رئيس مركز افكارسنجي دانشجويان ايران گفته است، اغلب روابط عموميها در رأس سازمانهاي اداري قوز فكر شدهاند؛ چون از افكارسنجي و مطالبات مردم دور هستند. محمد آغاسي كه اين اظهارنظر را داشته به اين نكته نيز اشاره ميكند كه 86 درصد مخاطبان شبكههاي تلويزيوني به تبليغات اين رسانه تصويري توجه ندارند؛ چون فضاي مجازي و تلگرام 30 ميليون نفر مخاطب دارد و آنان نيازهاي اطلاعاتي خود كه همان محتواهاي تبليغاتي است از فضاي مجازي تأمين ميكنند.
حال چرا افكار عمومي از تبليغات رسانهاي بويژه تلويزيون رويگردان شدهاند و به فضاي مجازي بيشتر اعتماد دارند!؟ بايد پاسخ اين سؤال را در نوع عملكرد و شناخت روابط عموميها در رأس سازمانهاي اداري و اجرايي جستجو كرد.
متأسفانه روابط عمومي و موجوديت چنين تشكيلات ضروري در بدنه ادارات، سازمانها و شركتهاي خدماترسان از همان ابتدا نزد افكار عمومي خوب جا نيفتاد. در واقع عملكرد روابط عموميها بهگونهاي بود و اين تشكيلات با دست خود، خود را در پيلهاي قرار داد كه راههاي ارتباط با مردم و افكار عمومي جامعه را مسدود ساخت. ادارات به جاي اينكه از موجوديت روابط عمومي خويش به عنوان يك پل ارتباطي با مردم و افكار عمومي استفاده كنند، از آنان يك تبليغاتچي صِرف براي مواقع عزا و شادي بهره جستند و نقش نصبكننده و تعويض پلاكارد و بنر براي مواقع خاص و تشريفات و مراسم را به آنان سپردند و مردم هم پي بردند روابط عمومي در مقابل مطالبات آنان پاسخگو نيست و در ارتباط دادن مردم با مسئولان ادارات متبوع عاجز است و در واقع كاري از دست آنان برنميآيد و نسبت به آنان (روابط عموميها) بياعتماد شدند و از ذهن خويش به عنوان عناصري كارآمد براي ارتباط اداري و اجرايي پاك كردند.
خوراك تبليغات تلويزيوني براي سازمانها و ادارات هم قاعدتاً توسط روابط عموميها تأمين ميشود و به همين دليل ذاتاً نميتواند افكار عمومي را جذب كند.
مطالب فضاي مجازي خواسته يا ناخواسته حاصل تضارب فكري و اظهارنظرهاي متفاوت از زواياي متعدد و مختلف است و براي بسياري از افكار عمومي قابل هضم خواهد بود. بنابراين مردم با ورود به فضاي مجازي و پيگيري اخبار و مطالب مورد نظر خود بهتر و سريعتر پاسخ ميگيرند و اغنا ميگردند. فراموش نكنيم كه در اين ميان روابط عموميهاي متفاوت هم همواره موفق بوده و چون رسالت و وظايف خود را ميشناختند، بهتر به افكار عمومي نزديك شدهاند و در مقابل آنان بسيارند روابط عموميهايي كه با جايگاه خويش آشنا نيستند و در نتيجه با افكار عمومي هم غريبه ميباشند.
دوستي تعريف ميكرد مشكلي اداري داشتم و فكر ميكردم از طريق مكاتبه و نامه براي رئيس آن اداره مربوطه زودتر به نتيجه ميرسم. بنابراين نامهاي تنظيم كردم و در يك فرصت مناسب به روابط عمومي آن سازمان سپردم به اين اميد كه نامه زودتر به مقصد و دريافت پاسخ لازم نزديك شود، غافل از اينكه آن آقاي روابط عمومي اصلاً فراموش كرده نامه را از كشوي ميزش بيرون آورده و به دست مخاطب اصلي برساند و پس از گذشت چند ماه از اين موضوع هم به جاي عذرخواهي يا جبران مافات به سفسطه و توجيه نامربوط روي آورده و قضيه را ماستمالي كرد و تمام شد و يقيناً نتيجه چنين روش عملكرد غيرمسئولان بود كه آن سازمان و آن اداره و رئيس مربوطه هم پس از مدتي دچار تغييرات و دگرگونيهاي زياد شدند و در اين گيرودار مردمي ضرر كردند كه هرگز مطالباشان تحقق نيافت. بنابراين يك سازمان فعال و پويا و پاسخگو به واسطه روابط عمومي كاربلد و آشنا موفق است و در غير اين صورت روابط عمومي كه در يك سازمان تمام شده باشد، سازمان مربوط هم تمام شده است.
|