تغییرات، تحولات و اتفاقات هر جامعهای ابتدا در رسانهها و وسایل ارتباط جمعی نمود پیدا میکند و سپس برایند آن در نهادها و دستگاههای مختلف مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرد و نتایج و تبعات تصمیمات نهادهای ذیربط در برابر هر رویداد و اتفاقی، منتهی به نوع ارتباط مردم و حاکمیت میشود.
به طور مثال اگر در موضوع آلودگی هوا، اتفاقات ناشی از آن و رویدادهای حاصل از تعطیلی ادارات و مدارس، بیماری شهروندان و اثرات آن بر بخش سلامت در رسانهها مطرح و بررسی نشود، قطعاً کارشناسان این حوزه به تنهایی نمیتوانند به جوانب مختلف آن اشراف پیدا کنند.
در سایر مسائل نیز بههمین روال، نقش رسانهها بسیار تعیینکننده و مؤثر است. از همین رو در بسیاری از کشورها، این دولتها هستند که با سیاستهای حمایتی متعدد و اعطای آزادی بیان و نیز ممیزی پس از چاپ، این امکان را برای رسانهها مهیا میکنند تا بتوانند آینه تمام نمای جامعه باشند و مسائل و مشکلات آن را به دست اندرکاران امر و سیاستگذاران منتقل کنند.
از سوی دیگر از آنجا که احزاب و نهادهای اجتماعی در کشورهای مختلف از ضعف و قدرت برخوردارند، رسانه میتواند جای خالی آن را پر کند و با اتخاذ موضع انتقادی از منظر انصاف و سازندگی، به حاکمان کمک کند تا نقاط ضعف و اشکالات ساختاری نظام سیاسی و اجتماعی را مرتفع کنند.
در کشور ما نیز همانگونه که در قانون اساسی پیشبینی شده، مطبوعات در بیان نظرات خود آزاد هستند مگر آنکه مخل به مبانی اسلام و نافی امنیت جامعه باشند.
این قانون نمایانگر آن است که طرح مسائل مختلف قطعبه یقین در جهت بسط و گسترش امنیت در جامعه و به منظور اصلاح نواقص و رفع کاستیهاست.
پس چه بهتر که با تشویق و ترغیب رسانهها به انتشار نقد و نظر، از یکسو به اعتمادسازی بین مردم و حاکمیت مبادرت کرد و از سوی دیگر نگاه حاکمان را به لایههای مختلف جامعه و مسایل پنهان در سطوح ناپیدای آن بینا کرد.
در رویدادهای چند ماه گذشته بار دیگر بر همگان مسجل شد که غفلت از جایگاه رسانه تا چه اندازه میتواند امنیت جامعه را به مخاطره اندازد.
این غفلت از کجا ناشی میشود؟
متأسفانه برخی سیاستهای عجولانه و غیر کارشناسی که با شتاب و سلیقههای شخصی همراه میشود، بهجای نگاه عمقی به مسائل، سبب رکود و توقف کار رسانهها شده و خلاء ناشی از نبود رسانه منتقد را عمیقتر میکند.
در جریانات اخیر نقش رسانههای خارجی به خصوص فضای مجازی در مدیریت آنچه در خیابان گذشت، برای همگان بسیار روشن شد. همنوایی رسانههای خارجی فارسی زبان و انعکاس لحظه به لحظه رویدادها باعث شد تابخشی ار جامعه برای کسب خبر به آنها مراجعه کنند و کمتر کسی بود که دنبال رسانههای داخلی برود.
زیرا با اعمال نظر برخی نهادها و دستور آنها برای نپرداختن به حوادث کف خیابان، مطبوعات و فضای مجازی داخلی در یک روزمرگی افتاده و به جای پرداختن به مهمترین موضوعات اجتماعی، خود را درگیر اخبار دست چندمی و جلسات تکراری کردند و حتی اگر قصد هم داشتند که در لابهلای این اخبار به نقد و بررسی این رویدادها مبادرت کنند، با موانعی مواجه میشدند.
حال آنکه اگر مطبوعات طبق قانون و با رعایت حدود وظایف و اختیارات خود، میتوانستند بیانگر بخش کوچکی از مطالبات مردم باشند، قطعاً در مقابل رسانههای بیگانه، برای جلب اعتماد مردم گامی مهم بر میداشتند.
بارها در تاریخ مطبوعات شاهد بودهایم که هرگاه مطبوعات حتی به صورت محدود بیانگر نظرات مردم بودهاند، با استقبال گسترده جامعه مواجه شده و تمایل مردم به رسانههای خارجی بسیار کاهش یافته است.
اما متأسفانه در استان همدان این محدودیت دوچندان شده و در مقایسه با رسانههای کشوری، حتی به انتشار محدود اخبار نیز مبادرت نکردند زیرا غلبه روحیه محافظه کاری و اعمال سلیقههای شخصی برخی ارگانها مانع از اتخاذ سازوکار صحیحی از سوی مطبوعات شد و درنهایت مطبوعات استان در پرداختن اخبار و رویدادهای چندماه اخیر در مقایسه با رسانههای سایر استانها، نمره قابل قبولی نگرفتند.
این در حالی است که استان همدان دارای پتانسیل خوبی از نظر رسانهای بوده و همواره جایگاه استان را به بالاترین درجه حفظ نموده است.
ولی این کمکاری و اجتناب از نشر اخبار کف خیابان سبب شد تا هم مردم اعتماد خود را به این رسانهها از دست بدهند و هم مسئولان نتوانند درک درستی از آنچه در جامعه میگذرد به دست بیاورند.
اما نکته مهم اینجاست که مصائب روزنامهنگاری در یک استان محافظهکار به همین چند مانع و دستور شفاهی ختم نمیشود، بلکه در سال و در هر موضوع و مشکل دیگر، بارها شاهد آن بودهایم که دستاندرکاران رسانههای متعلق به دولت وحاکمیت، بهجای تشویق و ترغیب مطبوعات مستقل و یا بخش خصوصی، همیشه با ذرهبین به دنبال واژهها و کلمات سطور مختلف یک روزنامه یا سایت خبری گشته و رسالت خود را در مچگیری، طعنه و اتهام به این مطبوعات تعریف کردهاند.
در حالی که نه تنها باید به آزادی بیان در چهارچوب قانون احترام بگذارند بلکه باید دست یاری به سوی بخش خصوصی دراز کنند و با تمجید خبرنگاران بخش غیردولتی، از آنها به عنوان حامیان مظلوم و کم ادعای امنیت جامعه تقدیر کنند.
تجربه ارزشمندی که از رویدادهای چندماه گذشته میتوان کسب کرد به ما میآموزد که جامعه بدون داشتن حسگرهای دقیق و فعال، به یک کالبد خشک و بیروح تبدیل شده و بدون نگاه ناظر و شاهد مطبوعات، فاصله بین مردم و حاکمان روزبهروز عمیقتر و دیوار بیاعتمادی بلندتر خواهد شد.
|