1- چند وقتی است که با توجه دولت به وضعیت اجتماعی کشور و مشخص شدن غفلت حداقل 20 ساله از این حوزه مهم، مباحث آسیبهای اجتماعی و تأثیر آن بر روابط بین مردم با هم و مردم با دولت در جامعه مطرح شده و هر کس با نگرانی از وضعیت نامناسب این ارتباطات سخن میگوید.
در این مباحث همه نگران جامعه ایرانی بوده و راهکارهایی را برای پیشگیری از فروپاشی جامعه ارائه میکنند.
2- سخن و جمله مشترک تمام راهکارها برای پیشگیری از آسیب به جامعه ایرانی و بهبود ارتباطات در آن، توجه به سرمایه اجتماعی، بهبود و ارتقای سرمایه اجتماعی و تلاش برای افزایش اعتماد عمومی است.
اعتماد لازمه ارتباط پایدار و ضروری برای پایداری ارتباط است و اگر اعتمادی نباشد، ارتباطی هم شکل نخواهد گرفت.
3- وضعیت اعتماد در جامعه ایرانی وضعیت مناسبی نیست. این وضعیت در اعتماد مردم به مردم باز بهتر از اعتماد مردم به دولت است.
به همین دلیل هم انتظار میرفت، دولت با درک این موضوع در راستای احیای اعتماد از دست رفته و ارتقای شاخص مهم اعتماد عمومی بکوشد و البته تلاشهایی را هم آغاز کرد.
4- در برخی حوزهها دولت توانست با وعده بهبود شرایط و تأمین منافع، اعتماد مردم را به دست آورده و حرکات خوبی را آغاز کند اما به یکباره احساس میشود، دولت تغییر تاکتیک داده و با رها کردن برنامههای حمایتی، چنان ضربهای به اعتماد مردم زده که نهتنها امیدی به احیای اعتماد نیست بلکه اگر این وضعیت ادامه پیدا کند، شرایط اعتماد به دولت و حمایت از برنامههای دولت با مشکل جدی مواجه خواهد شد.
5- چند ماه پیش با رشد بورس، همه مردان اقتصادی شناختهشده دولتی و نزدیک به دولت، مردم را دعوت کردند تا به بورس وارد شده و سرمایههای خرد و کلان خود را با اعتماد به دولت به بورس وارد کنند.
مردم هم چنین کردند و شاید امروز بورس ایران با 90 درصد سهامدار حقیقی، مردمیترین بورس جهان باشد، فرصتی که البته قدر آن دانسته نشده و درحال تبدیل به تهدید است.
6- مردمی که با اعتماد به مردان اقتصادی و بزرگان شناخته شده کشور از رئیس جمهور گرفته تا علی آقامحمدی، سرمایه خود را به بورس آوردند، اکنون، سرمایه خود را بر باد رفته میبینند و در بهترین حالت خود را فریبخورده تصور میکنند.
رفتار منجر به این برداشت مردم، ضربه بزرگی به اعتمادی است که قرار بود، مبنای سرمایه اجتماعی قرار بگیرد و شاخصهای اجتماعی را بهبود و از فاصلهها در جامعه ایرانی بکاهد.
7- مردم در بورس با اعتماد به دعوتکنندگان که از سیاستگذاران مهم اقتصادی کشور هستند، فعال شدهاند و امروز آن اعتماد را خطا تصور کرده و رفتارهای هیجانی در بورس بروز میدهند.
در این وضعیت، وظیفه آنهایی که مردم را به فعالیت در بورس دعوت کردند، بهویژه رئیس جمهور و هیأت دولت، تلاش برای پیشگیری از زیان مردم، اقدامات اعتمادساز و پیشگیری از ضربه بیشتر به اعتماد از دست رفته است.
اگر مردم تصور کنند که هر جا دعوت دولت و بزرگان را لبیک بگویند، آنها سود و مردم زیان خواهند کرد، این بیاعتمادی راه را بر ضربه به سرمایه اجتماعی کشور و جامعه آسیبزده ایرانی باز خواهد کرد و زیان آن، تنها مختص به مردم نخواهد بود، پس تا دیر نشده برای صیانت از اعتماد مردم در بورس، چاره کنید.
|