در خبرهای روز چهارشنبه (17 مهرماه) همدانپیام آمده است، سالانه حدود 70 هزار تن سیب درختی پاییزه در سطح 2 هزار و 700 هکتار باغات شهرستان نهاوند تولید میشود که حجم سنگینی از چنین سرمایه ملی به علت نبود صنایع تبدیلی و ایجاد ارزش افزوده هدر میرود و همه ساله زیان سنگینی به باغداران و اقتصاد عمومی شهرستان وارد میسازد.
کارشناسان امور باغبانی در استان همدان میگویند: در صورت ایجاد صنایع تبدیلی، بیشترین سیب درختی باغداران نهاوندی میتواند به صورت آبمیوه، کنستانتره سیب و کمپوت و همچنین میوه خشک که همان آجیل شیرین میباشد وارد بازار مصرف داخلی و همچنین بازارهای جهانی شود که در این صورت علاوه بر ایجاد اشتغال پایدار، ارزش افزوده فراوانی نیز نصیب اقتصاد شهرستان نهاوند و در مجموع استان همدان میشود و علاوه بر آن از هدر رفتن این نعمت الهی یعنی سیب درختی و همان میوه بهشتی جلوگیری بعمل میآید. حال این گوی و این هم میدان!!!
واقعیت این است که در خصوص ضرورت ایجاد خیلی زیرساختهای اقتصادی در استان همدان گوشهای زیاد و به ظاهر همهکارهای وجود دارد که اصلاً بدهکار واقعیتها و ضرورتها نیستند!
استان همدان اگر چه با وجود کمبودها و مشکلات فراوان، ولیکن حداقل روی کاغذ یکی از قطبهای قابل اعتنای کشاورزی و دامداری و باغبانی در کشورمان شناخته می شود اما این ظرفیت کجدار و مریز در این منطقه از میهن اسلامی، مصداق همان آفتابه لگن هفت دست و شام و ناهار هیچی است!
تا جایی که این نگارنده در جریان عملکرد رسانههای استانی خودمان هستم، خوب به خاطر دارم گزارشها، یادداشتها و تذکرهای فراوانی به اشکال مختلف در ضرورت وجود صنایع تبدیلی در نقاط مختلف استان همدان تهیه و منتشر شده و بسیاری از اطلاعرسانیهای این چنینی بازتاب سراسری و کشوری هم داشته است، ولیکن همانگونه که اشاره شد، کو گوش شنوا؟! مگر همدان قطب تولید سیبزمینی در کشور نیست؟! مگر در این استان انگور برای مصرف جهانی تولید نمیشود؟! مگر محصول سیر همدان شهرت کشوری و جهانی ندارد؟! آیا مگر سالانه میلیاردها تومان به علت بهرهبرداریهای دیمی و فلهای و بهمریخته از این گونه محصولات زراعی و باغی گریبانگیر اقتصاد استان همدان نمیشود؟!
از سوی دیگر متأسفانه وجود دامداریهای اکثراً سنتی در استان همدان در تمام ادوار تاریخ فقط و فقط برای تخریب مراتع و بیابانزایی در استان همدان است، والا تا کنون نه اراده و برنامه قابل توجهی برای تبدیل دامداریهای سنتی به صنعتی در استان همدان مشاهده شده و نه باری به هر جهت از انبوه تولید شیر خام در استان به لحاظ فقدان صنایع تبدیلی کارآمد و تکمیلی، محصولاتی و ارزشهای افزودهای ایجاد میشود که بتوان امیدوار بود در قبال تخریب و انقراض تدریجی منابع طبیعی و ملی به دست میآید و در سایه آن درآمد و اشتغال مثال زدنی متوجه استان میگردد.
در همین حال و با وجود این ضعف بزرگ در بدنه اقتصاد بومی استان همدان، بسیاری صنایع تبدیلی هم ایجاد شده و سرمایهگذاریهای بزرگی در این خصوص به عمل آمده است ولیکن با مروری بر وضعیت و سرنوشت شهرکهای صنعتی در استان، در مییابیم اغلب واحدهای صنعتی اینچنینی و فعال در زمینه تبدیل محصولات زراعی و باغی و دامی دچار رکود و ورشکستگی شدهاند، چرا؟
دلیل این اتفاق تلخ و دلسرد کننده این است، به همان نسبت که ارتباط منطقی بین دانشگاههای ما با بازارهای کار نارسا میباشد، ارتباط بین بخشهای تولیدی و زراعی و باغی و حتی تعاونیهای مربوطه نیز با صاحبان صنایع تبدیلی در استان بسیار ابتر و ضعیف است و شاید خیلی از زیرساختها و بسترهای ارتباطی در این خصوص فراهم نیست.
نمونهاش اینکه چند وقت پیش صاحب یک کارخانه بزرگ کنستانتره میوه در شهر مشهد مقدس، از خبرنگار همدانپیام سراغ باغداران همدانی برای خریداری انبوه محصول آلبالو را میگرفت و اگر چه باغدارانی در این خصوص با همت خبرنگار ما شناسایی و به کارخانهدار مشهدی معرفی شدند، ولیکن جای این تعجب و حیرانی وجود دارد که چرا نباید نهادی مسئول عامل ارتباط با بخشهای تولید کشاورزی و باغی در استان با صاحبان صنایع تبدیلی باشند و با مفهوم دیگر چرا خیلی از آدرسها در ساختار تولید صنعت و اقتصاد استان ما سر راست نیست؟! آیا چون تاکنون صنایع تبدیلی بسیار کمی در استان داشتهایم تجربیاتمان هم در این زمینه کم است و ناکارآمد مینماید و دلیلش چیست؟! این را هم مسئولان عزیز و توانمند ما بگویند بهتر است.
|