این روزها در نیمه فروردینماه سال 1400، آژیر خطر حمله سراسری ویروس کرونا برای چهارمین بار در کشورمان بهصدا درآمده است، درحالیکه تمام مدت حدود 15 ماه گذشته که بیماری مسری کرونا جهان را آلوده کرده است، هموطنان ایرانی آسیبها و مرگومیر فراوانی را از این بلای مرموز و وحشتناک تحمل کردهاند.
خیز سراسری و چهارم ویروس کرونا در ایران درحالی آغاز شده است که مسئولان و کارشناسان وزارت بهداشت و درمان از یک ماه پیش که شلوغیهای روزهای پایانی سال کهنه جریان داشت و تعطیلات وسوسهکننده نوروزی هم در پیش بود، بهشدت نسبت به احتمال طغیان دوباره ویروس کرونا که آن روزها تقریبا در اغلب نقاط کشور شیب نزولی داشت، هشدار میدادند و مکرر مردم را به رعایت شیوهنامههای بهداشتی برای پیشگیری توصیه میکردند؛ اما شواهد و قراین نشان میداد که مردم بیتوجهی میکنند و گوشهایشان به این حرفها و توصیهها بدهکار نیست.
متأسفانه کرونای موسوم به انگلیسی هم که به نقل از کارشناسان گفته میشود بهمراتب خطرناکتر و سریعتر از ویروسهای قبلی است، درست زمانی در بیشتر شهرهای بزرگ جهان سر برآورد که آمارهای مربوط به ابتلاهای جدید و مرگومیرهای کرونایی در کشورمان به نحو محسوسی روبه کاهش و ایجاد امیدواری نزد مسئولان و هموطنان روبه افزایش بود؛ ولیکن متأسفانه خباثت و موذیگری همیشگی این نوع انگلیسی از یکسو و بیتوجهی و بیخیالی بسیاری از مردم هموطن نیز از همانسو! کار خودش را کرد و اینک و در این برهه از تاریخ فراموشنشدنی جنجال کرونا بهجایی رسیدهایم که میگویند، در این برهه ضربههای سنگینتری از کرونای لعنتی خواهیم چشید و جای دارد تا برای کادر درمان و جامعه پرتلاش و دلسوز پزشکی و بهداشتی کشورمان از خداوند طلب قوت بیشتر و صحت و سلامتی یاریگر داشته باشیم.
در این شرایط باید بپذیریم که چالش کرونا و این مشکل بزرگ فقط مربوط به دولتها و قشر بهداشت و درمان نیست و این بلا یک مشکل مشترک برای دولتها و مردمشان است که باید باهم مشکل را از سر راه جامعه بردارند. کرونا امروز از حیطه وظیفه و توانایی دولتها خارج است و چیزی و حقی اگر نوشته و تعریف شده تنها برای مردم نیست که بخواهیم از دولت مطالعه کنیم.
دولت در این معنی وظیفه دارد در حد شعور و توان حکومتی خود همه زیرساختهای ممکن برای مقابله با بلایا را برای مردم خود فراهم کند اما چنین سازوکار و عزم دولت و حکومت برای ایجاد امنیت سلامت و معیشت و حریم، وقتی به نتیجه مطلوب میانجامد که تمام قشرهای مردم هم در کنار دولت خود باشند و چوب لای چرخ گردش امور جامعه نگذارند. نمیشود که ما بهعنوان احدی از جامعه خود، زندگی و داراییمان را دستیدستی و یا از روی نادانی به پشت آقادزده بدهیم و سپس فریاد برآوریم که چرا کسی و دولتی جلوی دزد را نمیگیرد! نمیشود ما دروازه خانه خود را باز بگذاریم و دنبال کار خود برویم و آن وقت که دار و ندارمان را بردند، دستگاه پلیس را کمکار و مقصر این اتفاق قلمداد کنیم!
اکنون تمام دنیا به این نکته رسیدهاند که ویروس کرونا را علاجی عاجل نیست و فقط مراقبتهای بهداشت فردی سبب توقف و شیوع بیشتر ویروس است، آنوقت خیلی از مردم با سلب مسئولیت و وظیفه فردی و اجتماعی از خود، دیگران و بلکه دولت را مقصر طولانی شدن این گرفتاری و مشکلات کرونایی خود میدانند. شب عیدی از آقای فروشنده بازار پرازدحام سرگذر همدان میپرسم: پسر جان، آقا جان، چرا در این شلوغی حداقل یک ماسک بهصورت نمیزنی؟ جواب میدهد: چرا از آن همه آدم که در صف مرغ از سر و کول هم بالا میروند نمیپرسی چرا ماسک نمیزنید؟!
آیا واقعا در چنین اوضاع و احوالی باید بالای سر هر کس یک مأمور بگذاری تا مواظب سلامتی خودش باشد یا باید همه جا و همه کارها را تعطیل و متوقف کرد تا مردم مجبور به خانهنشینی شده و از گرسنگی بمیرند؟! واقعا آن مصداق «یک سوزن به خود و یک جوالدوز به دیگران» برای چه روزی و چه واقعهای است؟