■ رحلت پیامبر مهربانی محمد(ص)، امام مجتبی(ع) امام دوم شیعیان و حضرت امام رضا(ع) تسلیت باد
تربیت کودک در محضر خاتمالانبیاء
بیستوهشتمین روز از ماه صفر مصادف است با رحلت پیامبر عظیمالشأن اسلام حضرت محمد(ص). شخصیت والای رسول مهربانیها یک شخصیت همهجانبه و کامل است؛ بنابراین از زوایای گوناگونی میشود به حیات بابرکت ایشان نظر افکند و چراغی از سیره نورانی ایشان فراروی زندگی خود برافروخت. بهمناسبت رحلت ایشان فرصت را غنیمت شمرده و قطرهای از دریای عظمت ایشان را بهقدر توان میچشیم.
شخصیت پیامبر(ص) نمونهای برای یک روزگار، یک نسل، یک ملت، یک مذهب و یک مکان خاص نیست، بلکه یک سمبل جهانی و همیشگی برای تمام مردم در همه زمانه است. یکی از زمینههای الگو بودن رسول گرامی اسلام در ارتباط با کودکان و رفتار مناسب با آنهاست. بدون تردید سنین کودکی از دورههای بااهمیت زندگی است که رفتارهای دیگران بهویژه والدین میتواند اثر خیلی مهمی در شکلگیری شخصیت کودکان داشته باشد.
پیامبر(ص) نسبت به تمام کودکان، خواه فرزندان خود و یا اطفال دیگران محبت مخصوص داشت، از اینرو، درباره آن حضرت نوشتهاند که: «وَ التَّلَطُّفُ مِنْ عادَهِ الرَّسُولُ» یعنی: «مهربانی درباره کودکان از شیوههای مخصوص پیامبر(ص) بوده است». یکی از اساسیترین عوامل ایجاد شخصیت در کودک حسن معاشرت و رفتار نیکو با اوست، که رسول خدا(ص) در یک عبارت بسیار کوتاه بیان فرموده و آشکارا اجرای آن را به پیروانش دستور داده است: به فرزندان خود احترام گذارید و با آداب و روش پسندیده با آنها رفتار کنید.
بنابراین، کسانی که میخواهند فرزند باشخصیت داشته باشند باید حتماً با آموزش پسندیده آنها را راهنمایی کنند، و از رفتار زشت و ناپسند و توهینآمیز بپرهیزند؛ زیرا با روش ناپسند هرگز نمیتوان فرزندان ارزنده و باشخصیتی تربیت کرد. یکی دیگر از راههای شخصیت دادن به کودکان آشنا ساختن فرزندان بهویژه پسران با سختیهاست تا بتوانند در آینده با مشکلات مبارزه کنند، زیرا کودکان باید عملاً درک کنند که به دست آوردن هر چیزی نیاز به کوشش و زحمت دارد و اگر کودکی با مشکلات و سختیها آشنا نباشد، در آینده در برابر ملایمات گوناگون زندگی ناراحت و درنهایت سرخورده خواهد شد.
رسول خدا(ص) در همین راستا 4 نکته را یادآور میشود:
1- آنچه را که کودک در توان خود داشته و انجام داده است از او قبول کنند.
2- آنچه را که انجام آن برای کودک سنگین و طاقتفرساست از او نخواهند.
3- او را به گناه و سرکشی وادار نکنند.
4- به او دروغ نگویند و در برابر او مرتکب اعمال احمقانه نشوند.
هریک از سفارشهای پیامبر اکرم(ص) نقش بسیار مهمی در تربیت صحیح کودک دارد، مثلاً درباره سفارش نخست، معیار پذیرش کارهای کودک از سوی والدین تلاش او باشد نهفقط درست انجام دادن کار. این نکته خیلی مهمی است و چهبسا گاهی اوقات والدین با رفتار نادرست خود تلاشهای کودک خویش را نادیده گرفته و موجب تحقیر و سرخوردگی او شوند.
رسول خدا(ص) علاوهبر آنچه درباره پرورش کودکان و شخصیت دادن بدانان برای پیروان خود فرموده، تمام نکات را نیز خود انجام داده است. یکی از شیوههای آن حضرت این بود که برای کارهای کودکان ارزش قائل بود. یکی از شیوههایی که رسول گرامی اسلام بدینوسیله برای کودکان شخصیتی قائل میشد، این بود که گاهی به احترام کودک خود، سجده نماز را طولانی میکرد و یا برای احترام به کودک مردم، نماز را با سرعت پایان میداد و در هرصورت به کودکان احترام میگذاشت و عملاً به مردم درس پرورش شخصیت کودکان را میآموخت.
* منابع:
بحارالانوار، مجلسی
محجه البیضاء، فیض کاشانی
کودکی پیامبر و رفتار پیامبر با کودکان، بیستونی
یاریرسانی در مکتب رضوی
ربنا بر برخی روایات شهادت امام رضا(ع) در واپسین روزهای ماه صفر اتفاق افتاد. به همین مناسبت در این مجال مختصر میکوشیم گوشهای از حیات مبارک هشتمین اختر تابناک سپهر ولایت و امامت را بازگو نماییم و از خرمن سیره اخلاقی آن پیشوای راستین بهقدر طاقت بهرهای کسب نماییم.
در این مطلب تردیدی وجود ندارد که یکی از سجایای اخلاقی اجتماعی کمک کردن به نیازمندان جامعه است. دلایل مختلفی سبب میشود که برخی افراد از موقعیت مالی مناسبی برخوردار باشند و سایرین بهره اقتصادی کافی نداشته و گاه این وضعیت چنان میشود که زندگی شخص به دشواری سپری میشود. حال در این شرایط وظیفه دیگر افراد جامعه چیست؟ آیا چنین است که اهتمام هرکسی فقط در برآوردن نیازهای خود و خانواده خویش باشد و از غم دیگران ناشاد نباشد؟
در کافی کلینی از یکی از یاران امام رضا(ع) روایتشده است که میگوید:
در محضر رضا(ع) نشسته بودم و جمع بسیاری از مردم نزد آن حضرت آمده و از حلال و حرام از آن بزرگوار پرسش میکردند، در این وقت مردی گندمگون و بلندقامت بیامد و سلام کرد و گفت: من مردی از دوستان شما و پدران و اجداد شما هستم که از سفر حج بازمیگردم و پولم گم شده و چیزی ندارم که به شهر و دیار خود بروم، اگر بتوانی مقداری به من بده تا به شهر خود برسم و پس از رسیدن به شهر خود آن را از طرف شما صدقه خواهم داد چون خود مستحق صدقه نیستم.
امام(ع) به او فرمود: بنشین خدایت رحمت کند، و رو به مردم کرده و به دنباله گفتوگوی خود با آنها ادامه داد تا وقتیکه یکییکی رفتند و جز من و سلیمان جعفری و خیثمه و آن مرد کسی نماند. آنگاه امام(ع) از ما اجازه گرفته و برخاست و به اندرون خانه رفت و پس از ساعتی پشت در اتاق آمد و دست خود را از بالای در بیرون آورده فرمود:
«... أَیْنَ الْخُرَاسَانِیُّ »؟ - مرد خراسانی کجاست؟
آن مرد برخاسته عرض کرد: من اینجایم! فرمود: این دویست دینار را بگیر و در خرج راه خود مصرف کن و صدقه هم نده و از اینجا برو که من تو را نبینم و تو هم مرا نبینی و پسازاین جریان بیرون آمد.
یکی از یاران عرض کرد: قربانت گردم! شما احسان و کرم کردی پس چرا روی خود را از این مرد پوشاندی؟ فرمود:
«... مَخَافَهَ أَنْ أَرَی ذُلَّ السُّؤَالِ فِی وَجْهِهِ لِقَضَائِی حَاجَتَهُ أَ مَا سَمِعْتَ حَدِیثَ رَسُولِ اللَّهِ صلیالله علیه و آله الْمُسْتَتِرُ بِالْحَسَنَهِ تَعْدِلُ سَبْعِینَ حِجَّهً وَ الْمُذِیعُ بِالسَّیِّئَهِ مَخْذُولٌ وَ الْمُسْتَتِرُ بِهَا مَغْفُورٌ لَهُ ...» از ترس آنکه خواری سؤال را - به خاطر قضای حاجتش - در چهرهی او مشاهده کنم مگر نشنیدهای که رسول خدا(ص) فرماید: کسی که کار نیک را پنهان دارد با هفتاد حج معادل است، و کسی که کار بدی را آشکار سازد خوار و زبون گردد، و گناه در پنهانی مستحق آمرزش است!
در رفتار امام رضا(ع) نکاتی درسآموز وجود دارد. نکته اول این است که در شرایط بد اقتصادی کافی نیست که فقط با محرومان و نیازمندان اعلام همدردی کنیم! شایسته و بلکه ضروری است در جهت رفع اندوه آنان اقدام عملی نماییم و دستان یاریگر خود را در جهت گره گشودن از مشکلات آنان دراز کنیم. نکته دوم توجه کردن به این مسأله مهم است که کرامت انسانهای نیازمند حتماً باید رعایت شود. مبادا در اثر کمک نمودن به آنان حرمت ایشان شکسته شده و آبروی آنان در معرض تهدید قرار گیرد. زدودن غم و ناراحتی از چهره انسانها لازم است که همراه با احترام و بزرگداشت ایشان باشد و جز خداوند کسی از این اقدام نیک باخبر نشود.
* منبع: مناقب ابن شهر آشوب
مسئولیت اجتماعی در کلام امام حسن(ع)
بنا بر برخی گزارشهای تاریخی، بیست و هشتمین روز از ماه صفر مصادف با شهادت سبط نبی گرامی اسلام حضرت امام حسن مجتبی(ع) است. امام حسن(ع) پس از شهادت پدر بزرگوارشان امیر مؤمنان علی(ع) رهبری جامعه اسلامی را بر عهده گرفت. در این فرصت کوتاه میکوشیم گوشهای از سیره بابرکت آن امام همام را بیان کنیم.
در این مطلب تردیدی وجود ندارد که یکی از جلوههای مسئولیت اجتماعی انسانها کمک نمودن به یکدیگر و اهتمام ورزیدن به نیازهای همنوعان است. امام حسن(ع) نسبت به این خصیصه اخلاقی عنایتی ویژه داشت و هماره در اندیشه رفع نیاز از آحاد جامعه بود. مردی خدمت امام حسن(ع) شرفیاب شد و عرض کردای فرزند امیرالمؤمنین! تو را قسم میدهم بهحق آن خداوندی که نعمت بسیار به شما کرامت فرموده به فریاد من برس و مرا از دشمن نجات بده، دشمنی که حرمت پیران را نگه ندارد و به کودکان و نوجوانان رحم نکند. امام(ع) در آن حال تکیه فرموده بود از جا برخاست و نشست فرمود: بگو دشمن توکیست تا از او دادخواهی کنم؟ آن شخص گفت: دشمن من فقر و پریشانی است. امام چند لحظه سر بر زیر افکند، سپس سر برداشت و خادم خویش را طلب نمود و فرمود آنچه مال و ثروت نزد تو موجود است حاضر کن. او پنج هزار درهم حاضر ساخت. فرمود: اینها را به این مرد بده و بعد او را قسم داد که هرگاه این دشمن بر تو رو آورد شکایتش را نزد من بیاور تا دفع شرش بنمایم.
آری! کمک نمودن به محرومان جامعه و تلاش برای زدودن غبار محرومیت و فقر وظیفهای است که متوجه همه انسانهاست و هرکسی بهقدر توان خود میتواند در این زمینه گام بردارد. روا نیست در جامعهای که برخی افراد از شدت نیاز و نداری در تأمین نیازهای اولیه زندگی خود شرمسار اهلوعیال خویش هستند، اما گروه دیگری به بهانههای مختلف از مسئولیت اجتماعی خود شانه خالی کرده و اهمیتی به نیازمندان ندهند. شکی نیست که مشکلات کنونی جامعه بسیار است و جز طبقه خاصی سایر افراد جامعه گرفتار سختیهای گوناگون هستند. اما مشکلات شدت و ضعف دارد و انصاف نیست به دلایل مختلف وظایف انسانی و اخلاقی خود در قبال همنوعان را فراموش کنیم و خود را از شیرینی رفع نیاز نیازمندان و نشاندن لبخند بر لبان آنان محروم نماییم.
* منابع: کلینی، الکافی
|