهای فردی و اجتماعی محسوب میشوند که با بهرهگیری هدفمند از توان علمی، فرهنگی و مدیریتی آنها میتوان روند توسعه مبتنی بر عدالت و رفاه اجتماعی را شتاب داده و از هرز رفتن امکانات و همچنین آزمون خطاها جلوگیری کرد.
به واقع سرمایه انسانی ضرورت جامعه امروز در کنار دیگر سرمایهها مثل سرمایههای اقتصادی و اجتماعی است که در بیانیه گام دوم انقلاب مقام معظم رهبری بهویژه درباره بهرهگیری از ظرفیت جوانان بر آن تأکید شده است.
اگر چه در ۴ دهه گذشته از انقلاب اسلامی در کمتر مواردی از جمله کرسیهای نمایندگی مجلس شاهد بهرهگیری از ظرفیتهای انسانی بومی در عرصههای تصمیمسازی استان بودهایم اما باید اذعان داشت در پستهای مهم مدیریتی عالی و میانی در استان کمتر شاهد این اتفاق بودهایم.
روی این اندک نوشتار، خودی و غیرخودی جلوه دادن ظرفیتهای انسانی استان و تفکیک و تمایز بین نیروهای بومی و غیربومی «دلسوز» برای استان نیست بلکه غفلت از ظرفیتهای بومی است که میتوانند چرخ توسعه را با دلسوزی و عِرق بالاتری شتاب دهند که تاکنون استان نتوانسته یا نگذاشتهاند از این ظرفیتها بهره ببرد.
به اعتقاد صاحبنظران، نبود اتفاقنظر بین کنشگران سیاسی و اجتماعی و عملکرد جزیرهای احزاب و گروهها و تشکلهای تأثیرگذار از جمله مهمترین علل مغفول ماندن ظرفیتهای انسانی و اجتماعی بومی استان بوده است که این غفلت زمینهساز خروج نیروهای بومی و بهعبارتی فرار مغزهای خلاق استان شده است.
اینکه نماینده ولی فقیه در استان بهعنوان یکی از این ظرفیتهای ارزنده و دلسوز در روزهای اخیر در جلسهای گفته اند «در شأن همدان نیست که برخی سخنان را بشنود و استان نباید با این ظرفیت و عظمت در سطح ملی ضعف داشته باشد» یا اینکه میگویند «انتخاب مدیران کارآمد مصداق امر بهمعروف است» بهنوعی مبین نوعی غفلت از ظرفیتهای انسانی و سرمایههای اجتماعی موجود استان محسوب میگردد.
بیتردید غفلت از این ظرفیتها چه در گذشته و چه در حال، استان را با خسران مواجه کرده است و اگر میبینیم استان با همه سبقه تاریخی و فرهنگی، هنوز با جایگاه واقعی خودش فاصله دارد و اگر در روزهای اخیر شاهد اعطای نشان ویژه شهروندی به یکی از ظرفیتهای انسانی استان به پاس خدمات ارزندهاش در استان همجوار هستیم و اگر امروز برخی مدیران غیربومی ناکارآمد در گرو انفعال افراد، احزاب و گروههای تأثیرگذار، کارشناسان کاربلد و ارزشی سازمانها را قلع و قمع کرده و با دامن زدن به فرهنگ چاپلوسی و انشقاق در بین نیروها همچنان درحال جولان دادن در اریکه قدرت، بهره بردن از امکانات دولتی و سکو قرار دادن استان برای پرتاب خویش هستند، ناشی از غفلت از ظرفیتهای انسانی بومی پیدا و پنهان استان است که ضروری است با تغییر نگاه فرهنگی و سیاسی زمینهساز بهرهمندی استان از نیروهای خلاق، متفکر و شایسته خویش را فراهم آورده تا بتوان چرخ کند توسعه را شتاب داد و سهم از دست رفته استان از منابع ملی را محقق ساخت.
گذشته نهچندان دور استان نشان میدهد چهرههای بومی تأثیرگذاری در عرصههای مختلف مدیریتی منشأ خیر و خدمت بودهاند که بهدلیل برخی نامهربانیها و کجسلیقگیها و نبود همیّت لازم در تشکلهای مختلف بار سفر را از استان بسته و در دیگر نقاط کشور اثرگذاریهای خوبی داشتهاند که میطلبد فعالان و دلسوزان استان با خرد جمعی و بهدور از تعصبها و نگاههای صرف سیاسی و جناحی و حتی مذهبی در جهت بومیسازی بدنه مدیریتی استان همت گمارند و بهعبارتی مصداق این فرموده حضرت حافظ نباشیم که گفت: «سالها دل طلب جام جم از ما میکرد / آن که خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد».
|