این روزها کافی است فرصتی دست بدهد تا در تاکسی، صف نانوایی، اتاقهای انتظار پزشکان، صفهای مرغ، روغن و شکر با بغل دستی، پشت سری و یا نفر جلویی همصحبت شوید تا گلایه هایشان از جوان تا پیر را بشنوید و به جامعهای فکر کنید که روزبهروز غرغروتر و نقزنتر میشود و درنهایت به چراهای بیجوابی برسید که هر روز در فکر و ذهن هزاران آدم این شهر میچرخد.
بیشتر آنها از دولت و مسئولان اجرایی استان شاکی هستند و فریادهایشان از سر گرانی، بیکاری، عملکرد ضعیف و مدیریت غلط در تامین مایحتاج مردم درسطح کشور و استان بلند است، به باور آنها حقشان خورده شده، به خیال خودشان لیاقتشان نیست همدان استانی که به تاریخ و فرهنگ شهره بوده و هست در این موقعیت اقتصادی، سیاسی و اجتماعی گیر کرده باشد.از همینرو حالا که آغاز سالی جدید است و چیزی نیز به روی کار آمدن افرادی تازهنفس در پستها و مسئولیتهای اجرایی باقی نمانده، مردم شهر از خواستهها و دغدغههایشان به همدانپیام گفتند.
زندگی تیغ قشنگی است که به آن دلبستهام
رضا 35 ساله و مجرد است، او به خبرنگار ما میگوید که شرایط کنونی جامعه بهقدری افسردهاش کرده که نه از مسئولی انتظار دارد به داد کسی برسد و نه حتی در زندگی شخصی خودش برنامه و هدفی برای آینده دارد.
او معتقد است نو شدن امسال و پارسال و سال آینده برای افرادی است که انگیزه رشد و موفقیت دارند اما وقتی ما در جایی زندگی میکنیم که موفقیت یعنی گرفتن دوتا مرغ بیشتر در صفی چند ساعته، پس خیلی نمیتوان به آینده خوشبین بود، به همین خاطر زندگی تیغ قشنگی است که به آن دلبستهام و منتظر گذران روزهایم هستم.
این درد مشترک همگانی حل میشود
میترا زنی 45 ساله و مادر 3 فرزند است، به عقیده او مهمترین چیزی که باید درحالحاضر اتفاق بیفتد مهار کرونا است، اگرچه معیشت و اقتصاد هم گره کور این روزهای مردم است، اما سلامتی به باور او اهمیت بالاتری دارد.
او میگوید: اینکه در شرایط بحران و سختی انگشت اتهام را به سوی مردم بچرخانیم راه فراری است از مسئولیتی که به دوش مدیران اجرایی است.
در بحث کرونا هم وقتی با بهبه و چهچه از ورود هزاران گردشگر به همدان میگوییم، یعنی تدبیر و مدیریتی برای جلوگیری از ورود و پیک جدید بیماری در این استان شکل نگرفته، پس اتفاقا اصل ماجرا مسئولان و تصمیماتشان است نه نحوه رفتار مردم؛ چون اگر محدودیت سال گذشته اجرا میشد، امروز همدان دوباره نارنجی نبود و مرگها آغاز نشده بود. به همین دلیل تا نگاه همگانی به این درد کرونا نباشد هیچ گرهای از مشکلات اقتصادی ناشی از آن و یا هر چیز دیگری باز نخواهد شد.
تو فکر یک سقفم!
مرتضی مردی 34 ساله است که بهتازگی ازدواج کرده و بنابر گفته خودش دلیل ازدواجش در این سن مهیا نبودن شرایط برای آغاز زندگی مشترک و مسئولیتهای تأهل بوده است.
او میگوید: برایش داشتن یک خانه حتی در متراژ پایین یک دغدغه اصلی است، اما مشکل خرید یا اجاره مسکن بهعنوان سدی سیمانی در راه ازدواج، با شرایط موجود دستبهدست هم داده تا جوانان را از ازدواج گریزان کند.
به گفته او، تسهیلات مسکن، ازدواج، کمکمعیشت و... بهتنهایی نمیتواند وضعیت را بهتر کند زیرا با وجود طرحهای تسهیلاتی، همچنان گروهی هستند که توان بازپرداخت این وامها را ندارند از طرفی اگر قیمت تمامشده مسکن کم و خانه هم ارزان شود اما آیا این معضل بزرگ اجتماعی راهحل معقولی دارد؟ متأسفانه مسئولان ارشد استان در بحث تأمین مسکن جوانان همدان کملطفیهایی داشتند که حتی به ضرر پروژههای عمرانی هم تمام شده است، درحالیکه سایر استانها بهراحتی با گرفتن اعتباراتی خاص در این زمینه بهخوبی عمل کردهاند.
سالی که نکوست از کجایش پیداست؟
حاج میرزاحسن یکی از آن کسبههای قدیمی در بازار همدان است که چندان امیدی به بهتر شدن وضعیت و شرایط ندارد، به همین دلیل هم معتقد است هر خواسته و توقعی از مسئول و مدیر گرفته تا رئیس و وزیر در زمانهای که فردا رنگ عوض میکند بیفایده است.او میگوید: 72 سال از خدا عمر گرفته و در این مدت هر روز سفره مردم را کوچکتر دیده است. به باور حاج میرزاحسن تا وقتی مسئولانی روی کار میآیند که به فکر عمو و عموزادههایشان هستند تا زندگی مردم، پس خیلی نمیتوان انتظار معجزه داشت.
او ادامه میدهد: از قدیم گفتهاند سالی که نکوست از بهارش پیداست، اما وقتی مردم گرسنهاند، کار ندارند، پول نیست، قیمتها هر روز بالاتر میرود، پس این سال هیچ چیزش پیدا نیست.
صفهای طولانی تأمین مایحتاج بهویژه صف مرغ خیابان اکباتان که محل رفتوآمد روزانه این پیر بازاری است، زشتترین صحنههای خاطره او از سال گذشته است و میگوید: تو را به خدا به داد این مردم برسید، وقتی گوشت و مرغ کیلوکیلو برای آقایان پیشکش فرستاده میشود به وا... نه مسئول نه مدیرکل، هیچ کدام نمیداند مرغ کیلویی 30 هزار تومان چه کابوسی است برای یک خانواده که به زور روزی خود را تأمین میکند.
برسان سلام ما را!
مهدی جوانی 22 ساله است که میگوید: بهخاطر شهریه عطای دانشگاه را به لقای آن بخشیده و تصمیم گرفته که خواننده رپ شود و قصد مهاجرت دارد، زیرا فکر میکند همدان یک شهر بسته است که عقاید و تفکراتی شبیه به او پذیرفته نمیشود، حتی پایتخت را هم قبول ندارد و یک ضرب به رفتن فکر میکند.
او میافزاید: من و امثال من دیگر نه خواسته و نه توقعی از کسی داریم که بخواهیم برایمان کاری انجام دهند حالا استاندار باشد یا فرماندار، مدیرکل باشد یا کارخانهدار، بهحال ما فرقی ندارد فقط به همگی برسان سلام ما را!
مشترک موردنظر در دسترس نیست
یلدا فارغالتحصیل رشته پزشکی است که برای گرفتن تخصص اقدام کرده و با تمام کم و کسریهایی که به گفته خودش انگیزه را از او میدزدد، قصد دارد به روزهای روشن برسد.
او میگوید: کرونا و شرایط سختی که با حضورش در بیمارستان تجربه کرده است، برایش درسهای زیادی داشته که به او یاد داده میتوان در بحرانها هم به فکر آینده و ساختن آن بود.
با اینکه بهعنوان یک زن حاذق در اجتماع شناخته میشود اما او نیز چندان شرایط موجود را دلچسب نمیداند و بر این تفکر تأکید دارد که از ماست که بر ماست!
یلدا از روزهایی میگوید که در بیمارستان شاهد مرگهای کرونایی بوده و کاری از دستش برنمیآمده جز نفرین بر آدمهایی که با تصمیمات نا بهجا با جان و سلامت مردم بازی کردهاند.
او میگوید: با اتفاقاتی که در نوروز امسال افتاد منتظر روزهایی باشید که باز موج مرگبار کرونا بر سر همدان خراب شود و باز هم تنها مقصر ماجرا مردم شوند که سهلانگارند! اما رئیس و مدیری که تصمیمات بدون فکر میگیرند سهلانگار نیستند، مدیرانی که با ذوق از پر بودن هتلها و مسافرخانهها در همدان آمار میدهند و کیف میکنند که فلان تعداد بازدید از استان شده سهلانگار نیستند؟ متأسفانه افرادی که باید این سنگ به چاه انداخته توسط نادانان را بیرون بکشند در دسترس نیستند و تمام وقت و زمانشان در جلساتی میگذرد که با شعارها به پایان میرسد.
یلدا امیدوار است در سال جدید مردم و معضلاتی که این روزها زندگی بر سر آنها خراب کرده است، بیشتر به چشم مسئولان بیاید و درواقع مدیران برای مشکلات سلامت، مسکن، اعتیاد، بیکاری، بازنشستگان، پرستاران و... چارهای بیندیشند.
|