وقتی با غرشهای وحشتناک آسمان ابر گرفته و رعدوبرقهای شدید مداوم در ستیغ کوههای بلند و دامنه و دشتهای تشنه سیلهای خروشان به راه میافتد، آنگاه هرچه در سر راهش باشد از جا میکند و ویران میسازد، اما در خیلی از این حوادث قهری است که ممکن است تغییرات ناگهانی و بزرگی هم در دل خاک و مزارع متروکه و ویرانههای باقیمانده از تمدن گذشتگان اتفاق بیفتد و آثاری پنهان از اعماق زمین نمایان گردد که ساکنان یک شهر یا کشور و یا هر سکونتگاه بزرگ و کوچک را به شگفتی وا دارد.
چنین رویدادهای خبرساز در گوشه و کنار جهان و در کشور خودمان و همین شهر تاریخی همدان فراوان اتفاق افتاده است که هم تو دانی و هم من!
بسیاری از رویدادهای بزرگ اجتماعی خواص سیلهای ویرانگر را دارند، نمونهاش سیلابهای ویرانگری که از مدتهای بسیار پیش در نقاط مختلف ساختار اقتصادی کشورمان همچنان میخروشد و میکوبد و پیش میآید و امواج شدید گرانی ایجاد میکند!
در کنار این سیل خروشان اقتصادی در جامعه ایران، همواره رگبارهای زودگذر گرانیها و تورمهای ماهانه و سالانه هم بوده است که سیر تا پیاز قیمتها در کشورمان را بالا برده و به شیوهای میخ گرانیها را کوبیده است که دیگر نتواند از آن بالا به سمت پایین سرخم کند!
اما با تمام ضرب و زور سیلابها و رگبارهای خسارتآور که قیمت کالا و خدمات گوناگون در کشورمان را زیر و رو کرده و حتی در مقایسههای ماهانه و سالانه حیرتآور نشان میدهد، چند قلم جنس صد درصد ناب ایرانی داریم که با کمال تعجب و شاید بهتر که بگوییم تأسف!
در تمام سالهای سیلابهای ویرانگر از گزند افزایش قیمت در امان ماند، البته در این مورد باید بدانیم که قیمت تمامشده تولید همیشه با رشد قیمت فروش فرق دارد! و اینجا تأکید داریم که ایندسته از اجناس تولید داخلی که عمدتاً شامل صنایعدستی و اصیل ایرانی است، در اغلب سالهای گذشته در پروسه تولید کم و بیش خود، افزایش هزینه تولید داشتهاند ولیکن در ارزش افزوده و ارزش فروش، رشد قیمت متناسبی به خود ندیدند و نمونه بارز آن فرش دستباف ایرانی است که انصافاً در تمام سالهای پس از انقلاب بهدلیل رکود صادرات و تغییر نگرشهای عمومی در چیدمان وسایل زندگی ایرانی رشد سزاوارانه نداشته است.
در اینباره میتوان با قاطعیت نظر داد که صنایعدستی ایران بهویژه فرش دستباف متأسفانه مشمول کمترین دستمزدها هستند به این دلیل که یک بافنده فرش چه در نقاط روستایی و چه شهری، بهرغم حدود حداقل 6 ماه کار مداوم برای بافت یک تابلو فرش یک مترمربعی، تقریباً دستمزد معقول و واقعی را برای خود منظور نمیکند و بیشتر قیمت تمامشده کالای تولیدی خود را با حداقل سود در هنگام فروش در نظر میگیرد.
یک نفر بافنده قالی ایرانی به زحمت بتواند یک تخته فرش 6 متری با بافت معمولی و به اصطلاح درشت بافت را یکساله به اتمام برساند، حال اگر بخواهیم برای چنین بافندهای در شرایط فعلی که اغلب دستمزدها طبق قانون کار در ردیف روزی یکصد هزار تومان (با لحاظ حق بیمه و تمام مزایای شغلی) قرار میگیرد، فقط روزانه 30 هزار تومان درنظر بگیریم، رقم یک سال کامل آن (بافندههای خانگی تعطیلی و شنبه، جمعه ندارند) باید حدود 11 میلیون تومان باشد!
و همین مصنوع بافته شده در شرایط فعلی حداقل 2 میلیون تومان هم مصالح لازم دارد! درصورتیکه در بازار امروز فرش، یک تخته فرش 6 متری مناطق همدان زیر قیمت ده میلیون تومان قیمتگذاری میشود که منصفانه نیست.
با تمام این احوال باید بپذیریم همین قیمتهای نازل نیز در بازار فرش به تبعیت از افزایش سرسامآور اکثر قریب به اتفاق کالاهای ایرانی و غیرایرانی کمی تکان خورده است و اغلب فرشهای نفیس ایرانی در ابعاد عرفی خود به قیمتهای واقعی نزدیک شدهاند ولیکن هنوز هم بافندگان فرش ایرانی ارزانترین نیروی کار در کشورمان هستند و این به عهده متولیان صنعت فرش دستباف ایرانی است که تولیدات این قشر زحمتکش را بهطور مستقیم به بازارهای فروش هدایت کنند.
دیگر اقدام و سیاست بنیادی نهادها وسازمانهای متولی فرش دستبافت باید این باشد که زحمات و تلاش تولیدکنندگان خانگی را به محصولات مشتریپسند متمرکز نمایند؛ زیرا یک تخته فرش بافت بیجار یا قم یا اراک و اردکان و کاشان و تبریز تقریبا همان زحمت و در بافتهای پشمی همان هزینه را میبرد که در نقاطی نظیر حسینآباد و ازندریان یا مهربان و اسدآباد اتفاق میافتد.
مشتریان داخلی فرش دستباف امروز پول طرح و رنگ و ابتکار عمل در تولید محصولات مورد نظر خود را میدهند؛ بنابراین نباید اختلاف قیمت در بافتههای نقاط متخلف کشورمان چنین نجومی باشد!
|