چند ماه پيش وقتي ديوارهاي مهرباني با سروصداي فراوان يك به يك در شهرهاي مختلف از جمله همدان برپا ميشدند، جمعيت مدافعان اين طرح چنان زياد بود كه اگر معدود منتقداني هم وجود داشتند، صدايشان به جايي نميرسيد. آن روزها قرار بود عملي اخلاقي در عرصه اجتماعي انجام گيرد و چند هدف همزمان به دست آيد. قرار بود گروهي از جامعه كه از نظر اقتصادي در وضعي بسيار بد قرار دارند كه حتي توان خريدن لباس براي گرم شدن را هم ندارند به اين ديوارها مراجعه كنند و از لباسهايي كه ديگر مردم در آنجا قرار ميدهند، استفاده كنند.
سادهترين هدف گرم شدن انسانهايي بودكه در آغاز زمستان لباس گرم ندارند. در كنار اين هدف نتيجهاي بنيانيتر نيز حاصل ميشد. در زمانهاي كه از فرط مشكلات زندگي هر كس سر در جَيبِ گريبان خود دارد، عملي اخلاقي با تبليغات گسترده، از رسانهها تا صداوسيما، شبكههاي اجتماعي، ميتوانست به مثابه شوكي به پيكره خوابآلود آن بخش از جامعه باشد كه از مدرنيزاسيون، فردگرايي و از فردگرايي به فكر همنوع خود نبودن را به ارث برده بود. بنابراين بايد عموم جامعه خبردار ميشدند از :
- ديواري كه وجود دارد كه ميتوان لباسهاي مازاد خود را بر آن گذاشت تا نيازمندان استفاده كنند.
- عملي اخلاقي در عرصه اجتماعي كه بعضي وجدانهاي خفته را بيدار كند.
- متولياني كه شناخته شوند و آن را در حيطه كاري خود باعث افتخار بدانند.
حالا اما پس از چند ماه عملاً پروژه ديوار مهرباني حداقل در همدان شكست خورده است. مسئولان دليل اين اتفاق را سوءاستفاده بعضيها ميدانند كه در حالي كه نيازي به لباس ندارند آنها را برميدارند. اينك ما داريم درباره يك حركت شكست خورده حرف ميزنيم كه به هيچكدام از اهداف خود نرسيد. براي تحليل چرايي اين اتفاق بايد از ابتدا چند نكته را بازخواني كنيم بدون آنكه همچون گذشته به نظرات منتقدان بيتفاوت باشيم:
نخست: وقتي در عرصه اجتماعي عملي انجام ميگيرد اما نتايج آن مطابق با پيشبينيها نيست يعني بايد جامعه مورد نظر (جامعه هدف) را بهتر و بيشتر شناخت. آنچه اجتماع را ميسازد معجوني پيچيده است از انسانها كه هر كدام ممكن است شرايط اقتصادي و اجتماعي با خردهفرهنگهاي مختلف داشته باشند. از طرفي ورود اخلاق در عرصه اجتماعي موضوعي است كه سالهاست بسياري متفكران و فيلسوفان و جامعهشناسان غربي و وطني روي آن كار كردهاند. بنابراين چنين اقدامي بدون تحقيق و مطالعه عميق، در سطح باقي ميماند و نتايجي بلندمدت نخواهد داشت.
دوم: ايده ديوار مهرباني از ابتدا نيز منتقداني داشت كه البته صدايشان به جايي نرسيد. هدف اين بوده كه به قشر ضعیف جامعه كمك شود. اما آيا به راستي لباس كهنه به ضعفا دادن كمك به آنهاست؟
نقد از ابتدا علاوه بر فرم اجراي چنين كاري به محتواي آن نيز بود. منتقدان عقيده داشتند چنين كارهايي در حقيقت به نوعي فرار بخشي از طبقه متوسط جامعه است كه با قرار دادن لباسهاي كهنه خود در خيابان احساس ميكنند وظيفه خود در قبال مستمندان را انجام دادهاند. در حالي كه همه ميدانيم ارزشهاي ملي و ديني ما بارها از كمك به ديگران در سطوحي عميقتر سخن گفتهاند و خلاصه كردن امر خير به چنين كاري، ساده كردن صورت مسأله است.
سوم: حالا درست در وضعيتي قرار داريم كه يك ايده ناب كه ميتوانست بيش از لباس به اتفاقاتي اصيلتر و فرهنگيتر نيز منجر شود عملاً از دست رفته است. اما پرسشها همچنان پابرجا هستند. ديوار مهرباني با شعار «نياز نداري، بگذار و نياز داري، بردار» در بسياري از كشورها قبل از لباس بر روي كتاب در حال اجراست و نكته واقعي در شكست اين پروژه هم همين است. مسئولان علت شكست را هرچه ميدانند صحيح است اما ريشه همه آن مشكلات فرهنگي است. وقتي فرهنگ عمومي در بين معدودي افراد به آن حد نرسيده باشد كه چنين كارهايي را با اقدامات نامناسب خود برهم نزنند نميتوان انتظار داشت طرح موفق باشد. در عين حال راه حل بازگشت به اصل و حل ريشهاي آن است.
پيشنهاد اما ساده است: لباس را فراموش كنيم و ديوار مهرباني كتاب برقرار كنيم. حل مشكلات معيشتي ضعفا از راه لباس نميگذرد، از راه كتاب ميگذرد.
|