■ بنیاد مسکن ساختارش را از فنی و مهندسی خارج و به ساختار اجتماعی و اقتصادی نزدیکتر کند
پس از پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی(ره)، نخستين اقدام اساسی در جهت احقاق حقوق محرومان توسط ایشان انجام گرفت و امام خميني (ره) که به فکر محرومان و بی سرپناهان جامعه بودند در 21 فروردین 1358، نخستين نهاد سازندگی برای رفع مشکل مسکن و تهیه سرپناه برای محرومان را با صدور یک فرمان تاریخی پایه گذاری کرد.
در پی فرمان امام خمینی(ره) در ۲۱ فروردین ۱۳۵۸ و افتتاح حساب ۱۰۰ ، بنیاد مسکن انقلاب اسلامی فعاليت خود را در بیست وپنجم اردیبهشت ماه آغاز کرد. اساسنامه بنیاد در تاریخ هفدهم آذرماه سال ۱۳۶۶ به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید. مهمترین وظایف این سازمان عبارتند از ارائه طرحهای مورد نیاز برای ایجاد مسکن اقشار مستضعف، انجام پروژههای کارشناسی درباره زمینههای روستایی، کمک در جهت تأمین مصالح ساختمانی و ... .
پس از انقلاب بسیاری از بنیادهایی که تشکیل شدند در طول زمان تغییر کرده و با نام وزارت به کار خود ادامه دادند اما بنیاد مسکن با همان نام ابتدا، به کار خود ادامه داد. از این رو انتظار میرود بنیاد مسکن با انجام یک سری کارهای بنیادی، توسعه اصولی روستاها را مدنظر قرار بدهد.
امروز تشخیص اینکه روستا همان روستا باقی مانده یا به شهر تبدیل شده در بسیاری مواقع کمی سخت است و بسیاری با ورود به روستاها دیگر بافت روستایی را به چشم نمیبینند. بنابراین طی اقداماتی باید به بافت روستاها از لحاظ ظاهری، اقتصادی و اجتماعی توجه ویژهای شود. اما از آنجا که کارشناس توسعهای روستا در سطح کشور کمتر وجود دارد همان مسائل فنی مورد توجه قرار گرفته که موجب شده روستاها به لحاظ بافت، اقتصاد و مسائل اجتماعی با مشکلات زیادی مواجه شوند. تا جایی که روستايیان تمایل زیادی به مهاجرت به شهرها پیدا کردهاند و یا حداقل انتظار دارند که روستایشان به شهر تبدیل شود یا همان تکنولوژیهایی که در ساخت وساز ساختمانهای شهری مورد استفاده قرار میگیرد در روستاها نیز بکار گرفته شود. این در حالیست که اگر دستگاههای مسئول در بحث فرهنگسازی کوتاهی نمیکردند و یا از همین حالا در اقدامات کارشناسی شده و مستمر به امر فرهنگسازی در روستاها بپردازند نه تنها روستاها به دنبال زندگی بهتر به شهرها مهاجرت نمیکنند بلکه زندگی در روستا را ارزش و اصالت میدانند و برخی زمین خواریها نیز راهشان بسته میشود.
در همین زمینه با محمدرضا عراقچیان، استاد دانشگاه معماری، درباره مشکلات مساکن روستایی و راهکارهای مبارزه و حل مشکلات گفتوگو کردهایم که در ادامه می خوانید.
يكي از ايرادهايي كه كارشناسان به عملكرد بنياد مسكن وارد ميكنند، در نظر نگرفتن بافت روستايي در طراحي مساكن روستايي با توجه به شرايط بومي و منطقهاي روستا است. در اين طراحيها حتي محلي براي نگهداري دام و طيور نیز در نظر گرفته نميشود كه اين موجب ميشود هم بافت روستا به بافت شهري نزديك شود و هم اقتصاد و فرهنگ روستايي بهم بريزد. به نظر شما آيا اين یک ايراد است؟ برای رفع اين معضل، چه اقداماتي بايد صورت بگيرد؟
در ابتدا روز بنياد مسكن را خدمت كارمندان و مديران آن تبريك ميگويم. بنياد مسكن يكي از نهادهاي باقيمانده از دوران پس از انقلاب است. از آن زمان بسياري نهادها تغيير كردند و به وزارت تبديل شدند اما نام بنياد مسكن تغيير نكرد، که اميدواريم تفكراتش هم بنيادي بماند.
يكي از مشكلات در زمينه بافت و مسكن روستايي اين است كه در ساختار كشور كارشناس توسعه روستايي به معناي عامل وجود ندارد و كارشناسان فعلي تنها بُعد فني روستا را مورد توجه قرار ميدهند. در صورتي كه ساختارهاي بافت، اقتصاد و اجتماعي آن را نبايد به شكل شهر ببينيم. اينكه ميگويید ساختوسازهاي روستايي مثل شهرها ديده ميشوند درست است. امروز ميبينيم كه منظر خيابانهاي آسفالتي، ساختمانهاي سيماني و بافتهاي ديگر روستاها شبيه شهرها شدهاند. این مشكلات هم به دليل اين است كه سازمانی برای منسجم كردن روستا وجود ندارد و وقتي توجه ميكنيم متوجه ميشويم كه بين دستگاههاي مختلف ميراث فرهنگی، جهادكشاورزي و بنياد مسكن كه بر روي بعدهاي مختلف روستاها، كار ميكنند اختلاف نظرهايي وجود دارد كه اين مشكلساز شده است.
شهر و روستا دو تعريف متفاوت دارند. مبناي اقتصاد روستاها كشاورزي، دامداري و درآمدهايي از اين دست است اما اقتصاد شهرها بر مبناي خدمات و برخی تولیدات است ولي اشكال كار اين است كه روستاها در حال تبديل به شهرك هستند و وارد حريم شهري ميشود. بنابراين همان طور كه وزارت راه وشهرسازي، شوراي عالي معماري و شهرسازي تشكيل داده بايد شوراي عالي توسعه روستا هم در كشور تشكيل شود و تمام اتفاقات بنياد مسكن و جهادكشاورزي در شورا، هماهنگ و سپس اجرا شود كه اتفاقات نامطلوب را در روستاها شاهد نباشيم.
چه دلايلي موجب شده كه روستاها از امكانات شهري كه بافت آن را بهم ميزنند، استفاده كنند و بسياري از آنها به شهر تبديل شوند؟
اين اتفاق نتيجه به وجود آمدن يك سري انتظارات در بين روستاييان، قولهايي كه برخی نمايندگان مجلس به اهالی روستا ميدهند و گاهي هم رضايت دولت است كه موجب ميشود روستاها به شهر تبديل شوند. رضايت دولت به اين خاطر است كه در صورت تبديل شدن روستا به شهر ديگر لازم نيست براي ساختوسازها يارانه پرداخت شود. ولي همين دلايل ماهيت اقتصادي و اجتماعي روستا را بهم ميريزد.
برخي از اين روستاهايي كه به شهر نزديك هستند و در حريم شهري قرار گرفتهاند هم خدماتدهي بنياد مسكن را مشكل كردهاند و هم بسياري به دنبال اين هستند كه اين زمينها را خريداري كنند و در آينده كه به شهر تبديل ميشوند قيمت زمينشان نجومي شود كه نوعي زمينخواري به حساب ميآيد و يكي از شاخصترين موارد در این زمینه همين «قاسمآباد» را ميتوان نام برد. براي مقابله با اين موضوع چه راهكاري پيشنهاد ميدهيد؟
يك ايراد فرهنگي در ايران وجود دارد و آن اين است كه زندگي در روستا ارزش و هويت به حساب نميآيد، بلكه زندگي در شهر به ارزش تبديل شده است. این در حالیست که بخاطر مباحث فرهنگی ایجاد شده در اروپا زندگي در روستا هويت و ارزش محسوب ميشود.
در ایران روي موضوع روستانشینی كار فرهنگي نشده كه اگر اين كار انجام شود بسياري از مشكلات حل خواهند شد و ديگر روستاييان براي زندگي بهتر به شهر مهاجرت نخواهند كرد.
البته گاهي برخي از اقدامات بنياد مسكن هم اين معضل را تشديد كرده و هيچ دستگاهي اعم از صداوسيما، رسانهها، ارشاد و... در اين زمينه فعاليت چشمگيري نكردهاند.
اقتصاد مقاومتي را در بخش مسكن روستاها چگونه ميتوان اجرا كرد؟
وقتي صحبت از عدالت اجتماعي و مقاومسازي ميكنيم نبايد تصور شود كه برترين تكنولوژيهاي دنيا كه در شهرها به كار گرفته ميشوند بايد به روستاها منتقل شوند، بلكه اقتصاد مقاومتي استفاده از امكانات موجود در روستا با دانش مقاوم كردن خانههاي روستايي با مصالح بومآور است. به عنوان مثال در هند نوعي ني بامبو وجود دارد كه در جنگلها رشد ميكنند. در اين كشور آييننامه كارشناسي تعريف شده كه براي مقاومسازي مساكن حتي 2 طبقه از اين نيها استفاده ميكنند. اين همان اقتصاد مقاومتي است.
چه نظارتي بر وامهايي كه براي خانهسازي به روستاييان پرداخت ميشود، صورت ميگيرد؟ آيا خود روستايیان اين وامها را دريافت ميكنند يا به نام آنها افراد ديگري از آن بهرهمند ميشوند؟
همان خطاهايي كه ممكن است در شهرها اتفاق بيفتد در روستاها هم صورت گرفته است. ولي اين وامها بايد توسط ناظران روستايي تحت نظر قرار بگيرند تا هزينهها در جاي خود انجام شوند.
مسكن مهر روستايي طرحي بود كه اجرا شد و مبالغ وامها به روستاييان پرداخت شد تا آنها خودشان خانه بسازند. آيا اين طرح به اين شكل خوب بود؟ و آيا قابليت تكرار دارد؟
نكته مثبت مسكن مهر اين بود كه دولت خودش وارد كار نشد و آن را به بخش خصوصي يعني خود روستاييان واگذار كرد. ولي دو مشكل وجود داشت: 1- نظارت بر هزينهكرد اين وامها بايد دقيقتر انجام ميشد، 2- براي مسكن مهر روستاييان برنامهاي وجود نداشت كه بافت روستايي بهم نريزد. چون توسعه روستا به شكل شهر و شهرك به ضرر روستا است. درباره امكان تكرار اين وام هم بايد بگويم كه اين مدل توسعه بايد كنار گذاشته شود و بر اساس توسعه درونزا عمل شود.
بنیاد مسکن برای مؤثر بودن در توسعه روستاها باید چه اقداماتی انجام دهد که تاکنون انجام نداده و یا عملکرد کاملی نداشته است؟
بنیاد مسکن نباید درگیر اجرا در روستاها شود بلکه سازمان سیاستگذار و ساماندهی روستا را ایجاد و اجرائیات به روستايیان واگذار شود. ضمن اینکه این بنیاد باید ساختارش را از فنی و مهندسی خارج و به ساختار اجتماعی و اقتصادی نزدیک تر کند.
|