چهارمين دوره فعاليت شوراهاي اسلامي شهرها و روستاها، در ماههاي پاياني فعاليت خود قرار دارند و انتخابات پنجمين دوره اين شوراها، اواخر ارديبهشتماه 1396 برگزار ميگردد. در طول 18 سالي كه از آغاز به كار شوراهاي شهرها و روستاها ميگذرد، موضوع مهمي تحت عنوان «مديريت واحد شهري»، همواره مورد توجه و بحث بوده و نظرات مختلفي درباره آن، مطرح شده است.
طي اين مدت، هرگاه كه درباره «كارامدي» و «تأثيرگذاري» شوراها، بحثي مطرح شده، عمدتاً مقوله «مديريت شهري» و لزوم «تمركز» آن، به عنوان شرط لازم براي قرار گرفتن شوراها در جايگاه شايسته و بايسته خود قلمداد گرديده است. در واقع، شوراهاي شهرها و روستاها هنگامي از قدرت و اقتدار لازم و كارايي قابل قبول برخوردار هستند كه متولي كليه امور شهر و روستاها بخصوص در حوزههاي خدماتي باشند؛ يعني علاوه بر شهرداريها و دهداريها، بايد كليه اموري نظير برق، آب، گاز و حتي امور بهداشتي، امدادي، هلالاحمر، فرهنگي، انتظامي و... در شهرها و روستاها تحت نظر و مديريت شوراها بايد باشد و به عبارتي ساده، «كليد شهر» بايد در دست شورا قرار گيرد.
آنچه تاكنون اتفاق افتاده اما اين است كه با وجود كاستن از بخشي از وظايف دولت و واگذاري برخي اختيارات به شوراها، هنوز تا تحقق «مديريت واحد شهري» راه درازي در پيش است. در واقع، اين موضوع به دلايل متعدد مورد توجه جدي قرار نگرفته است كه مهمترينِ اين دلايل، به عملكرد 18 ساله شوراها در شهرها و روستاها بازميگردد. گرچه ميتوان برخي موارد از جمله عدم تمايل دولت مركزي و حتي تماميِ حاكميت به مقوله «مديريت شهري»، پررنگ بودن دخالت گروهها و جناحهاي سياسي در امور شوراها و... را به عنوان موانع مهم «تمركز» در «مديريت شهري» عنوان كرد، اما به نظر ميرسد عملكرد شوراها در طول 4 دوره فعاليتشان، به گونهاي نبوده تا ضمن ايجاد اطمينان در زمينه سپرده «مديريت واحد شهر» به آنها، بتواند بزرگان كشور را متقاعد نمايد كه زمينهها، زيرساختها، توانمندي و مهمتر از همه فرهنگ لازم جهت تحقق اين موضوع مهم، فراهم ميباشد.
همين موضوعات باعث شده عليرغم گذشت اين همه سال، «شوراها» فقط متولي «امور شهرداريها» باشند و نكته حايز اهميت اينكه در برخي شهرها، حتي اين موضوع نيز تحقق نيافته و برخي شهرداريها در عمل، تحت نظر شوراها و مطابق با اهداف و برنامههاي آنها عمل نميكنند. براي اثبات اين مدعا، كافي است به تيتر برخي روزنامهها در يكي، دو ماه اخير كه منعكسكننده اظهارات برخي اعضاي شوراهاي شهرهاي مختلف كشور در اين زمينه ميباشد، رجوع شود تا نمايان گردد كه واقعيت، چقدر تأسفبار است.
اينكه چرا هنوز در چنين شرايطي قرار داريم و چرا هنوز هم برخي متوليان امر، فقط نقشي كليشهاي و نمايشي براي شوراهاي شهرها و روستاها، قائل هستند، نيازمند توجه و كنكاش دقيق و همهجانبه ميباشد.
شايد بتوان نقطه عزيمت جدي در اين زمينه را از همين ايام و در حالي كه نامزدهاي احتماليِ عضويت در شوراها، در تكاپو در اين راستا هستند، در نظر گرفت. پرداختن به اين مقوله مهم، از يكسو از عهده نامزدهايي توانمند و مُشرف به امور مختلف شهري برميآيد كه ديدگاهي جامع و فراتر از آنچه تا به حال بر شوراها حاكم بوده، داشته باشند و از سوي ديگر منوط به اين است كه شهروندان نيز، شوراها را در قامت و جايگاهي بالاتر از موقعيت فعلي بخواهند و در عمل با آراء خود، اين موقعيت جديد را براي آنها ايجاد نمايند.
«مديريت واحد شهري» حلقه مفقوده در فعاليت شوراها بخصوص در شهرهاي بزرگ است و تا اين موضوع، محقق نگردد، نميتوان گفت كه شوراهايي توانمند و كارآمد در كشور وجود دارند. انتخابات پنجمين دوره شوراهاي اسلامي شهرها و روستاها، مجال مناسبي است تا اين موضوع، به يك مطالبه عمومي در بين نامزدهاي اين انتخابات تبديل گردد و از آغازين روزهاي فعاليت شوراها در دوره جديد، در دستور كار قرار گيرد. البته در اين ميان، «شوراي عالي استانها» نقش اساسي دارد كه متأسفانه تاكنون، اقدامات درخوري انجام نداده و از اختيارات خود بهره لازم را نبرده است كه پرداختن به اين موضوع، خود مبحثي اساسي و جداگانه است كه در آينده به آن خواهيم پرداخت.
|