وزیر کارو رفاه و تعاون اجتماعی میگوید در یکسال اخیر ۱۰۰هزار نفر از ۲۰۰ هزار نفر به کارگماری کاریابیها از شغل خود انصراف داده و دوباره به جمع بیکاران پیوستهاند.تغییر ذائقه شغلی و گرایش به مشاغل لوکس؛ از دلایل این پدیده است.
مقامات دولت تدبیر و امید معتقدند مسائل امروز بازارکار با مشکلاتی که در دهههای گذشته بوده تفاوت کرده و به بیان دیگر بیکاری پیچیدهتر شده است. دیگر افراد بیکار تنها در جستجوی یک شغل نیستند و ویژگیهای کار نیز برایشان مهم است.
در واقع اغلب افراد به همان میزان که به دور ماندن از بیکاری اهمیت میدهند، به همان نسبت نیز به ماهیت شغل، جایگاه اجتماعی، اسم و رسم شغل، میزان حقوق و مزایای آن و برخی مسائل مرتبط با شغل نیز اهمیت می دهند که به صورت کلی چیز بدی نیست ولی آفتهایی را نیز برای کشور به همراه خواهد داشت.
بر پایه این گزارش، در شرایط فعلی بازار کار که صدها هزار جوان در جستجوی شغل هستند، دشواری پیدا کردن یک کار با امنیت شغلی مناسب، دارای حقوق و مزایای قابل اعتنا، قرارگرفتن در ردههای شغلی خوب اجتماعی و موضوعاتی از این دست نیز موجب شده است تا صف درخواست برخی شغلها طولانی و از آنسو صف حضور در برخی دیگر از مشاغل به کلی خلوت و خالی از متقاضی بماند.
این مسأله موجب شده است تا در طول یکی 2 دهه، نیروی متقاضی کار در برخی رشتهها و تخصصها به طرز قابل توجهی افزایش یابد و از آنسو، نیروی آماده برای انجام برخی مشاغل کاهش یابد. اگر صف حضور در برخی رشتههای دانشگاهها را با برخی دیگر از رشتهها مقایسه کنیم، غفلت سیاستگذاری و تبلیغات ادارهکنندگان جامعه در مورد شناساندن و معرفی بسیاری از مشاغل مورد نیاز کشور و ایجاد جذابیتهای کاذب در برخی مشاغل دیگر را به خوبی در خواهیم یافت.
ایجاد جذابیت کاذب در برخی مشاغل
کارشناسان بازار کار همواره بر این نکته تأکید میکنند که برخی افراد حاضرند سالها بیکار بمانند و رنج آن را به تن بخرند اما حتی حاضر نیستند فعالیت خود را از یک شغل سطح پایینتر شروع و آن شغل را امتحان کنند.
این مسأله در یکی2 دهه اخیر بر نحوه انتخاب رشتههای دانشگاهی جوانان نیز به خوبی خود را نشان داده است به نوعی که همیشه صف ورود به دانشگاه در برخی رشتههای دارای جایگاه اجتماعی شلوغ و پُرترافیک و صف برخی دیگر از رشتهها خلوت بوده است.
البته بیان این مسائل غفلت سیاستگذاران و دولتها و نداشتن شناخت برنامهریزان از نیازهای بازار کار کشور نیست، زیرا دولتها باید در طول سالهای فعالیت خود سرمایهگذاریهای مناسبی را در این بخش انجام میدادند و بخش خصوصی را نیز برای فعالیت در عرصه اشتغالزایی تشویق میکردند تا امروز کشور با انبوهی از تقاضای پاسخ نگفته برای کار مواجه نباشد.
جدی نگرفتن مسأله بیکاری در طول سالیان متمادی از سوی دولتها، نبود سیاستگذاریهای مناسب و هدایت منابع به سمت طرحهای موقتی و ضربتی و تدوین مقررات دست و پاگیر برای سرمایهگذاران عرصه تولید نیز در این بخش مزید بر علت است. همچنین ناتوانی در هدایت درست تقاضاهای شغلی به سمت حرف گوناگون و تنها بازگذاشتن درهای دانشگاهها برای تولید مدارک کاغذی نیز دلیل دیگری بر
شکلگیری صدها هزار بیکاری برای نیروهای بالقوه و در نتیجه کاهش توان برخورداری کشور از امکان فعالیت اقتصادی بخش مولد جامعه است.
به عقیده برخی کارشناسان بازار کار، امروز دسترسی به اطلاعات و وجود ارتباطات فراوان اجتماعی؛ همچنین شناخت ماهیت مشاغل گوناگون و اطلاع از جایگاههای احتمالی مشاغل، بالا رفتن توقع جامعه از شغل و درآمد، گرایش به زندگی شهرنشینی و لوکس و مسائلی از این دست موجب شده است افراد جستجوی شغل را نیز به نحو خاصی پیش ببرند. این جستجوها حتی در خارج از مرزهای کشور نیز انجام می شود و افراد گاهی برای کسب یک موقعیت شغلی مدنظر خود حاضر میشوند فرسنگها از سرزمین خود دور شوند.
غفلت سیاستگذاران از احتمال بروز بحران بیکاری
اما شاید در گذشته پدران ما آسانتر از امروز به حضور در مشاغل گوناگون رضایت میدادند و با درآمدهای کم نیز زندگی خود را اداره میکردند، اما ما امروز نه تنها از چنین تواناییهایی برخوردار نیستیم، بلکه توقعات فراوانی هم از مشاغل خود داریم.
ما میخواهیم مشاغلی داشته باشیم که درآمد راحتی برای ما به ارمغان بیاورد و از سویی نیز در جامعه به عنوان فردی موفق شناخته شویم که البته در جستجوی موفقیت بودن ذاتاً چیز بدی نیست، ولی وقتی توقع ما را از زندگی و شغل بالا ببرد؛ آنگاه مایه دردسر خواهد شد.
به صورت کلی، بالاتر رفتن سطح سواد مردم موجب شده است تا جامعه ایرانی امروز با جامعه دهه های ۵۰، ۶۰ و ۷۰ تفاوتهای چشمگیری داشته باشد. به بیان دیگر بالاتررفتن سطح سواد جامعه و آشنایی به علوم مختلف از سوی جوانان موجب شده است تا نوعی رقابت در به دست آوردن مشاغل مدیریتی و بالا شکل بگیرد و تقاضا برای مشاغل ساده به حداقل خود برسد تا جایی که امروز کشور با مشکل نیروی کار ساده و شغل در این بخش مواجه نیست و آنچه که از آن به عنوان بحران بیکاری نامیده میشود، مربوط به افرادی است که دستکم ۲ سال از عمر خود را در دانشگاهها گذراندهاند.
ممکن است بسیاری از بیکاران با خواندن این مطلب بگویند حاضرند به هر شغلی که بتوانند روی آن حساب کنند وارد شوند ولی به هر دری میزنند، درها به رویشان بسته است و کار به جایی رسیده است که دیگر به نوع شغل فکر نمیکنند و فقط میخواهند از وضعیت نامناسب بیکاری خارج شوند و دیگر جایگاه اجتماعی شغل و سطح زندگی برایشان اصلاً مهم نیست.
چرا فکر میکنیم در جایگاه شغلی خود قرار نداریم؟
هرچند میل به پیشرفت و حضور در جایگاههای بهتر اجتماعی پذیرفتنی است و نمیتوان به خاطر آن جامعه را سرزنش کرد؛ اما در مسأله بیکاری و بحران بیکاری کارجویان فارغالتحصیل دانشگاهی، کشور با مسألهای روبرو است که طی آن جوانان پیش از حضور در مشاغل مختلف و آزمودن خود در حرفههای گوناگون، مشاغل فراوانی را مناسب جایگاه تحصیلی و شأن خود نمیبینند و این آفت تحصیلات دانشگاهی برای کشور است.
به گزارش مهر، این مسأله موجب شده است تا افراد هم سخت شغلی را به دست آورند و هم اینکه سخت به شغلی دلگرم باشند. این روحیه که در وجود تقریباً همه ما وجود دارد موجب می شود تا در موقعیت شغلی خود تلاش کافی را نداشته باشیم و بخش قابل توجهی از جامعه همیشه فکر میکنند در جایگاه واقعی خود قرار ندارند که میتواند به صورت مستقیم در بهرهوری نیروی کار تأثیرگذار باشد.
وزیر کارو رفاه وتعاون اجنماعی که پیش از این درباره تغییر ذائقه جامعه و کارجویان سخن گفته است به تازگی اعلام کرد در سال گذشته ۲۰۰ هزار به کارگماری توسط دفاتر کاریابی کشور انجام شده است که از این تعداد، ۱۰۰ هزار مورد منجر به استعفا و خروج از کار شده است.
البته وزیر کار نگفت که بکارگماری کاریابیها با چه کیفیتی بوده است و چه نوع مشاغلی به افراد پیشنهاد شده بود که ۱۰۰ هزار مورد آن منجر به بازگشت شده است. متاسفانه یکی از اقدامات نامناسب دفاتر کاریابی در سال های اخیر، معرفی افراد جویای شغل به کارفرمایان بدون در نظرگرفتن میزان مهارت و توانمندیهای افراد و یا درخواست کارفرمایان است که این مسأله موجب شده است تا میزان مراجعه کارفرمایان به این دفاتر برای جذب نیرو به طرز محسوسی کاهش یابد.