از آن «ماشین کلاسیک» چهارراه سعیدیه که بازار عکس با آن داغ است تا آن «نیمتنه اسبهای سر برآورده» در بلوار جوان و یا آن «مردی که کتاب به دست» حوالی میدان بعثت مشغول مطالعه است، بخشی از زندگی روزمره همدانیها شده، اما یک سوال؛ این آثار زیبا متعلق به کیست؟
برخی از این المانها توجهمان را جلب میکند و روی لبمان خنده مینشاند، شاید هم گوشه ذهن آدمها بهعنوان یک سؤال جا خوش میکند که اینها از کجا آمدهاند؟ اغلب مواقع همین اتفاق هم میشود بهانهای برای حرف زدن.
خیلیها دوست دارند بدانند این آثار را چه کسی خلق کرده و کدام ذهن خلاق، نزدیک عید که میشود به یکباره چهره شهر را تغییر میدهد و از هر گوشه آن سازهای کوچک و بزرگ از ذوق هنری سر برمیآورد؟
زندگی دوباره درختان
بالاخره پیدایش میکنیم و کنار اثر شگفتانگیزش ـ طوطی ـ در خیابان بوعلی قرار میگذاریم مردی که بهتازگی به دوره میانسالی پا گذاشته اما هنوز جوان است، همان ابتدا گفتوگو آغاز میشود و هر لحظه بر هیجان ما افزوده میشود. علیرضا کریمی، هنرمند خوشذوق ما ۴۰ سال دارد و حدود 8 سال است مجسمهسازی را پیشه خود قرار داده و با ایدهپردازی، طرحهای خود را در ذهن تجسم میکند و نتیجه نهایی با سر انگشتانش متبلور میشود.
او به صورت تماموقت مجسمه میسازد و از همین هنر کمنظیر هم امرار معاش میکند و زندگی میچرخاند، میگوید: این هنر سینه به سینه از پدرانش به او رسیده و از کودکی هم علاقهمند به تصویر و تصویرسازی بوده است.
چه آثاری دارم؟
میگوید: «از کودکی به هنر و مجسمهسازی علاقهمند بودم و جسته و گریخته به این کار میپرداختم از سال ۹۱ به صورت مستمر این کار را آغاز کردم و بهعنوان شغل حرفهای برگزیدم، با مواد اولیه از جمله سنگ، چوب و فایبرگلاس مجسمه میساختم بهطوریکه ۲۵ نوع کار برای المان شهری طراحی و اجرا کردهام. نخستین کارم «خودروی کلاسیک قدیمی» بود و پساز آن «نیمتنه اسبهای اول بلوار جوان» را طراحی و اجرا کردم، یکی از افتخاراتم این است که ساخت «سردیس سردار همدانی» هم کار من است، تا اینکه به درختان خشکیده که شهرداری آنها را از ریشه قطع نمیکرد، رسیدیم؛ اغلب این درختان که در کنار خیابانهای اصلی شهر خشک و بیجان شدهاند را به اثری هنری تبدیل کردم. وقتی در معرض دید مردم یک درخت خشکیده را تراش میدهم و بر پیکره بیجان آن طرحی نو میاندازم شور و شعف آنها انگیزهام را دوچندان میکند. البته برخی هم فکر میکنند روی یک درخت زنده در حال تراش هستم، بنابراین شروع میکنند به اعتراض کردن، اما وقتی موضوع را برایشان توضیح میدهم با علاقه کارم را دنبال میکنند.»
فضای وسیع همدان برای ایجاد المان
تعدادی از درختان را به شکل گل و بوته یا چهرهای از یک مرد سالخورده به تصویر کشیده، در طرحی دیگر یک «جغد» بهعنوان نمادی از دانش بر پایه چند کتاب استوار تراشیده و جانی دوباره به آن داده است.
در ادامه صحبتهایش میگوید: «تمام تلاشم بر این است که طرحهای روی درختان بیرمق آمیخته از طرحهایی با فرهنگ اصیل همدان باشد هرچند اندازه و قطر درخت در تعیین طرح آن اهمیت خاصی دارد. مردم به دنبال شادی و نشاط هستند که معتقدم هنرمندان با راههای مختلف میتوانند شور و نشاط را به آنها منتقل کنند، طراحی و نصب المانهای زیبا توسط هنرمندان در شهر موجب ایجاد فضای شاد و جذاب میشود، همدان شهری است که فضای وسیعی برای ایجاد مجسمهها و المانهای خاص دارد.»
به گزارس فارس، علیرضا کریمی قبلاً مشغول به حرفه دیگری بود، نیاز به یک تلنگر داشت تا اعتماد به نفسش را به دست آورد، وحید علیضمیر، مدیر جوان و خوشفکر شهرداری این تلنگر را میزند، وقتی طرحهایش را به شهرداری ارائه میدهد این مدیر جوان از او حمایت میکند. این مجسمهساز همدانی در ادامه میگوید: «سالهای گذشته تعدادی هنرجو را برای آموزش این حرفه پذیرفتم اما به خاطر سختی کار، تاب نیاوردند و کار را رها کردند چون مجسمهسازی برخلاف ظاهر چشمنواز و دلنوازش کاری سخت و طاقتفرساست.»
عاشق این کارم
وی میگوید: «این هنر را بدون گذراندن دورههای آموزشی و با آزمون و خطا ادامه دادم و هر سال بر تجربهام اضافه شده است. برای تکتک این آثار با تمام وجودم تلاش کردم و معتقدم آنها را از اعماق روحم خلق کردهام، به همین خاطر وقتی برخی از روی شیطنت خراش و یا آسیبی به آنها وارد میکنند احساس میکنم بر جان خودم خراش کشیدهاند تا حدی که دردی به جانم مینشیند.»
در مورد حقالزحمهاش میپرسم که پاسخ میدهد «مبلغی که برای خلق مجسمهها و آثار هنری دریافت میکنم، کفاف تلاش و زحمتم را نمیدهد، اما چه کنم که عاشق این کارم و عشق و علاقه هم کار را پیش میبرد. حقالزحمهای که برای مجسمهها و آثار هنری دیگر دریافت میکنم، کفاف تلاش و زحمتی که به خرج میدهم، نیست؛ اما چه کنم که عاشق این کارم. آرزو دارم جز خودم، چند نفر از علاقهمندان به این هنر را در کارگاهی بزرگ جمع کنم و به آنها آموزش دهم تا در سالهای آینده این جریان ادامه داشته باشد، دلم میخواهد آثارم را نهتنها در کشور که حتی خارج از کشور به نمایش بگذارم.»
|