مدتهاست هزینه کرد از بیتالمال برای صدا و سیما با واکنش منفی افکار عمومی همراه شده است اما دولت و مجلس بیتوجه به این واکنشها همت خود را افزایش بودجه صدا و سیما در بودجه سالانه و برنامه توسعه قرار دادهاند.
در این زمینه دفاعهایی چون تنها بودن صدا و سیما در برابر چند صد شبکه فارسی زبان معاند و مخالف و مبتذل مطرح میشود و حمایت از صدا و سیما با این توجیهات توضیح داده میشود.
با این حال آنچه در صدا و سیما اتفاق افتاده نتیجه معکوس این نوع حمایتها و ریزش شدید مخاطب بوده است.
در واقع هر چقدر به صدا و سیما از سوی مجلس توجه شده این رسانه درگیر حاشیههای بیشتری شده و از ملی بودن فاصله گرفته و تبدیل به رسانه بخشی خاص از جامعه شده است.
صدا و سیما روزی درگیر قهر نیروها و روزی درگیر حاشیه انتصابات سفارشی مدیران خود و روزی درگیر فشار افکار عمومی به دلیل قطع همکاری با برخی مجریان و هنرمندان است.
صدا و سیما پس از حوادث سال گذشته تاکنون هم نتوانسته خود را بازیابی و نقش ملی خود را ایفا کند.
بیتوجهی به تولید محتوای فاخر، صدا و سیما را به سمت تولیدات خودجوش مردمی و کپی یا تکرار آنها برده است و تلویزیون را تبدیل به شعبه دوم فضای مجازی کشور کرده است.
در حالی که در اصل باید این ارتباط برعکس باشد و فضای مجازی در اختیار رسانه ملی باشد نه اینکه رسانه ملی تبدیل به مکانی برای جولان فعالان شاخص فضای مجازی شود.
نگاهی به برنامههای شب یلدا نشان میدهد، امسال تلویزیون همه تلاش خود برای رقم زدن یک یلدای خاص را به کار بست؛ از حضور حسن ریوندی پس از مدتها، حضور نه چندان گرم جناب خان، پخش آهنگ صادق بوقی و حضور پسربچه خالق «واقعی یا کیک».
اتفاقی که نشان می دهد صدا و سیما برای تولید محتوا به تکرار و فضای مجازی دل بسته و خلاقیتی برای تولید محتوا به ویژه در حوزه مناسبتهای شاد ندارد.
همچنین هزینه کرد انجام شده برای این برنامهها با میزان اثرگذاری و جذب مخاطب همخوانی ندارد.
در چنین فضایی نوسازی صدا و سیما و تاکید بر تولید محتوای فاخر به ویژه در مناسبتها و دوری از حیف و میل بیتالمال با برنامه سازی کپی و بدون ابتکار ضروری است.
شاید پس از این نوسازی صدا و سیما بتواند جایگاه ملی و مردمی خود را پیدا کرده و پیوند خود با مخاطب را احیا و مستحکم کند.
|