پایگاه اطلاع رسانی روزنامه همدان پیام
 
تاریخ چاپ : جمعه ، 31 فروردين 1403

کد خبر : 89353

 
برجام؛ قربانی افراطیون آمریکایی و دلواپسان ایرانی
تاریخ خبر : 1397-11-03
نویسنده : مهدی غلامی
     
   
     
متن خبر :
 
 از سال 1330 که اولین تلاشها برای دستیابی ایران به فناوری هسته‌ای کلید خورد تا امروز که یکی از کشورها یکجانبه از آن خروج کرده؛ دو دسته بیشترین دلواپسی را تجربه کردند. نخستين کشوري که ايران را به دستيابي به فناوري هسته‌اي ترغيب و اين فناوری را به ايران منتقل کرد، خود نخستين دلواپس ايران در تحقق فعاليت‌هاي هسته‌اي شد. آمریکا به ظاهر از این نگران بود که فعالیتهای ایران در زمینه هسته‌ای منجر به ساخت بمب هسته‌ای شود.
دسته دوم در خود ایران شکل گرفت. دلواپسان داخلی به‌نوعی گسترش فعالیتهای هسته‌ای را در انزوای بین‌المللی بیشتر می‌پسندیدند. لذا بعد از انتخابات سال 92 و تغییر و تحولات شکل گرفته قوه اجرایی و موفقیتهای بدست آمده دولت یازدهم در بازیابی اعتماد جامعه بین الملل، این افراد ظاهرا بدلیل آنچه حفظ حقوق هسته‌ای است از عملکرد دولتمردان در بیشتر زمینه‌ها و مخصوصا هسته‌ای نگران شدند.
آمریکا با جلب اعتماد کشورهای مختلف دنیا و غفلت دولتمردان وقت ایران مسئله هسته‌ای را به مشکل هسته‌ای دنیا تبدیل کرد و این مشکل را به شورای امنیت کشاند و با استفاده از تمام ابزارهای بین المللی ایران را به انزوا کشاند.
در آنسو دلواپسان ایران بودند که از هر ابزاری برای به چالش کشیدن توافق هسته‌ای استفاده کردند. در ابتدا این یأس را به مردم انتقال دادند که دولت قادر به حل مسئله هسته‌ای نیست و زمان‌کُشی را برنامه خود کرده است. اما از آغاز سال 94 که تعامل سازنده با جهان نشانه‌های خود را نمایان می‌کرد و لوزان محل وجود این علائم بود، مشخصا فعالیتهای دلواپسان بالفعل می‌شود.
شادی مردم در 23 تیرماه که روز توافق هسته‌ای میان ایران و 1+5 بود و سپس ،29 تیرماه که تمام قطعنامه‌هایی که علیه ایران در سازمان ملل و شورای امنیت به تصویب رسیده بود، لغو شد؛ هیچکدام در روزنامه های این گروه جایی برای تیتر شدن نداشت. شاید، چون شرایط ایران به عنوان کشوری که از نگاه‌ غرب امنیت را به مخاطره انداخته و تبدیل به کشوری تاثیرگذار در خاورمیانه شده که حاضر به تعامل جهانی در مورد مسائل تاثیرگذار جهان است؛ خیلی خوشایندشان نبود که این اتفاق در دولت فعلی بوقوع بپیوندد. از طرفی در دوره‌ای که اجماع جهانی علیه ایران وجود داشت بسیاری از سازوکارهای مالی به بهانه دور زدن تحریمها کاسبی عده‌ای را رقم زده بود که با برجام دکان خیلی‌ها بسته می‌شد. از اینرو نمی توانستند دست روی دست بگذارند. لذا برنامه ایجاد کمیسیون برجام در مجلس شورای اسلامی کلید خورد. مدتی از تشکیل این کمیسیون نگذشته بود که مهمترین برآیند فرایند هسته ای ایران از سال 1330 تا آنروز با مذاکره تیم هسته‌ای دولت یازدهم بوقوع پیوست. در جلسه آن شورا 12 مصوبه شورای حکام علیه ایران لغو شد و پی ام دی که غرب از آن به عنوان برنامه نظامی احتمالی سخن می‌گفت، بسته شد. بدنبال آن در سال ۹۴ تمام تحریم‌های اقتصادی مرتبط با فعالیت هسته‌ای ایران لغو شد و در 27 دیماه همان سال برنامه جامع اقدام مشترک(برجام) به مرحله اجرا گذاشته شد.
اما گزارش مسئله هسته‌ای و دلواپسان داخلی و خارجی در اینجا به پایان نمی رسد. رقبای اوباما در جناح مخالف با نزدیک شدن به انتخابات ریاست جمهوری آمریکا سعی کردند از توافق نامه هسته‌ای کارنامه‌ای منفی در سیاست خارجی ایالات متحده در دولت اوباما یاد کنند و در این راستا انواع و اقسام هجمه‌ها را در رأی‌گیریهای ایالتی به توافق نامه وارد کردند که توانست به مقبولیت نیز دست پیداکند. چراکه معتقد بودند آنچه ایران از برجام کسب کرده بیش از چیزی است که آمریکا بدست آورده است. این یکی از عوامل در شعارهای سیاست خارجی ترامپ بود که باعث شد صندلی ریاست جمهوری ایالات متحده به وی برسد.
در آن‌سو و در داخل کشور مخالفین برجام با این تفکر که توانسته‌اند مردم را اقناع به این مسئله کنند که برجام کلا به ضرر بوده؛ بمانند جمهوریخواهان، سعی در کسب آرا در انتخابات مجلس دهم از این طریق داشتند که نتوانستند موفقیتی کسب کنند. اما حداقل به این خودآگاهی رسیدند که از ردّ برجام برای آنها رأیی حاصل نمی‌شود. محرز است که آنچه سبب کج‌خلقی این افراد به توافق هسته‌ای می‌شود؛ علم آنها به این موضوع است که، می‌دانند تبعات و تاثیرات برجام بر سیاست داخلی و خارجی ایران بیش از یک توافق است.
در پی انتخاب دونالد ترامپ در ژانویه ۲۰۱۷ تخاصم با ایران و تحریمهای دوباره از سوی کاخ سفید بصورت یکجانبه آغاز شد. وی بدون اهمیت به نظرات ۵ کشور دیگر امضا کننده برنامه جامع اقدام مشترک(برجام) از این توافق خارج می‌شود و سپس در ۱۳ آبان 97 به وعده خود عمل می‌کند و تحریمهای دولت آمریکا علیه ایران را باز‌می‌گرداند. 
دو ‌ماه است که از آغاز دور تازه تحریم‌های دولت امریکا علیه ایران می‌گذرد و به طور منطقی و با نگاه به آنچه از آبان‌ماه میگذرد در بازار ارز، طلا و برخی اقلام خوراکی، مصرفی و صنعتی با توجه به آن رعب و وحشت روانی که ایجاد شده بود ، می‌بایست شاهد تشدید این وضعیت در حالت مشابه آن در قبل از آبان می‌بودیم. اما به‌رغم افزایش برخی اقلام که بر شانه‌های به‌ویژه طبقه متوسط و فقیر جامعه سنگینی می‌کند، اوضاع آنگونه نشد که طراحان اجرای تحریم‌ها و حاشیه نشینان آن انتظار داشتند. 
سیاستمداران کارکشته آمریکایی با دل بستن به ناآرامی‌های دی‌ماه 96 تصور داشتند که روند بحران اقتصادی، کشور را به بی‌ثباتی سیاسی می‌کشاند و در نهایت ایران را به قبول مذاکرات مشروط با آمریکا سوق می‌دهند. بیشترین امید افراطیون امریکایی در ‌این ‌‌راهبرد، اختلاف جناحی و در اصل همان «مخالفان» ، «افراطیون» و «کاسبان تحریمی» در ایران است که متاسفانه بستر هرگونه اعمال فشار بیشتر به تهران را برای واداشتن آن به عقب نشینی از مواضع اصولی‌اش امیدوار کرده و می‌کند. کمااینکه در ۱۳ ابان دیدیم که این افراد بیشتر از افراطیونِ آمریکایی، بازگشت تحریم‌ها را گوشزد و طلب می‌کردند که این اتفاق خود سبب فضای روانی ملتهبی شد که تا مدتها مدیریت کردن این جو را مشکل می‌کند.
نکته مهم در این میان، اقدامات آمریکا علیه جامعه ایرانی نیست چراکه چهل سال این روند وجود داشته، بلکه تاسف به سکوت معنا‌دار مخالفان داخلی دولت است که زیرکانه در قبال این دستاورد خاموش‌اند. آنان با اشراف به اینکه می‌دانند به رغم فشارهای عدیده بین‌المللی کنترل اوضاع از سوی دولت با تمام توان بدرستی و البته بسختی در جریان است، همچنان با سیاه‌نمایی هر سنگی که می‌خواهند پیش پای دولت می‌گذارند. جالب اینکه نتنها موانع پیش روی از طرف این افراد کمتر نشده که هر روز سوژه‌ای تازه‌ در دستور کار قرار می‌گیرد. تصور کنید که اگر این انرژی صرف کمک به دولت و منافع ملی می‌شد بازهم ترامپ می‌توانست تاریخ شوک‌هایش را اینگونه با قطعیت بیان کند؟! این سنگ‌اندازی‌ها تا جایی پیش رفت که وزیرخارجه کشور را مجبور کرد خطاب به این افراد بگوید: «من دارم به نتانیاهو حمله می‌کنم، شما به من حمله می‌کنید. دمتان گرم!»
 
 
 
نشر و نقل مطالب فقط با ذکر نام روزنامه همدان پیام بلامانع است.