مورخان بر این مسئله اتفاق دارند که شهادت امام عسکری( ع) در هشتم ربیعالاول از سال 260 اتفاق افتاده است. در این مجال مختصر میکوشیم نگاهی گذرا به حیات بابرکت آن امام همام داشته باشیم.
29 سال زندگی پربرکت امام حسن عسکری(ع) را میتوان به سه دوره تقسیم کرد: 13 سال نخست زندگی ایشان در مدینه سپری شد. 10 سال دوره دوم در سامرا معطوف به قبل از امامت این بزرگوار است. دوره سوم حدود 6 سال امامت آن حضرت را شامل میشود. دوره امامت حضرت عسکری(ع) همزمان باقدرت ظاهری بنیعباس است؛ همان خلفایی که به تقلید هارون در نشان دادن نیروی خود بلندپروازیهایی داشتند. رخدادهایی که در عصر آن حضرت به وقوع پیوست، به نحو قابلتوجهی از قدرت عباسیان کاست، بهگونهای که موالی و ترکان بر حکومت دست یافتند، اما این مسئله هیچگاه فشار، شکنجه و آزار نسبت به امام و یارانش را کاهش نداد. متوکل در حالی امام را روانه زندان مخوف خویش ساخت، بیآنکه حتی سبب آن کار را برای دیگران بیان کند! عباسیان همواره تلاش میکردند امام عسکری(ع) را در دستگاه حکومت وارد کنند تا پیوسته مراقب او باشند و او را از پایگاههای خویش و از یاران و پیروانش دور سازند، بنابراین، آن حضرت نیز همانند پدر بزرگوارش ناچار شد در سامرا اقامت کند و زیر نظر باشد.
سه سال از شش سال دوران اقامت امام(ع)، در زندان سپری شد. هرچند حضور اجباری امام حسن(ع) در محله «عسکر» شهر سامرا که شهرت عسکری را برایش به ارمغان آورد، نوعی زندان شمرده میشود؛ اما طاغوتیان به این مقدار بسنده نکردند و پارها حضرت را به زندانهای مخوف افکندند.
بیتردید، این زندانها نتیجه مخالفت آن بزرگوار با چهارخلیفه عباسی (المستعین بالله، المعتزبالله، المهتدی بالله، المعتمدبالله) بود؛ چنانکه مرحوم کلینی در همین خصوص مینویسد: امام عسکری(ع) را نزد «علی بن نارمش» زندانی کردند.
درباریان به او سفارش کردند بر حضرت سخت بگیرد؛ ولی هنوز یک روز از زندانی شدن امام سپری نشده بود که وی چنان تحول یافت که از هیبت و عظمت امام چشم از زمین برنمیداشت. چندی بعد، المستعین، خلیفه عباسی، تصمیم گرفت حضرت را به قتل برساند. لذا به سعید دربان دستور داد امام(ع) را بهسوی کوفه برده و درراه نابود سازد. این خبر میان شیعیانم منتشر شد و ضمن نامهای حضرت را از این تصمیم آگاه ساختند.
امام در پاسخ آنان چنین نوشت: «من از خدا خواستم این طاغوت را تا سه روز دیگر از میان بردارد». دعای امام به اجابت رسید و روز سوم ترکها المستعین را از خلافت برکنار کردند. عبیدالله خاقان، وزیر معتمد عباسی باوجود تمام غروری که داشت، وقتی با حضرت عسکری ملاقات میکرد، به احترام آن حضرت برمیخاست و آن حضرت را بر مسند خود مینشانید. وی همواره میگفت: در سامرا کسی را مانند آن حضرت ندیدهام. وی زاهدترین و داناترین مردم روزگار است. من پیوسته احوال آن حضرت را از مردم میپرسیدم. مردم را نسبت به او متواضع مییافتم. میدیدم همه مردم به بزرگواریاش معترفاند و دوستدار او میباشند.
امام حسن عسکری(ع) باآنکه بیش از 29 سال عمر نکرد، ولی در مدت شش سال امامت روحانی اسلامی، آثار مهمی از تفسیر قرآن و نشر احکام و بیان مسائل فقهی و جهت دادن به حرکت انقلابی شیعیانی که از راههای دور برای کسب فیض به محضر امام(ع) میرسیدند، بر جای گذاشت. در زمان امام یازدهم تعلیمات عالیه قرآنی و نشر احکام الهی و مناظرات کلامی جنبش علمی خاصی را تجدید کرد و فرهنگ شیعی - که تا آن زمان شناختهشده بود - در رشتههای دیگر نیز مانند فلسفه و کلام باعث ظهور مردان بزرگی چون یعقوب بن اسحاق کندی، که خود معاصر امام حسن عسکری بود و تحت تعلیمات آن امام، گردید.
در قدرت علمی امام(ع) که از سرچشمه زلال ولایت و اهلبیت عصمت مایه گرفته بود - نکتهها گفتهاند.
ازجمله آنکه کندی (ابو یوسف یعقوب بن اسحاق) فیلسوف عراقی که ابونصر فارابی شاگرد مکتب وی بوده است، در زمان امام(ع) بهزعم خود، پیرامون تناقضات قرآنی[به خیال خود]کتابی تدوین کرد، امام عسکری(ع) توسط بعضی از منسوبان به حوزه علمی او، با او تماس گرفت و کوشش وی را با شکست روبرو کرد و کندی را قانع نمود که در اشتباه بوده است. کندی توبه کرد و اوراق خود را سوزانید و بعدها از دوستداران و در صف پیروان آن حضرت درآمد.
روز شهادت امام حسن عسکری علیه السلام یک تفاوت عمده با سالروز شهادت سایر ائمه دارد و آن اینکه در چنین روزی، زعامت شیعیان به دست حضرت صاحب الامر سپرده شد؛ همان امامی که به خواست الهی از دیدگان پنهان است و مشیت الهی بر این تعلق گرفته است که حیاتی طولانی داشته باشد و با ظهورش جهان را از عدل و داد مملو کند، همانگونه که از ظلم و جور پر شده است.
* منابع:
جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه
حسینی، امام عسکری علیهالسلام جلوه بدیع انسان کامل
|