مردی از کتیبه های گنجنامه بالا میرود با آنها عکس میگیرد . مردم ایستاده در سکوت او را نگاه میکنند و هیچ حفاظتی از این میراث 2500 انجام نمیشود اما فیلم این رفتار همه را متعجب و متاثر میکن !
اسناد 2500 ساله در 5 کیلومتری غرب شهر همدان، میراث مستند و مکتوبی است به نام کتیبه های گنجنامه که در سایه سار الوند رها شده است . این میراث ارزشمند شانه به شانه آبشاری است که دست پرورده طبیعت بکر به ارتفاع ۱۲ متر قرار دارد .
25 تیرماه 1399 فیلمی در فضای مجازی از رفتار غیرحرفه ای عده ای بی فرهنگ دست به دست شد که موجب انتشار مطلبی با عنوان "|یادگاری بیفرهنگی بر پیشانی میراث فرهنگی" شد .
آنروز کارشناسان حوزه میراث فرهنگی هشدار دادند ( فیلمی که پس از انتشار در کانال تلگرام همدان پیام و صفحات اینستاگرام، نهتنها دوستداران میراث فرهنگی بلکه عموم مردم را متأثر کرد و بار دیگر خطرات وندالیسم را گوشزد نمود.)
اما هیچ قدمی جز قرار دادن یک کیوسک بدون متولی در این محوطه برداشته نشد و نتیجه این بی توجهی اتفاقی شد که یک نفر از کتیبه های گنجنامه بالا میرود و عکس میگیرد و مردم هم ایستاده فقط اورا تماشا میکنند و مسئولان مرتبط هم که در جریان نیستند .
حالا دوباره ویدیوی آن دست به دست میشود
این اتفاق شبیه سال 1399 درحالی رقم میخورد که عدهای هم دور و اطراف این فرد شاهد ماجرا بودند اما بیشتر آنها تنها تماشاچی بودند و تذکری نمیدادند.
بازنشر این ویدیو در صفحات مجازی قلب مردم و دوستداران میراث فرهنگی را لرزاند و این را بهراحتی میتوان از پیامهای زیر این ویدیو که همدان پیام و دیگر رسانه ها منتشرکنندگان در فضای مجازی پست کردهاند، متوجه شد.
آنچه برای کتیبه های گنجنامه و در این فیلم چند ثانیهای رخ داد اتفاق تلخی بود و نشانگر نحوه برخورد افراد با میراث طبیعی و فرهنگی یک تمدن بود. هنوز ردپای بهجا مانده از چنین رفتارهایی که مربوط به دهههای پیش است در همدان وجود دارد و نمونه این تصویر در دهانه غار سراب قابل رؤیت است.
زمانی که یک بنای تاریخی به ثبت ملی یا بینالمللی میرسد وظیفهای را برای میراث فرهنگی ایجاد میکند تا صحت و سلامت آن را محافظت کند اما گنجنامه تافته جدا بافته است؛ زیرا مجموعهای از میراث تاریخی، طبیعی و فرهنگی است و همین مجموعه بودن کار دستش داده است. سالهاست میراث فرهنگی ادعا میکند کتیبه و حفاظت از آن را برعهده دارد و شهرداری میگوید حافظ اطراف و طبیعت آن است، این پارادوکس رفتاری موجب شده است رفت و آمد به منطقه گنجنامه که ظاهرا هم برای آن از یکیدو سال اخیر گیت ورودی ایجاد شده است اما مورد بهرهبرداری جدی قرار نگرفته است و ظاهرا این منطقه بدون نظارت است و اصلا بعید نیست آدمهای بیفرهنگ فردا و پس فردایی با سطل رنگ و تیشه سراغ کتیبهها بروند تا یادگاریهایشان را بر آن ماندگار کنند.
در اینکه ناهنجاری رفتاری برخی مردم جامعه که فرهنگ را به سخره میگیرند، دلیل این اتفاق است شکی نیست، اما بهراستی نقش مسئولان شهری چیست؟ وقتی تخریب و تهدید بلای جان میراث ماندگار یا حتی طبیعت میشود آنها کجا هستند؟
بسیاری از افراد با دیدن این چنین ویدیوهایی به یاد پدیده «وندالیسم» میافتند.
پدیدهای که با عبارتهایی چون «تخریب کنترلنشده اشیا و آثار فرهنگی باارزش یا اموال عمومی که یک ناهنجاری اجتماعی به حساب میآید» تعریف میشود. وندالیسم یک بزهکاری اجتماعی است که روانشناسان آن را عکسالعملی خصمانه و واکنشی کینهتوزانه نسبت به برخی فشارها، تحمیلها، ناملایمات، اجحافها و شکستها تحلیل میکنند.
وندالها و تخریبگران در ایران سابقه طولانی دارند، مردم همدان بهخوبی با تخریب میراث فرهنگی آشنا هستند، در همین سالهای معاصر این مردم اتفاقاتی نظیر تخریب خانههای قدیمی در محله کبابیان و تخریب خانههای جنانی و ... را شاهد بودند. شهروندان همدانی حتی دیدهاند که چگونه برخی مالکان در جهت منافع خود آب را به جان بناهای تاریخی انداخته و با این کلک یک بنا را تخریب میکنند. مردم همدان از بین رفتن منطقه قدیمی جولان و تبدیل شدن آن به خانههای آپارتمانی جدید را تجربه کردهاند، اما نقاشی روی سنگهای حوالی کتیبه و آبشار گنجنامه در روز روشن اتفاق جدیدی است.
پلیس را در حفاظت از میراث فرهنگی درگیر کنید
چنین رفتارها و ناهنجاریهایی، آنقدر تأمل برانگیز هستند که در همان لحظات ابتدایی انتشار ویدیوهای رفتاری در فضای مجازی واکنشهای بسیار تندی نسبت به اینها نشان داده میشود. انجام چنین کاری درست در قلب طبیعت ارزشمند در پایتخت تاریخ و تمدن ایران زمین باید تلنگری به دستاندرکاران فرهنگی شهر و کشور در جهت فرهنگسازی بزند.
تأثیر چنین فیلم و فضایی که پس از انتشار آن در مجامع گردشگری ایجاد شد، در راستای انجام راهکارهای پیشگیرانه بسیار مؤثر خواهد بود. اینکه حضور ناظران بر رفتارهای اجتماعی مردم در این منطقه با عنوان منطقه گردشگری تعریف شده است شکی نیست اما هنگام رخداد چنین اتفاقی آنها کجا بودند؟
اینکه چرا در راستای حفاظت از میراث طبیعی و فرهنگی هیچ اقدامی نمیشود، بسیار قابل تأمل است. میراث فرهنگی و بالاتر از میراث جهانی متعلق به تمام مردم جهان است و ریشه تمدنی یک مملکت در آن نهفته؛ بنابراین وظیفه هر شهروندی حفاظت و یا تلاش برای حفاظت آن است. وزارت میراث فرهنگی باید تلاش کند تا پلیس گردشگری و ارتقای فرهنگ رفتاری مردم را در برنامههای جدی خود برای حفاظت از آثار تاریخی درگیر سازد.
آموزش و پرورش هم در این سهلانگاری سهیم است
همواره در شعارها گفته شده که اقدامات پیشگیرانه مهمتر از هر اقدام دیگری است، در مسأله میراث فرهنگی هم این سخن بسیار درست بهنظر میرسد، اگر هر شهروند اهمیت، شکنندگی و حساسیت این میراث را درک کند دیگر هیچگاه پلها را نمیخراشد و کاشیهای صفوی را دروازه نمیکند. آموزش مهمترین اصل در پیشگیری است و باید از درجات پایین در مدارس آغاز شود. تا زمانی که آموزش درباره میراث فرهنگی و یا هر موضوع دیگری در جامعه وجود نداشته باشد، تلاشهای پلیس و نیروهای یگان حفاظت میراث فرهنگی بیهوده خواهد بود. در رأس هرم آموزشی کشور آموزش و پرورش قرار دارد، ارگانی که باید از کلاسهای درس تاریخ و جغرافیا درباره میراث فرهنگی به کودکان این مملکت آموزش دهد و آن را با بازدید از این بناها بپروراند تا دیگر وندالی در جامعه رشد نکند.
وندالیسم اگرچه به بزرگترین معضل برای مدیریت شهری و میراث فرهنگی تبدیل شده، اما راه درمان و پیشگیری از آن بسیار ساده است. مقصر اصلی این جریان دختری نیست که سنگهای اطراف آبشار را با دفتر نقاشی اشتباه گرفته، بلکه آن جریان مدیریتی کشور است که نتوانسته اهمیت این داشتههای تاریخی و فرهنگی و زیباییهای آن را به جامعه گوشزد کند.
|