کرونـا مرثیهای برای سلامتی
در آغاز شیوع همه ترسیدند، نگران بودند و از اینکه بلا به جانشان بیفتد واهمه داشتند، حتی اگر کسی هم مبتلا بود خود را از نگاه باقی افراد پنهان میکرد که مبادا برچسب کرونایی بخورد و از او فاصله بگیرند.
روزهایی که هنوز عمر کرونا به چندماه هم نرسیده بود، مرگها این ترس را دوچندان کرد و کمپینها شعارهایشان با هشتگهای مختلف فضای مجازی را پُر کرد، که ای داد و بیداد کسی به فکر مردم و سلامتی نیست و هرچه زودتر باید جلوی ترددها، شلوغیها و جمعیتهای بالا که منشأ شیوع هستند، گرفته شود.
مردم حتی از رفتن به محل کار خود که معاش و روزیشان به آن گره خورده بود واهمه داشتند، از فرستادن فرزندانشان به مدرسه، استفاده از وسایل حملونقل عمومی، خرید نان، میزبان و میهمان بودن، همهوهمه برایشان مترادف بود با کرونا، مرگ و نابودی!
حالا اما انگار با بزرگ شدن و قد کشیدن کرونا ترسها و نگرانیها کوچک و کوچکتر شده و مردم به قول ما همدانیها آس آمدهاند که تفریح و سرگرمیهای چندساعته و چندروزه برایشان مهمتر از جان شده است.
نوروز امسال و آماری که از مسافران و گردشگران با خود بههمراه آورد، نشان داد که دیگر کرونا بخشی از زندگی عادی و روال در بین جامعه شده و مهم نیست چقدر جریمه شوند و یا چه میزان هزینه برای بهقول خودشان عوض شدن آبوهوای سرشان بدهند، حالا چه هزینه مالی و مادی و چه هزینهای که به قیمت جان تمام شود. برای همین در مقابل انتقادها با جملاتی مانند ای بابا مگر چقدر زندهایم؟ پارسال چه شد؟ علی انصاریان کجا رفت؟ زندگی ارزشش را ندارد که افسرده شویم و... که این روزها زیاد به گوش همه ما رسیده است، رفتارهایشان را توجیه میکنند.
همه به امید بهاری سرسبز و زیبا بیرون زدند و حصار شکستند که بتوانند زندگی را با رنگوبویی جدید ادامه دهند، دریغ از اینکه بهار 1400 نهتنها سبز نشد بلکه تمام نقاط استان را قرمز و نارنجی کرد؛ هرچند همه ما اذعان داریم که این تغییر رنگ، محصول بیتفاوتی خود ما و البته مدیریت یکبام و دوهوای مسئولان در کنترل این بیماری بهویژه در ایامی است که بهنظر میرسید باید به گونهای عمل میشد که اختیار را از عموم سلب و اجبار را در اولویت برنامهها برای حفظ سلامتی مردم قرار میداد، با اینحال همچنان درد کرونا، دردناکترین بیماری این روزهاست.
رسانهها خواهش کردند، نوشتند، حتی قهر کردند؛ اما گوشی شنوا نبود و درنهایت کار را به اینجا رساند که اعتراف کنیم سلامت را نمیتوان با تقاضا و خواهش اولویت قرار داد.
شهرها یکی پس از دیگری همانند ما که قول داده بودیم کادر درمان را همراهی کنیم، رنگ عوض کردند. مسئولان در استان نیز مدام فرصت چندینساعته به مسافران میدادند تا شاید راه رفته را زودتر از موعد مقرر بازگردند اما دیر شده بود و حالا همدان هم مانند دیگر نقاط کشور تغییر رنگ داده و مسافران نوروزی کاری کردند کارستان و در یک چشم بر هم زدن، چنان نقشی به یادگار از نوروز 1400 بر تن همدان گذاشتند که جز دو رنگ نارنجی و زرد چیزی بهدنبال ندارد.
در همین راستا یک جامعهشناس گفت: همواره باید پذیرفت که عادیانگاری مسائلی مانند کرونا با خطرات و پیامدهایی همراه است که از جمله آنها افزایش میزان مرگومیر ناشی از آن است. برای مثال اگر در آغاز شیوع، روزانه سیوچند نفر بر اثر ابتلا جان خود را از دست میدادند، این عدد در مقاطعی از ۴۰۰ نفر فراتر رفت و این حاکی از عادیانگاری مسأله مخاطرهآمیزی چون کرونا است.
شقایق رهرو، تغییر دستورات و پروتکلهای بهداشتی ستاد مبارزه با کرونا را از مهمترین دلایل برای بیاهمیت شدن کرونا در نگاه عامه مردم دانست و گفت: نوروز امسال ثابت کرد که بسیاری از خانوادهها که خود یا آشنایانشان مکانی برای اقامت در شهری دیگر داشتند با اعلام منع سفر تنها به شهرهای قرمز و نارنجی بار سفر بستند و راهی جادهها شدند، از طرفی اعلام شد که سفر ریسک ابتلا دارد و این ضدونقیضها اعتماد را از مردم ربود تا جایی که اکنون کمتر هستند افرادی که مصوبات ستاد کرونا را جدی بگیرند، برگزاری مراسمات و سفر، میهمانی دادن و میهمانی رفتن، بازگشاییها و ... هم مزید بر همین علت شد تا کرونا زیرپوستی جان بگیرد.
وی افزود: بر همین اساس اعلام وضعیتهای مقطعی دردی را از جامعه دوا نمیکند و باید دانست انتشار اینگونه پیامها در سهلانگاری و کمرنگ شدن میزان رعایت نکات در بین مردم هم تأثیر دارد؛ زیرا بهنوعی زمینههای بیاعتمادی به اخبار منتقل شده را با خود بههمراه خواهد داشت.
وی با بیان اینکه معیشت و اقتصاد از یکسو، وضعیت کرونا و قرنطینگی هم از سوی دیگر سبب شده مردم بهلحاظ روحی و روانی خسته شوند و نیازمند تنوعی باشند، عنوان کرد: در این وانفسا سردرگمی را هم اضافه کنید زیرا به واقع مردم در میان اینهمه تغییرات لحظهای در دستورالعملهای ستاد کرونا گیج شدهاند، این درحالی است که در شرایط بحران مردم به پیامهایی باور میکنند که دارای قطعیت و ثبات باشد و پیامهایی که نوسان بالایی دارد، نمیتواند جلب اعتماد عمومی داشته باشد، در نتیجه مردم به رفتارهای خودسرانه و حتی بیمهابا روی میآورند.
|