■ تجارب جهانی را در حفظ بافت تاریخی جدی بگیریم
در دهههای اخیر استفاده مناسب از نواحی قدیمی درون بافتهای شهری اهمیت بسیاری پیدا کرده است و بسیاری از این نواحی که غالبا در میانه شهرها هم قرار دارند، به دلیل قدمت در برگیرنده اماکن تاریخی هستند.
وظیفه حفاظت از سرمایههای تاریخی شهر بر عهده ارگانهای میراثفرهنگی و شهرداری است. بدون تردید بافت تاریخی سرمایهای است که در صورت اعمال برنامهریزی درست از سوی متولیان امور این منطقه با خانههای تاریخیاش میتواند به رونق صنعت گردشگری منجر شود.
اما این اتفاق خود به خود و بدون انجام اقدامات لازم صورت نمیگیرد و برای مدیریت ساختوساز در بافت تاریخی با حفظ جایگاه ابنیه تاریخی در همدان نیازمند بهره بردن از تجارب جهانی است.
شاید باور این مهم سخت باشد اما بهواقع داشتههای تاریخی ما در ایران غنیتر از داشتههای کشورهای غربی است اما تفاوت ما با آنها در این است که ما بهراحتی یک شبه تصمیم میگیریم یک مسیر تاریخی در هگمتانه را آسفالت کنیم و یا با بلدوزر خانههای قدیمی را در یک محله تاریخی با خاک یکسان کنیم.
حالا هم که بازار خریدوفروش مسکن متشنج شده است انگشت اتهام مدیران شهری برای مدیریت این بحران به سمت بافت تاریخی شهر نشانه رفته است. برای دستیابی به راهکارهای منطقی لازم است تجربه شهرهای موفق جهان را به صورت جدی مرور کنیم.
تغییر نگرش به بافتهای تاریخی و جذابیت روزافزون
تجربه موفق احیای شماری از محلههای تاریخی شهرها که در معرض تخریب و نوسازی قرار داشتند و اکنون به نقاطی زنده و پرشور و پویا تبدیل شدهاند، چشمانداز تازهای است در بهبود استانداردهای زندگی ، گردشگری و تسهیلات مرتبط با آنها.
تغییر نگرش به بافتهای تاریخی و جذابیت روزافزون این نواحی و آگاهی از کیفیت ذاتی آنها، این محلهها را به نقاطی مطلوب و البته کمیاب تبدیل کرده که در آنها حفظ و تقویت بافت اجتماعی و اقتصادی به موازات مرمت و احیای فیزیکی انجام پذیرفته است.
از اینرو باید تأکید کرد که احیای محلههای شهری تاریخی هم مستلزم نوسازی بافت کالبدی و هم استفاده اقتصادی یا بهرهبرداری از بناها و فضاهاست و هم احیای کالبدی و هم احیای اقتصادی ضروری است. در چند دهه گذشته مقوله طراحی شهری بهطور وسیعی بر مسأله احیای شهری متمرکز شده است. شهرهای صنعتی در سراسر دنیا در تلاش برای یافتن پاسخی به تغییرات ساختاری اقتصاد و اولویتهای بازار و تأثیر آن بر شکل فیزیکی شهر بودهاند. طرحهای احیا عمدتا بر نواحی مرکزی شهرها و نواحی کنار ساحل متمرکز بوده است.
یکی از جنبهها که هم علت و هم معلول بسیاري از معضلات شهري است، وجود شهر کهن در دل شهر امروزی است.
ماهیت ویژه شهر کهن و بافتهای شهری قدیمی، هرگونه بیتوجهی به آن را از جهات مختلف مردود میسازد؛ از جهت اقتصادی؛ چون دارای امکانات بالقوهای اعم از زیرساختی و روساختی است؛ از جهت فرهنگی؛ چون خاستگاه شهر امروزی و یادگاری از فرهنگ و تاریخ پیشین است؛ از جهت اجتماعی؛ زیرا چه در صورت متروک شدن و چه تراکم کاربریهای نامناسب، بخشی از جامعه و ضامن زندگی انسانها است؛ از جهت کالبدی؛ چون با وجود همه فرسودگی هنوز دارای ارزشهای معماری و شهرسازی یکتایی است.
در مجموع آنکه حتی در صورت نبود ارزشهای بالقوه و بالفعل سهم آن از گستره شهرها آنچنان در خور توجه است که نادیده انگاشتن آن منطقی نمیباشد. از این روست که از سالها پیش، بهسازی و نوسازی و بهطور کلی مداخله در بافتهای فرسوده شهرها به یکی از مسائل اساسی نظام برنامهریزی کشورهایی که دارای پیشینهای از شهرنشینی بودهاند تبدیل شده است.
حفظ ساختمانهای موجود
در فرایند احیا، نقش مشارکت صاحبان سرمایه در تأمین مالی و مدیریت مناطق شهری انکارناپذیر است و با توجه به مخارج بالای توسعه و بهسازی بافتهای شهری، غالبا بخش عمده منابع را نهادهای دولتی تأمین میکنند؛ اگرچه این موضوع در کشورهای در حال توسعه یا جهان سوم بهدلیل نبود ثبات مدیران و مسئولان و نبود تعهد و تخصص لازم در برنامهریزی، عملا به اغتشاش در تصمیمگیری و اتلاف سرمایههای محدود طرحهای نوسازی و احیای شهری میانجامد و تجربههای ناموفق و ناقص از نقش دولت مرکزی تنها جنبههای تخریبی را در نظر میآورد. با تأکید بر این نکات، در این نوشتار، تجربه یکی از موفقترین طرحهای حفاظت و احیا در آمریکای شمالی بهعنوان نمونه مرور شده است.
جزیره گرنویل یا گرنویل آیلند، محدودهای با وسعت تقریبی 14 هکتار در مرکز شهر ونکوور کاناداست. این محدوده با قدمت صد سال، محل استقرار برخی کارخانهها بوده است که پس از اجرای طرحهای توسعه در سالهای دهه 1970، با حفظ ساختمانهای موجود، به محل سالنهای نمایش، بازار روز ، فروشگاههای هنری، رستوران و هتل تبدیل شده است. امروزه این ناحیه ونکوور دارای بیشترین تعداد بازدیدکننده است.
سه جنبه از برنامه توسعه گرنویل آیلند موجب موفقیت این طرح شد که 2 مورد از آنها به ایجاد مکانی مناسب مربوط میشود. نخستین مورد، رشد و توسعه اقتصادی جدید در ساختمانهای موجود یا درون پوسته ساختمانهای موجود است که پاسخی به خواست حفاظت ساختار و استمرار شخصیت مکانی طرح است و بر منظر ساختمانهای حفاظت شده با جزئیات و طراحی خاص آنها تأکید کردند که سبب شاخص شدن هویت طرح شد. دومین مورد، دربرگیری و ترکیب کاربریهای گوناگون بود که در ساعات مختلف، روز پاسخگوی سنین مختلف باشد. در نهایت این طرح را دولت فدرال با برنامهای ساده اجرا کرد. زمانی که دولت متعهد به کار شد، در طول یک دهه، ایده به واقعیت اجرایی تبدیل شد که در طرحهای شهری پدیدهای شگفت مینمود.
ادامه توسعه بهگونهای تقسیم شد که به صورت طبیعی به روند رشد خود ادامه دهد. امروزه این مکان احیا شده، همچنان مطابق با اصول اولیهای فعالیت میکند که آن را به توسعهای موفق رساند. این طرح یکی از بهترین طرحهای توسعه شهر و لنگرگاه در آمریکای شمالی است که 2 جایزه «بازار توانمند، شهر توانمند» و «بهترین محله» را دریافت کرده است.
موفقیت گرنویل آیلند را میتوان به مجموعه عواملی از طراحی تا مدیریت و ترکیب کاربریها نسبت داد. زمینه اصلی تمام اینها بصیرت آفرینش محیطی بود که ویژگیهایی را نشان میداد که در مکانهای دیگر شهر دیده نمیشد. این مطلب در ونکوور به این معنی بود؛ دسترسی به بازار عمومی، مکانی برای تجمع هنرمندان، خانوادهها، کودکان، گردشگران و مکانی که یادآور تاریخ صنعتی این شهر باشد. حفاظت در آن زمان روش رایجی در ونکوور نبود؛ به همین سبب این طرح مبتکرانه و بیسابقه بود. ساختمانها در قالب زمان منجمد نشدند و قرار هم نبود که آنها را بازآفرینی کنند.
همچنین جزیره با برانگیختن حس کنجکاوی مردم را به درون خود میکشاند و به آنها تجربهای خاص و شاید هم نوستالژیک میداد و در عین حال، شخص میتوانست هر زمان که بخواهد از آن بازدید کند؛ زیرا کلیت فضا مقصد است نه جایی برای عبور. این زیبایی جذاب که آفریننده هویتی محکم و اشتباهنشدنی است، تنها نتیجه برنامهای جامع با طراحی مناسب است. حفظ شکل، خاطره و دوراندیشی طراحان شهری که مسئولانه عمل کردند، گرنویل آیلند را تحسینبرانگیز کرده است. رهبری دولت و مداخله مستمر آن کیفیت طرح را تضمین کرد. تنها بدنهای دولتی، با توانایی مداخله فارغ از ملاحظات بازار میتوانست طرحی را اینگونه توسعه دهد. برای سرمایهگذاران خصوصی انتخاب مستأجران از روی حوصله و عقد قراردادهای اجاره مطلوب چه در سالهای دهه 1970 و چه در سالهای دهه 2000 غیر عملی و ناممکن بود. این یک توجیه نیست، بلکه حقیقت است. این طرح به این دلیل موفقیت به حساب میآید که در آن طراحی شهری آیندهنگر، مداخله مسئولانه دولت و مدیریت بلندمدت، مانند یک قطعه موسیقی در کنار یکدیگر قرار گرفتهاند.
|