سازمانهای حرفهای روزنامهنگاری، انواع و اشکال متعددی دارند. این سازمانها را میتوان از لحاظ دربرگیری گونههای گردانندگان، همکاران مختلف حرفهای، شکلهای متنوع سازماندهی، طبیعت حقوقی و اقتدارات آنها، از هم متمایز کرد.
به طور کلی در اکثر کشورهای جهان، 2 نوع سازمان عمده حرفهای در زمینه کار و فعالیت مطبوعات و سایر وسایل ارتباطجمعی وجود دارند. یک نوع آن سازمانهای تشکیل شده از سوی صاحبان، کارفرمایان یا مدیران رسانهها را شامل میشود و نوع دیگر آن، سازمانهای حرفهای متعلق به همکاران رسانهها (روزنامهنگاران، کارمندان اداری، تکنسینها و کارگران) را دربر میگیرد.
این سازمانها از حیث هدف مورد نظر و حوزه عمل آنها، با هم متفاوت هستند و در صورتی که هم شکل حقوقی مشابهی داشته باشند، از جنبههای مختلف و با توجه به ویژگیهای هر کدام، از یکدیگر متمایز شناخته میشوند.
الف) سازمانهای حرفهای مالکان و مدیران
تشکلهای حرفهای صاحبان، کارفرمایان، مدیران مطبوعات و رسانههای دیگر، اساساً به حمایت از پیشبرد فعالیتهای اقتصادی مؤسسات تحت مالکیت یا مدیریت خویش و پیشرفت و گسترش آنها میاندیشند و هدف اصلی آنها تسهیل امکان حراست و دفاع از منافع مالی این مؤسسات است. به همین سبب، بیشتر توجه آنها معطوف به آن است تا از مداخله مقامات دولتی در امور مربوط به مؤسسات خویش، جلوگیری کنند و یا از آنها برای تحقق هدفهای اقتصادی خود کمک و امتیاز بگیرند. اینگونه سازمانها، گاهی نامهایی که به طور صریح معرف تشکلهای مالکان، ناشران یا مدیران مطبوعات و سایر رسانهها هستند، انتخاب میكنند و گاهی نیز برای معرفی غیرصریح خود، عنوانهایی چون انجمنها یا سندیکاهای مؤسسات مطبوعاتی، مؤسسات خبری یا رادیویی و تلویزیونی به کار میگیرند.
به هر ترتیب، سازمانهای حرفهای صاحبان و مدیران مطبوعات و سایر وسایل ارتباط جمعی، در کار حرفهای روزنامهنگاری جایگاه ممتازی دارند و چگونگی و کیفیت پیشبرد فعالیتهای روزنامهنگاران جهت آگاهیدهی سریع، دقیق اجتماعی، تشریح و تفسیر رویدادهای جاری و انعکاس افکار عمومی، به چگونگی مدیریت مؤسسات زیر نظر آنها، وابستهاند. به همین دليل کوشش میکنند در برابر سازمانهای حرفهای متشکل از همکاران روزنامهنگار، نوعی ویژگیگرایی، استقلال عمل و حتیالامکان نوعی برتری کسب كنند و به این طریق از اقتدار ضروری خود در میدان فعالیتهای روزنامهنگاری حراست کنند.
ب) سازمانهای حرفهای همکاران مختلف مؤسسات مطبوعاتی و رسانهای
تشکلهای حرفهای همکاران مؤسسات مطبوعاتی و رسانهای، به سبب اينکه از منافع فردی دفاع میکنند، تشکلهای فردی محسوب میشوند. اینگونه سازمانها که معمولاً به وسیله روزنامهنگاران، کارمندان، کارکنان فنی و کارگران شاغل در مؤسسات مذکور تشکیل میشوند، بهبود شرایط کار اعضا و تأمین حقوق و امتیازات مادی و معنوی آنها را در هدفهای اصلی فعالیتهای خود معرفی میکنند. برای تحقق این هدفها، سازمانهای حرفهای روزنامهنگاران و سایر همکاران مؤسسات مطبوعاتی و رسانهای، میکوشند بین این سازمانها و سازمانهای حرفهای مالکان و مدیران، روابط و مناسبات ضروری برقرار كنند. این روابط متقابل ایجاب میکنند که درباره آنها مقررات قانونی یا قراردادی مشخصی مبتنی بر مشارکت تساویآمیز نمایندگان سازمانهای حرفهای مالکان، مدیران و نمایندگان سازمانهای حرفهای روزنامهنگاران در چارچوب نهادهای دائمی خاصی، چون کمیسیونهای دوجانبه حل اختلافات روزنامهنگاران، مدیران و یا کمیسیونهای دوجانبه ویژه داوری در زمینه این اختلافات، وضع شوند و به مورد اجرا درآیند.
در کشورهای دارای نظامهای آزادیگرا، که مؤسسات مطبوعاتی و سایر مؤسسات رسانهای، تحت مالکیت و مدیریت اقتصاد لیبرال سنتی اداره میشوند، توسعه روابط بین 2 نوع سازمانهای حرفهای مربوط به مالکان، مدیران و سازمانهای حرفهای مختلف، تا آنجا پیشرفته است که بسیاری از متفکران انتقادگر ارتباطات جمعی، از آن به عنوان اتحاد «سرمایه» و «کار» نام میبرند. تحول این روابط سبب شده است که اصل مشارکت روزنامهنگاران و سایر همکاران مطبوعات و رسانههای دیگر در مالکیت و مدیریت آنها نیز طرف توجه واقع شود و در بسیاری از کشورها تحقق پیدا کند.
در کشورهای دارای نظام سوسیالیستی، به صورت معمول در دوره پس از جنگ جهانی دوم و پیش از پایان جنگ سرد و فروپاشی دیوار برلین، اغلب گفته میشد که اصل مشارکت در مالکیت و مدیریت مؤسسات مطبوعاتی و سایر وسایل ارتباط جمعی، در عمل منتفی شناخته میشود؛ زیرا حداقل از لحاظ نظری، اداره این مؤسسات، براساس قواعد کلی و در چارچوب سیاستگذاریها و برنامهریزیهای ملی این کشورها، در اختیار قدرت عمومی است و از طریق همکاران مؤسسات مذکور و مدیران اموال تحت مالکیت عمومی، سرپرستی میشود و بنابراین، تمایز موجود در بین مدیران و همکاران مؤسسات مطبوعاتی و رسانهای، براساس ضرورتهای تقسیم وظایف کار و سلسله مراتب مسئولان و اجراکنندگان، پدید آمده است.
در مجموع، توجه همکاران روزنامهنگار مؤسسات مطبوعاتی و رسانهای به نقش خاص آنها در دفاع از منافع شغلی و همچنین منافع عمومی در چارچوب سازمانهای حرفهای، از اواخر قرن 19 تاکنون، پیوسته افزایش یافته است. به همین سبب با وجود اينکه مطبوعات به یک صنعت بزرگ تبدیل شده است، اما صنعتی است که با صنعتهای دیگر تفاوت دارد و از ویژگیهای اصیلی برخوردار است؛ زيرا این صنعت برخلاف صنایع معمولی، در تأمین و حفظ منافع عمومی نقش برجستهای ایفا میکند و چنین نقشی مقتضیات سوداندوزی تجارتی مؤسسات مطبوعاتی را تحتتأثیر قرار میدهد. بنابراین در نظامهای اقتصادی آزادیگرا، توجه به منافع عمومی در اداره مؤسسات مذکور اهمیت خاصی دارد و ضرورت تأمین استقلال اقتصادی این مؤسسات نیز بر همین اساس استوار است.
به همین دليل آنچه پیش از هر هدفی، در این زمینه و طرف توجه واقع میشود، عملکرد صحیح برای تحقق خدمات آگاهسازی و اطلاعدهی جامعه است و باید در نظر داشت که نیل به این هدف، با شیوههای معمول برای افزایش درآمدهای اقتصادی و کسب هرچه بیشتر منافع مالی، میسر نیست. در این میان، فعالیت سالم مؤسسات مطبوعاتی، رسانهای و تأمین مالی مناسب آنها منوط بر آن است که همکاران تهیه و تولید محتواهای ارتباطی و تأمین نیازهای خبری مخاطبان و به ویژه همکاران روزنامهنگار این مؤسسات، وظایف خود را در شرایط مطلوب و با برخورداری از امکانات، امتیازات مادی و معنوی ضروری برای حرفه روزنامهنگاری انجام دهند. در چنین اوضاع و احوالی، همکاران مؤسسات معمولی، مسئولیت بسیار سنگینتری برعهده دارند و اهمیت خاص این مسئولیتها، موجب شده که در زمینه مدیریت مؤسسات یاد شده، برای روزنامهنگاران نسبت به صاحبان سرمایههای موجد این مؤسسات، نوعی برتری در نظر گرفته شود. بنابراین طبیعی است که روزنامهنگاران و به دنبال آنها، تشکلهای حرفهای آنها، نهتنها برای دفاع از منافع فردی خویش، بلکه برای دفاع از منافع مجموعه حرفهای مربوط به خود و همچنین برای دفاع از منافع مؤسسات محل اشتغال اقدام کنند و برای تأمین حقوق خویش و ایفای وظایف متقابل در برابر این حقوق، کوشش كنند.
برای حرکت در این مسیر، در چند دهه گذشته، نمونههایی از همکاری مشترک بین سازمانهای حرفهای مالکان، مدیران و سازمانهای حرفهای روزنامهنگاران پدید آمدهاند. یکی از نخستین تجربههای مربوط به این نوع همکاریها، با توصیه نخستین کمیسیون مطالعه و تحقیق راجع به مطبوعات انگلستان در دوره پس از جنگ جهانی دوم، برای تشکیل «شورای مطبوعات» این کشور، مرکب از نمایندگان مالکان، مدیران و نمایندگان روزنامهنگاران، انجام شد. بهويژه در توصیه مذکور چنین تأکید شده بود: کیفیت کار و اعتبار عمل کل حرفه روزنامهنگاری، به ارزش فردی روزنامهنگار، وابسته است.... حرفه روزنامهنگاری، با همه حرفههای دیگر متفاوت است؛ زیرا مسئولیت مستقیمی که معمولاً فرد شاغل در یک حرفه در برابرمشتری خود بر عهده دارد، در این حرفه، روابط بین روزنامهها و خوانندگان آنها را شامل میشوند و مسئولیتهای مربوط به آنها، بین مالکان، مدیران و روزنامهنگاران به معنای دقیق آن، تقسیم میشوند....
نخستین کمیسیون مطالعه و تحقیق درباره مطبوعات انگلستان، ابراز امیدواری کرده بود که تمام صاحبان، گردانندگان و همکاران مؤسسات مطبوعاتی، خود را به عنوان اعضای یک حرفه واحد تلقی کنند. حرفه واحدی که از وسایل، امکانات طراحی و تحقق یک مفهوم مشترک رفتار حرفهای، برخودار است.
باید خاطرنشان كرد که علاوه بر روزنامهنگاران، سایر همکاران مؤسسات مطبوعاتی و رسانههايي مانند تکنسینها و کارگران نیز به طور کم و بیش محدودتر، تشکلهای حرفهای مربوط به خود را دارا هستند و به سهم خویش در خدمت به منافع عمومی براي آگاهسازی و اطلاعدهی اعضای جامعه، مشارکت میکنند و به همین سبب، مقتضیات حفظ منافع عمومی برای این گروهها تعهدات ویژهای پدید میآورند که در وضعیت حقوقی آنها تأثیر میگذارند و برخی وظایف خاص را برای آنها الزامی میكنند. به طور مثال، طرز کار و رفتار کارگران چاپخانهها میتواند در چگونگی فعالیت مؤسسات مطبوعاتی تأثیر قاطع داشته باشد.
به همین دليل در برخی کشورها مقررات مخصوصی درباره کار و فعالیت کارگران چاپخانهها وضع شدهاند که آنها را از هر گونه اقدام آسيب زننده به خدمات اطلاعدهی مطبوعات و رسانههای دیگر، باز میدارند. همچنین در بعضی از کشورها، تشکلهای کارگران چاپخانهها دعوت میشوند تا در تشکلهای حرفهای دربرگیرنده مجموع همکاران مؤسسات مطبوعاتی و رسانهای شرکت كنند و حتی در مواردی به این گونه تشکلها امکان و امتیاز داده میشود تا با تشکلهای حرفهای فراگیر، همکاریهای نزدیکتری برقرار كنند و به این طریق، حالت تضاد منافع بین صاحبان و مدیران مطبوعات از یکسو و روزنامهنگاران و کارگران چاپ از سوی دیگر را کاهش دهند. بخصوص که تشکلهای سندیکایی به شمار میروند و تشکلهای آنها جزو نیرومندترین تشکلهای کارگری محسوب میشوند.
پ) سازمانهای حرفهای خاص روزنامهنگاران
تشکلهای حرفهای روزنامهنگاران، نسبت به تشکلهای حرفهای کارگران چاپخانهها سابقه تاریخی کمتری دارند و دیرتر از آنها آغاز به فعالیت کردهاند. شاید بتوان گفت که مدتهای طولانی، بر اثر ترویج روحیه فردگرایی، که به نوعی همزاد و همراه روزنامهنگاری پدید آمده بود، همکاران روزنامههای اروپایی، از اقدام به هر گونه تشکل که به تصور آنها ممکن بود به استقلال شخصی یا فعالیت شغلی و هنری آنها آسيب وارد کند، خودداری میكردند تا اينکه سرانجام، تحتتأثیر موج صنعتیسازی مطبوعات و ضرورت تقسیم کارها و وظایف مختلف ناشی از آن، همکاران تحریریهای روزنامهها، مالکان و مدیران آنها، به لزوم ایجاد تشکلهای خاص خود، آگاهی پیدا کردند و در نیمه دوم قرن 19 به تأسیس انجمنهای حرفهای دست زدند.
مدتهای طولانی، انجمنهای روزنامهنگاران، صاحبان و گردانندگان مطبوعات اروپایی، به صورت «انجمنهای دوستانه» که در آنها اندیشه تأمین و حفظ منافع عمومی حرفهای همراه بااندیشه حفظ مناسبات دوستانه و صمیمانه، بر اندیشه دفاع از منافع خاص حرفهای برتری داشت، تأسیس و اداره میشدند. این انجمنها، با سندیکاهای حرفهای معمولی، تفاوت داشتند. بر اثر تحولات بعدی، برخی از آنها با تکیه بر خصوصیات «حرفههای لیبرال»، ویژگیهای اصیل اولیه خود را حفظ کردند و برخی دیگر، به صورت سندیکاهای واقعی، که کم و بیش با سایر سازمانهای سندیکایی کارگری مشابهت داشتند، درآمدند.
تجربه سازماندهی حرفهای مطبوعات انگلستان، که از اواخر قرن 19 آغاز شد، خصوصیات 2گانه مذکور را به خوبی مشخص میكند. «انستیتوی روزنامهنگاران» انگلستان، که از یک منشور سلطنتی هم برخودار بود، ویژگیهای یک انجمن متشکل از اعضای یک «حرفه لیبرال» را دربرداشت و «اتحادیه ملی روزنامهنگاران» انگلستان که چند سال پس از انستیتوی یاد شده تشکیل شد و در مقایسه با آن اعضای بسیار فراوانتری دارا بود، معرف یک سندیکای حرفهای معمولی بود. این سندیکا، به فدراسیون کارگران چاپخانهها و کارگران وابسته به آنها، نیز الحاق یافته بود و با کنگره اتحادیههای سندیکایی انگلستان هم همکاری میکرد.
کارشناس امور فرهنگی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان همدان
مأخذ: حقوق حرفهای روزنامهنگاران (جلد یکم): دکتر کاظم معتمدنژاد، رؤیا معتمدنژاد
|