بهجای آنکه علاقمندان به فوتبال لحظه شیرین صعود به لیگ برتر را بغل کنند یا حداقل برای ماندن در لیگ یک اندک بشکنی بزنند، باز سهم فوتبال همدان شد سیاهی و ثبت یک سقوط دیگر.
خیلیها هستند که هنوز با غم پرت شدنِ شهرداری به لیگ دو کنار نیامدهاند. همین اول کاری از آنها که این دو روز زخم دردشان چنان عمیق بوده که شاید تمام بخیههای روزگار هم نتواند حالشان را مدارا کند، تقاضا داریم اگر اندک حوصلهای در وجودشان باقی مانده، صرف خواندن این گزارش نکنند. گزارشی که در آن سعی شده در بخشهای مختلف به زوایای پنهان این فصل شهرداری و اتفاقات پشت پرده آن بپردازد. به مسائلی مثل "آش شوری که کادرفنی متخصص شهرداری زحمت پختش را کشید" و اظهرمنالشمس بود هم، متفاوت پرداختهایم.
سال گذشته که لیگ تمام و شهرداری همدان موفق به حفظ امتیاز دسته اولی خود شد، زمزمههایی از خیابان بهنامجو و ساختمان شورایشهر همدان به گوش میرسید که خوشایند اهالی فوتبال نبود.
برخی از اعضای شورایشهر مخالف تیمداری حرفهای بهخصوص در فوتبال بودند و خیلی زود این مخالفت را علنی کردند. دوقطبی در میان اعضا، اینبار یک تفاوت با بقیه مسائلی داشت که ممکن است هر رروزی در صحنهای علنی یا غیرعلنی شورا مطرح شود. اینکه پای فوتبال در میان بود و مخاطب بالای این پدیده، قصه را کشوقوسدار میکرد.
در این میان و در کنار مطالبه عمومی، سهم خبرنگاران در این سوژه بیشتر از چیزی بود که خیلیها تصورش را داشتند. در مرحله اول، یکدستی و پافشاری اهالی رسانه با تکیه بر پشتوانه عمومی و مطالبه اهالی ورزش کاری از پیش نبرد و در صحن شورا تیمداری شهرداری در لیگ یک رأی نیاورد تا کاخ آرزوهای فوتبال همدان فرو بریزد.
فشار به اعضای شورایشهر به بالاترین حد خود رسیده بود و بعد از حواشی عدم تصویب تیمداری در صحنِ روزهای نخست تیرماه پارسال، برای بار دوم دقیقا پانزدهم تیرماه با ارسال لایحهای دیگر توسط شهرداری همدان، موضوع تیمداری مورد بررسی قرار گرفت.
در این لایحه، شهرداریچیها برای ایجاد ساختار حرفهای، باشگاهداری و تامین بخشی از منابع حضور در لیگ دسته اول فوتبال کشور با تکیه بر امکانات استخر، سالن بدنسازی، چمن و همچنین جذب اسپانسر مالی برای تیم تعهداتی دادند و حتی اخبار اینگونه به بیرون درز کرد که قرار است بعد از گذشت پنج سال این تیم بهطور کامل استقلال مالی پیدا کند و سالانه 20 درصد از هزینههای تیم توسط بخش خصوصی تامین شود.
این موضوع اسپانسر، استقلال مالی و تامین 20 درصدی هزینهها را داشته باشید تا برویم سراغ بخش بعدی.
به هرحال هرچه بود، تیمداری تصویب شد، اما چگونگی تصویب آن و مخالفت علنی و صد در صدی بعضی اعضا، از همان اول بیانگر آن بود که شهرداری دورنمای امیدوارکنندهای برای علاقمندان به فوتبال ترسیم نخواهد کرد.
بعد از تصویب تیمداری، انتخاب سرمربی جدید نخستین ماموریت شهردار همدان و معاونین ورزشیاش بود. رضا طلاییمنش، هادی گلمحمدی و احمد جمشیدیان گزینههای مدنظر شهرداری بودند.
رضا طلایی که فصل خوبی را با شهرداری گذرانده و 47 امتیاز هم کسب کرده بود، بنا به دلایلی همان اول از چرخه انتخاب حذف شد. از نظر فنی به رضا طلایی ایرادی وارد نبود، اما برخی افراد از نظر شخصیتی خود را نقطه مقابل طلایی میدیدند و به همین دلیل پالسهای منفیای که از درون تیم و باشگاه به گوش شهردار رسید، او را مجاب کرد تا عطای ادامه همکاری با طلایی را به لقایش ببخشد.
شهرداریچیها خیلی زود باب مذاکره با هادی گلمحمدی را آغاز کردند و حتی سرپرست تیم به نمایندگی از شهردار، به گلمحمدی پیام داده بود که برای قرار نهایی در یکی از هتلهای شهر همدان حاضر شود.
همهچیز طبق روال پیش میرفت تا اینکه قبل از حضور در هتل برای معارفه خصوصی، به گلمحمدی پیغام داده میشود که جذب اسپانسر و (تامین 20 درصدی هزینهها که در بالا ذکر شد) بر عهده سرمربی است. همانجا گلمحمدی قید حضور در شهرداری را زده و هوشمندانه خود را کنار میکشد.
میماند یک گزینه. احمد جمشیدیان! اینکه سرمربی ناکام شهرداری زیر بار چنین مسئولیت سنگینی رفته یا نه را دقیق نمیدانیم، اما چیزی که پیداست اینکه یک عامل باعث دوری گلمحمدی از شهرداری و انتخاب جمشیدیان بهعوان سرمربی شد و آن، همان جذب اسپانسرینگ بود که به آن اشاره کردیم. به علاوه اینکه شهردار همدان هم بدش نمیآمد یک گزینه اسمی روی نیمک تیمش جلوس کند.
حال اینکه آیا جمشیدیان موفق به جذب اسپانسر و تامین 20 درصدی هزینهها شد یا خیر، پرسشی است که پاسخ آن واضح است برای همه!
شهرداری با جمشیدیان استارت زد و از حق نگذریم شروع خوبی هم داشت. آنها حتی تا چهارم جدول هم بالا کشیدند و قبل از جامجهانی، در بین 10 تیم بالانشین بودند. البته در همان نیمفصل اول برخی از مربیان فوتبال همدان به سبک بازی تیم ایراداتی را گوشزد میکردند، اما حضور در کمرکش جدول که یک حباب و سراب بود، اجازه نمیداد گوش احدی بدهکار باشد.
تا قبل از شروع نیمفصل و آغاز روزهای سیاه فوتبال همدان، اما یک ایراد بزرگ به شهرداری و ساختار آن وارد بود و هست. اینکه چه فصل قبل و چه امسال، مدیرعامل سازمان فرهنگی، اجتماعی و ورزشی شهرداری و معاون وی، برخلاف اسم و جایگاه سازمانی و باشگاهی، نقشی در تصمیمگیریهای تیم نداشتند و هرچه بود امضای بالادستی در تصمیمات به چشم میخورد و ولاغیر.
ردپای این ادعا در انتصابات یکی دو سال اخیر باشگاه بهخوبی دیده میشد. برای مثال دو فصل پیش که یکی از چهرههای مطرح ورزش کشور مدیرعامل شهرداری بود، برای یکی از بخشهای مهم باشگاه دنبال گزینه مدنظر خود بود اما حریف شهردار وقت همدان نشد!
یک مثال دیگر. اسفندماه پارسال علی شریفی مدیرعامل وقت در یک نشست خبری اعلام کرد که اگر در دو بازی آتی، احمد جمشیدیان چهار امتیاز کسب نکند برکنار خواهد شد. روزی که علی شریفی آن حرف را زد، 10 هفته تا پایان لیگ یک باقی مانده بود. تیم جمشیدیان در دو بازی مدنظر علی شریفی نهتنها چهار امتیاز نگرفت، بلکه تا پایان لیگ یک و در مجموع 10 بازی هم این چهار امتیاز را پر نکرد و فقط سه امتیاز از این تعداد بازی به حساب خود واریز کرد. اما احمد جمشیدیان تا سوت پایان بازی خیبر خرمآباد در هفته پایانی، سرمربی شهرداری باقی ماند تا ثابت شود مدیرعامل باشگاه شهرداری فقط یک اسم است. چراکه بعد از آن نشست خبری، سیدمسعود حسینی در تمرینات شهرداری حاضر شد و برخلاف نظر شریفی، قاطعانه از سرمربی تیم حمایت کرد و برای این حمایت دلایلی منطقی داشت.
همینها را بگیرید تا برسید به موضوعات مهمتری مثل انتخاب یا تغییر سرمربی. که اگر این باشگاه یک کمیته فنی درست و درمان داشت، چهبسا امروز شهرداری به این روز گرفتار نبود.
در تمام این چند هفته و بهخصوص بعد از سقوط شهرداری، تمام ریاکشنها و کامنتهای علاقمندان به فوتبال حول محور چند اسم میپیچد. شهرداری، احمد جمشیدیان و البته شورای شهر.
اینکه برخی اعضای شورا ابتدای فصل چه هدفی داشتند، بهکنار؛ اما ایکاش امسال چتر حمایتی خود را بیشتر روی سر این تیم باز میکردند تا این سرنوشت تلخ گریبان فوتبال همدان را نگیرد. شهردار همدان باید اعضای شورای شهر را کنار خود میدید تا بتواند برای تیمش نسخههای شفابخش تجویز کند.
یکی از مربیان فوتبال همدان شب سقوط شهرداری استوری تلخی را در صفحه شخصی خود به اشتراک گذاشت که منظور نگارنده را واضحتر میرساند: "برخی اعضای شورای شهر اول فصل مخالف تیمداری در فوتبال بودند. این مخالفت قطعا برای فصل بعد هم ادامه داشت، اما با سقوط شهرداری، آرزوی جوانان این شهر بر باد رفت تا مخالفین هم با تکیه بر دلایل فوتبالی، به هدف برسند."
شنیدههای خبرنگار همدانپیام حاکی از آن است که در چند مقطع شهرداریچیها قصد برکناری جمشیدیان را داشتهاند. حتی در یک مقطع خود جمشیدیان قصد داشته از تیم جدا شود، اما طوری وانمود کرده که چه او باشد و چه نباشد، با توجه به فاصله امتیازی با خلیجفارس ماهشهر و چوکای تالش، شهرداری در لیگ یک ماندگار خواهد بود!
این اطمینان قلبی هم گویا مدیران شهرداری را بر آن داشته که با توجه به معضلات موجود در ساختار باشگاه و حتی مشکلات قضائی پیش آمده، هزینه دیگری برای باشگاه نتراشند. همین مسئله هم باعث میشود تا قید جذب مربی جدید را بزنند.
در صورتی که اگر چیزی حدود نصف قرارداد جمشیدیان، خرج یک مربی جدید میشد، ممکن بود با یک شوک فنی، شهرداری روند ضعیف نتیجهگیری را متوقف کند.
موضوعی که در فوتبال همیشه مرسوم بوده و جواب داده. سوال این است که قطع همکاری با جمشیدیان و هزینه کمتر از یک میلیارد برای جذب سرمربی جدید بهتر بود یا ضرر چند میلیاردی سقوط به لیگ دسته دوم؟
اینها فقط بخش کوچکی از مشکلات بزرگ شهرداری در فصل سیاهی بود که گذشت. این تیم اگر هم در لیگ یک میماند، برای فصل بعد باید خیلی نقاط ضعف را برطرف میکرد. از قدیم گفتهاند شترسواری دولا دولا نمیشود. انصافا هم با این سبک تیمداری، نباید انتظار شقالقمر داشت. تیمی که از مدیریت و کادرفنی گرفته تا رسانه و بخشهای مختلف باشگاه پر از ایرادات بزرگ بود.
اما هرچه بود، باید بخش خیلی مهم و زیاد این ناکامی و سقوط را بنویسیم پای احمد جمشیدیان. کسی که شاید یک نفر هم نمیتواند از عملکردش دفاع کند. اگر برایتان مبهم است، این چند خط پایانی را هم بخوانید تا به این پی ببرید که شهرداری چگونه به مرگ تدریجی گرفتار شد.
شهرداری همدان تا هفته هشتم لیگ یک، در رده چهارم جدول قرار داشت و جالب اینکه خلیجفارس ماهشهر که سهشنبه شب سبقتی دقیقه نودی از نماینده همدان گرفت و در لیگ یک ابقا شد، از همان اول در انتهای جدول قرار داشت. تا هفته پانزدهم شهرداری به رتبه نهم سقوط کرد، در هفته بیستوچهارم به رتبه سیزدهم رسید و در هفته سیام، تیم پانزدهم جدول بود و در نهایت هم فانوس به دست شد و سقوط کرد. حال سوال این است که چرا مدیران شهرداری با وجود این روند نزولی وحشتناک، دست به تغییر کادرفنی نزدند؟
نکته بدتر، آمار عجیبی بود که شهرداری امسال رقم زد. تیم احمد جمشیدیان امسال در 32 بازی فقط 16 بار موفق به گلزنی شد که این یعنی آمار خجالتآور میانگین دو بازی و فقط یک گل زده در طول فصل! اما این تمام ماجرا نیست. تیم جمشیدیان با کسب 28 امتیاز در 32 بازی، حتی موفق به کسب میانگین یک امتیاز در هر بازی هم نشد و بدتر اینکه بعد از چوکای تالش، دومین تیمی بود که کمترین برد را به دست آورده.
تمام اینها یک طرف، روند مفتضحانهای که تیم جمشیدیان در هفتههای پایانی طی کرد یک طرف. اگر بازی پایانی را فاکتور بگیریم، آنها هر 6 بازی قبل از آن را با باخت پشت سر گذاشتند، در شرایطی که فقط کسب یک تساوی در این 6 بازی، میتوانست حکم به ابقای همدان در لیگ یک بدهد. و عجیبتر اینکه از هفته بیستم به بعد شهرداری موفق به برد نشد تا آخرین پیروزی شهرداری در لیگ یک، روی تاریخ یازدهم بهمن 1401 ذخیره شود!
این تیم در 13 بازی آخر خود و از مجموع 39 امتیاز ممکن، با سه تساوی فقط سه امتیاز گرفت و 36 امتیاز بر باد داد تا احمد جمشیدیان نهتنها موجبات سقوط و نابودی شهرداری همدان را فراهم کند، بلکه کارنامه ضعیف مربیگری خود در چند سال اخیر را هم تکمیل کرده باشد.
|