تكديگري از جمله مظاهر رقتانگيز و قابل تأمل در جوامع بشري است كه اين روزها بيشتر از هر زمان ديگر چون زخم ناسوري در چهره جامعه شهري همدان خودنمايي ميكند. مشاهده افراد در قامت زنان و مردان و كودكان خرد و كلان با ريخت و شمايل گوناگون و گردنهاي كج و شانههاي شل و ول و افتاده فقط براي لحظههاي زودگذر هر انسان شريفي را براي دستگيري و كمك به همنوعان نيازمند و ناتوان برميانگيزد، اما وقتي در ميان بهت و حيرت آدمي همان همنوع به ظاهر نيازمند رقمهاي كوچك شما را پس ميزنند و با لحن تمسخرآميزي شما را گداتر از خود ميخوانند، تازه به خود ميآيي كه اي دل غافل، نيازمندي با تواضع و شكر نعمت و قناعت همخوان است و دست آخر هم به غنا و بركت رزق حلال و دستودلبازي هميشگي ميانجامد. اما چنين زباندرازي و آزمندي و طمع بر مال زياد نشانه بندگي خدا و طلب روزي از باريتعالي نيست و اين آدم درخور توجه صادقانه نميباشد.
تكديگري در تمام ادوار تاريخ و در حريم تمام جوامع بشري كاري نكوهيده و نچسب تلقي شده و خداوند متعال در همه احوال كمك به همنوع و دستگيري از بندگان ناتوان و نيازمند را خارج از تظاهر به تكديگري و دستآويز شدن به مظلومنمايي و سركيسه كردن خلقا... سفارش كرده است.
خوشبختانه در جامعه ايران ما و زندگي در حريم اين آب و خاك پاك و مقدس هميشه و در همه احوال بسيارند انسانهاي پاكدل و باصفا و باسخاوت كه از جان و مال خود براي كمك به همنوعان خود دريغ نميكنند. خدا ميداند در اين روز و حال كه ما بيخيال از گذر ايام در لاك فراموشي خود فرو رفتهايم، چه تلاش و چه انديشههاي زلالي در تدارك خلاصي هموطنان ناديده و ناشناخته خود از زندانها و قيد و بند بدهكاري و هزينههاي سنگين دوا و درمان و هزاران گيرودار بيسرپناهي و گرسنگي و بيلباسي هستند. چه برو و بياها و چه پرسوجوهايي براي شناسايي خانوادههاي نيازمند و دستگيري از آنان توسط انسانهاي دريادل در جريان است و چه آتشهاي خانمانسوزي با دست مهربان و زندگيآفرين خوبترين بندگان خدا به سردي و خاموشي ميگرايد و من و تو اينجا بيخبريم. در همين حال هيچ انسان متوكل و سالمي هرگز دست گدايي به سوي اين و آن دراز نميكند و پيش هر كس و ناكس گردن كج نميكند مگر اينكه واقعاً نيازمند نباشي و شغل گدايي پيشه خود ساخته باشي تا اموراتت بهتر بچرخد. تكديگري كه شيوههاي گوناگون و ابزار و بهانههاي رنگارنگ نميطلبد.
طرف توي بيمارستان جلويت را سد ميكند كه «آقا يا خانم 10 تومان به من بده شارژ تلفن بخرم و به خانوادهام اطلاع دهم در بيمارستان گرفتارم». آخر بنده خدا، توي بيمارستان اگر لازم باشد مشكل تو را حتماً به اطلاع خانوادهات ميرسانند اگر ابنسبيل هستي و واقعاً توان خريد بليت اتوبوس براي شهر و مقصد خانواده خود را نداري، يك راننده جوانمرد پيدا ميشود تا با ااتوبوس خود تو را به مقصد برساند و تو در راه نماني و هزار شيوه ديگر كه انسان حيران ميماند چه كس راست ميگويد و كه قصد فريبت را دارد.
متأسفانه مشاهده ميشود برخي افراد ناآگاه و طماع براي جبران برخي نداشتههاي خود حتي كودكان معصوم خانواده را وادار به مظلومنمايي و تكديگري ميكنند و ديري نميپايد كه همين افراد در سطح شهره ميشوند و آن وقت نه خود و نه كودكانشان راه بازگشت به زندگي سالم و آبرومندانه را به كلي گم كرده و به بيراهه سقوط ميكنند. به راستي كه براي دسترسي به بسياري از داشتههاي لوكس و عقدهگشاييهاي جاهلانه در زندگي افسارگسيخته امروزي، ارزش زير پا گذاشتن شرف و اعتبار و وجاهت انساني و فروتني را ندارد و خدا نميپسندد.
|